صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

اعترافات هولناک «ابراهیم تبر» درباره قتل مادرش با ضربات چاقو

  • کد خبر: ۳۵۸۲۵
  • ۰۴ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۱
  • ۲
مردی جوان که مادرش را با ضربات چاقو به قتل رسانده بود پس از ۱۲۰ روز فرار به دام قانون افتاد و به جرم خود اعتراف کرد.
مهدی قرآنی | شهرآرانیوز؛ «هنوز صدای نفس هایش که به خِرخِر افتاده بود در گوشم مانده است. سرتا پایم شده بود انتقام برای همین با کارد آشپزخانه کارش را یکسره کردم. تشک و فرش و پتویش همه غرق در خون شده بود. تا صبح در کنار جسدش ماندم و صبح زود تلویزیون را برداشتم و فرار کردم» این‌ها گوشه‌ای از اعترافات متهمی است که در شامگاه هفتم فروردین امسال مادر سال خورده اش را به طرزی دل خراش با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده بود و حالا پس از حدود ۴ ماه فرار در دقایق بامدادی دیروز شناسایی و دستگیر شد.

دستگیری متهم در طرح جمع آوری معتادان

قد و قواره اش به چهل ساله‌ها نمی‌خورد و سنش را بیشتر نشان می‌داد. بر خلاف ظاهرش که لاغر اندام بود و استخوانی، اما رفقایش او را «ابراهیم تبر» صدا می‌کردند. موادمخدر گوشت‌های بدنش را آب کرده و پوست تنش را به استخوان هایش چسبانده بود. در حالت نشسته از شدت خماری هرازگاهی سرش پایین می‌افتاد و تا صدایی می‌شنید هوشیار می‌شد. در همین حالت زیر لب به خودش، برادرانش و عالم و آدم فحش می‌داد. هنوز باورش نمی‌شد که دیگر به آخر خط رسیده است. گاهی هم به نقطه‌ای خیره می‌شد. گویا در ذهنش ماجرای هولناک شامگاه هفتم فروردین امسال را مرور می‌کرد. شامگاهی که گره خورد با قتل مادرش و چهار ماه فرار و کارتن خوابی او.

بامداد روز جمعه بود که برادر کوچکش خبر پیدا شدن او را به قاضی میرزایی (بازپرس پرونده) داد. گویا پلیس قبلا او (متهم فراری) را در طرح جمع آوری معتادان متجاهر در حاشیه شهر دستگیر کرده و به کمپ فرستاده بود. بازپرس میرزایی، قاضی ویژه قتل عمد دادسرای مشهد با اطلاع از پیدا شدن قاتل پیرزن شصت وپنج ساله بلافاصله به همراه تیم جنایی پلیس آگاهی به سراغ این مرد چهل ساله که داخل یکی از کمپ‌های اجباری ترک اعتیاد نگهداری می‌شد، رفتند و او را دستگیر کردند.


مادرم با اعتیادم مشکل داشت

ابراهیم (متهم پرونده) در برابر قاضی میرزایی قرار گرفت و بدون هیچ مقاومتی از سیر تا پیاز آن شب هولناک را برای بازپرس پرونده اش شرح داد. «من و برادر کوچک ترم و مادرم با هم زندگی می‌کردیم. آن‌ها سر اعتیادم با من مشکل داشتند. مادرم هم مدام من را سرکوفت می‌زد و چند مرتبه هم من را به کمپ ترک اعتیاد فرستادند. از دست نیش و کنایه زدن‌های مادرم خسته شده بودم. باید هرطور بود از شرش خلاص می‌شدم. هفتم فروردین همین امسال بود. من و مادرم در خانه تنها بودیم. آن شب هم مجدد شروع کرد به گیر دادن که دست از اعتیادت بردار و ترک کن. خوابیده بود، اما من سرگرم تماشای تلویزیون بودم. حرف هایش مثل مته دریل داشت مغزم را سوراخ می‌کرد. نمی‌دانم چه شد، اما به آشپزخانه رفتم و یک چاقو برداشتم و بدون هیچ معطلی به جان مادرم افتادم و با ضربات کارد آشپزخانه او را چاقو چاقو کردم. درست یادم نیست، اما روی گردن، قفسه سینه و دست هایش با چاقو ضربه زدم.»

مرد جوان اظهاراتش را ادامه داد: «آن شب در کنار جسد غرق در خون مادرم تا صبح بیدار ماندم و داخل اتاق راه رفتم. صبح تلویزیون را داخل کارتنش گذاشتم و از خانه فرار کردم. چون می‌دانستم بقیه اعضای خانواده با مادرم تماس می‌گیرند گوشی تلفن همراه او را هم با خودم بردم، اما آن را داخل یک تاکسی جا گذاشتم. تلویزیون را در بازار فروختم و با پولش به مدت دو روز به یک مسافرخانه رفتم و در آنجا ماندم.»

شناسنامه ام را دزدیدند؛ کارتن خواب شدم

متهم در ادامه اعترافاتش در پاسخ به سؤال بازپرس پرونده خود مبنی بر اینکه در این مدت کجا مخفی شده است، گفت: «از زمانی که شناسنامه ام را دزدیدند دیگر نتوانستم به مسافرخانه بروم برای همین هم پارک خواب و کارتن خواب شدم. در این مدت از مشهد خارج نشدم و بیشتر وقتم را به ضایعات جمع کنی می‌گذراندم و بعد هم با پولش هزینه خورد و خوراکم و مصرف موادم را تأمین می‌کردم. چند روز پیش بود که از سوی پلیس دستگیر و بعد هم به کمپ ترک اعتیاد منتقل شدم. به هیچ کس نگفتم که مادرم را کشته ام، چون اگر کسی از رازم باخبر می‌شد قطعا مرا لو می‌داد.»

ابراهیم در پاسخ به دیگر سؤال قاضی میرزایی با این موضوع که با خانواده اش در ارتباط بوده است، گفت: «از زمانی که مادرم را به قتل رساندم ارتباطی هم با آن‌ها برقرار نکردم. چون می‌دانستم پلیس به دنبالم است و اگر آن‌ها از من باخبر شوند حتما مرا لو خواهند داد.»


قتل پیرزن در هفتمین روز ۹۹

روز گذشته بازپرس ویژه قتل عمد دادسرای عمومی و انقلاب ناحیه دو مشهد در تشریح جزئیات این پرونده گفت: هفتم فروردین امسال قتلی در خانه‌ای مسکونی واقع در خیابان شهید علیمردانی مشهد از سوی پلیس اعلام شد. در بررسی‌های اولیه جسد مشخص شد که متوفی زنی حدودا شصت وسه ساله است که هدف ضربات متعدد چاقو از ناحیه گردن، دست ها، قفسه سینه، کتف و شکم قرار گرفته است و به دلیل شدت صدمات وارده و خون ریزی شدید جانش را از دست داده است.

قاضی کاظم میرزایی بیان کرد: در ادامه بررسی‌های این صحنه جنایت نیز مشخص شد که متوفی به همراه دو فرزندش در طبقه همکف این ساختمان مسکونی دو طبقه زندگی می‌کرده و مستأجر بوده اند. در این میان تلویزیون مقتول نیز به سرقت رفته بود که احتمال می‌رفت این قتل در حاشیه یک سرقت صورت گرفته باشد. اما از آنجا که مقتول با فرزندانش زندگی می‌کرد و قفل در‌ها و شیشه‌ها همگی سالم بودند فرضیه سرقت رد و این احتمال که فرزندان مقتول در این جنایت نقش داشته باشند قوت گرفت. با اظهارات پسر کوچک خانواده و نیز در دسترس نبودن تلفن همراه ابراهیم پسر دیگر این خانواده احتمال نقش داشتن او در قتل مادرش قوت گرفت و تحقیقات پلیس برای یافتن او آغاز شد.

بازپرس شعبه ۲۱۱ دادسرای مشهد ادامه داد: پیگیری‌های جنایی این پرونده ادامه داشت تا اینکه گوشی تلفن همراه مقتول را یک راننده تاکسی پیدا کرد و این موضوع به دادسرا اعلام شد. راننده تاکسی که به این شعبه بازپرسی احضار شده بود در اظهاراتش گفت که مردی حدودا چهل ساله را از مقابل خانه مقتول که یک کارتن تلویزیون هم همراه خود داشته، سوار کرده و به مقصدی برده است. او بعد از پیاده کردن مسافرش، مسافری دیگر سوار ماشین می‌کند که متوجه وجود تلفن همراه مرد جوان می‌شود. گوشی تلفن همراه را روشن و موضوع را به یکی از مخاطبان گوشی تلفن اطلاع می‌دهد. راننده تاکسی در رویارویی با عکس دو پسر مقتول ابراهیم متهم اصلی را شناسایی و بیان کرد که روز هشتم فروردین او را سوار خودرواش کرده است.
قاضی میرزایی بیان کرد: متهم پس از ۱۲۰ روز فرار سرانجام داخل یکی از کمپ‌های ترک اعتیاد دستگیر شد و به جرمش اعتراف کرد.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۲
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۳
ناشناس
۰۰:۱۷ - ۱۳۹۹/۰۵/۰۷
تنهاومظلوم رفت .خداوند لعنت کند فرزند ناخلف را.
صدری
۱۳:۵۹ - ۱۳۹۹/۰۵/۰۶
شادی روح حاج خانم که مظلومانه رفت صلوات