این رشته پزشکی شامل مدیریت در تشخیص و درمان کلیه دردهای حاد و مزمنی است که در بدن انسان وجود دارد. این حرفه تخصصی جدید و نوپاست.
زمانی | شهرآرانیوز؛ درد... درد... درد...، از هر طرف که به آن نگاه کنی، باز هم درد است. دردی که میتواند طاقتت را طاق کند و تو را از پا درآورد. دردی که تا مرجع آن تشخیص داده نشود، درمان نخواهد یافت. شاید برای شما هم کمی عجیب به نظر برسد، اما پزشکانی هستند که به این موضوع میپردازند. مانند دکتر رضا عرفانی، ساکن محله سجاد که متخصص بیهوشی و همچنین کنترل درد است. او تمام هم و غمش کنترل و بهبود دردهای هموطنانش است. انجام اولین عمل بسته ترمیم دیسک گردن با استفاده از دیسکوژل در استان آذربایجانغربی را میتوان نقطه درخشان کارنامه حرفهای او برشمرد. با این پزشک که اکنون عضو انجمن جهانی مطالعه درد، عضو انجمن درد ایران و عضو مرجع در انجام اعمال کمتهاجمی ترمیم دیسکهای ستون فقرات ایران است، به گفتگو نشستیم.
تحصیل در مدرسه استعدادهای درخشان
آقای دکتر متولد سال ۱۳۵۹ در مشهد است و در معرفی خود ابتدا از خانواده شروع میکند که با حمایتهایشان در کنار او بودهاند: در خیابانی در اطراف میدان سعدآباد متولد شدم و بهعنوان فرزند اول قدم به دنیای خانواده گذاشتم. اکنون پدرم پزشک عمومی و کارمند بازنشسته دانشگاه علومپزشکی مشهد است و مادرم نیز فرهنگی و بازنشسته آموزشوپرورش است. خودم به رشته پزشکی علاقهمند بودم، اما آنها نیز مرا به تحصیل در این رشته تشویق میکردند. پدرم در همان کودکی زبان انگلیسی و فارسی را به من آموخت و اینگونه من قبل از شروع دبستان با زبان فارسی و تا حدودی انگلیسی آشنا شدم. یکی از خاطرات شیرین آن دوران گرفتن جایزهای برای موفقیت در خواندن تیتر روزنامه در مؤسسه پیشدبستانی بود. درواقع من در دوران پیش از دبستان با آموزشهای خانوادهام تشویق شدم که تیتر روزنامه را بخوانم و این موفقیت جایزهای را از آن من کرد که هنوز هم خاطره خوش آن با من است.
پس از آن دوران دبستان در مدرسه شمسآبادی محله سجاد طی شد و سپس با شرکت در یک امتحان ورودی وارد مدرسه استعدادهای درخشان شدم و مقطع راهنمایی و دبیرستان را در آنجا گذراندم. از همان زمان در فعالیتهای ورزشی هم شرکت میکردم و حتی جزو تیم فوتبال مدرسه بودم. در کنار درس به انجام فعالیتهای فرهنگی مانند شرکت در مسابقات قرائت قرآن توجه داشتم و وقتم را به بحثهای علمی هم میگذراندم. این علاقه و توجه مدال نقره کشوری المپیاد فیزیک را برای من به ارمغان آورد.
مدرسه ما به گونهای بود که باید در رشته ریاضی درس میخواندیم و حتی این امکان وجود داشت که در سال سوم در کنکور دانشگاه آزاد شرکت کنیم و اگر قبول شدیم، جایگاه ما برای یک سال ذخیره شود و پس از دیپلم در آن دانشگاه به ادامه تحصیل بپردازیم. من نیز مانند دانشآموزان دیگر در این آزمون شرکت کردم و در مقطع کارشناسیارشد پیوسته معماری قبول شدم. به این معنا که میتوانستم بهطور مستقیم وارد مقطع کارشناسیارشد شوم. با اینکه موفقیت بزرگی برای من به حساب میآمد، پدرم با ذخیره این قبولی مخالفت کرد.
زیرا معتقد بود این کار باعث میشود فرد برای دستیابی به موفقیت بیشتر تلاش نکند. درنتیجه پس از پایان دوره در کنکور سراسری شرکت کردم و با رتبه ۳۱۸ در رشته پزشکی قبول شدم و به این ترتیب سال ۷۷ وارد دانشگاه شدم. در همان دوران نیز علاوه بر درس که باعث شده بود عضو کانون دانشجویان ممتاز دانشکده باشم، به دلیل علاقه به ورزش، عضو تیم بسکتبال دانشگاه علومپزشکی مشهد هم شدم و مقامهایی را در المپیادهای دانشجویی دانشجویان سراسر کشور کسب کردیم.
انتشار کتاب و مقاله
در بحث علمی نیز در دانشگاه فعالیتهای علمی و تحقیقاتی انجام میدادم، مانند ترجمه کتاب و سایر فعالیتهای تحقیقاتی که زیر نظر استادان دانشگاه انجام میشد. علاوه بر آن، مقالهای درباره میزان آلودگیهای ویروسی نیز ارائه دادم که در مجله داخلی دانشگاه به چاپ رسید.
از همان ابتدا به رشته جراحی علاقه داشتم و ۲ سال پایانی تحصیل در آن دوره را بهعنوان کار دانشجویی و نیروی کمکی جراحان در بخش جراحی بیمارستان امدادی مشهد مشغول به کار شدم و ۲۰ روز از ماه را در بیمارستان کشیک بودم. درنهایت پس از گذشت ۷ سال فارغالتحصیل شدم و بنا بر وظیفه، باید خدمت سربازی را طی میکردم؛ بنابراین دوران سربازیام بهعنوان تعهد وزارت بهداشت برای گذراندن طرح محسوب شد. پس از آن در آزمون تخصص شرکت کردم و در رشته تخصصی بیهوشی دانشگاه علومپزشکی گیلان قبول شدم.
به این ترتیب به آنجا رفتم و به مدت ۴ سال در آنجا زندگی، تحصیل و کار کردم. بیشتر روزم در بیمارستان طی میشد و اگر کشیک بودم، ۳۰ ساعت مداوم کار میکردم. این موضوع انسان را خسته میکند. اوایل دوران تخصصم به این رشته علاقه چندانی نداشتم و از آنجا که کار سنگین و خستهکننده بود و دوری از خانواده و شهر نیز مزید بر علت شده بود، چندبار به فکر انصراف افتادم. با این حال، پس از مدتی به شرایط کاری عادت کردم.
مردم آنجا مهماننوازند و شخصیتهای سادهای دارند. به این معنا که شخصیت چندلایه ندارند و شناخت آنها بهراحتی ممکن است و من در آنجا با یک فرهنگ متفاوت آشنا شدم. بانوان در مشاغل خارج از خانه نقش پررنگ و برجستهای دارند و مردمان آن خطه از نظر اقتصادی نیز زندگی راحتی دارند. زیرا مطابق درآمدشان خرج میکنند. از نظر علمی نیز دانشگاه گیلان سطح علمی بالایی دارد و من در همان دوران توانستم ۳ مقاله فارسی و ۲ مقاله انگلیسی ارائه دهم و به کمک استادان یک کتاب در رابطه با تخصص خود منتشر کردیم. به نوشتن کتاب علاقهمند بودم و دوست داشتم برای یک بار هم که شده است، آن را تجربه کنم. ضمن اینکه میخواستم کتابی نوشته شود که جنبه کاربردی داشته باشد. اکنون آن کتاب در همان دانشگاه استفاده میشود و تاکنون چندبار تجدیدچاپ شده است. در آن کتاب به تفسیر عکسهای رادیولوژی به زبان ساده و قابل فهم برای دانشجویان پزشکی و پیراپزشکی پرداخته شده است.
به یاد دارم که یک شب در بیمارستان کشیک بودم. ساعت ۶ بعدازظهر بود که باران میبارید و من به اتاق عمل رفتم. ساعت ۳ بامداد که از اتاق عمل بیرون آمدم، با صحنهای غیرمنتظره روبهرو شدم. باران به برف سنگین تبدیل شده بود. به گونهای که هیچیک از خودروهای داخل حیاط بیمارستان قابل تشخیص نبودند و آن برف شهر را تعطیل کرد. زیرا ارتباطات قطع شده بود و حتی نانواییها هم نان نداشتند. گویی قحطی آمده بود. در خاطرم هست که آن شب اعلام کردند تمام نیروهایی که کشیک هستند، باید در بیمارستان بمانند و من ۵ روز کامل و پیوسته در بیمارستان ماندم و کشیک دادم.
ضعفی که به فرصت تبدیل شد
۲ سال دوران طرح تخصصم را در سبزوار گذراندم. من و یکی دیگر از دوستان بهعنوان متخصص بیهوشی معرفی شده بودیم و باید به نیروهای آنجا کمک میکردیم. باید بهعنوان نیروی کمکی کار میکردم، اما سمتهای اجرایی و مدیریتی ازجمله مسئولیت کارگروه کلینیکهای ترک اعتیاد دانشگاه علومپزشکی سبزوار، مسئولیت آموزش پرستاران شاغل و... به من محول شد. این موضوع یک معضل محسوب میشود. زیرا با این اتفاق نیرویی که برای تحصیل آن هزینه شده است، با ضعف در مدیریت، بهطور کامل به هدر میرود، درحالیکه باید با توجه به تخصص خود کار کند.
به این ترتیب من نیز بیشتر اوقات در آنجا کاری نداشتم و این موضوع که یک ضعف به حساب میآمد، برای من به یک فرصت تبدیل شد و من توانستم در این مدت جذب دانشگاه آزاد اسلامی مشهد شوم و بهعنوان عضو هیئتعلمی قراردادی دانشگاه در بیمارستانهای وابسته به آن مشغول به فعالیت شدم و به دانشجویان کارشناسی پیراپزشکی بهویژه رشته هوشبری و دانشجویان پزشکی عمومی واحد درسی بیهوشی را تدریس میکردم. نام این رشته تخصصی بیهوشی، مراقبتهای ویژه و کنترل درد است و به هر ۳ بخش میپردازد. فردی که در این رشته تحصیل میکند، روی یکی از این بخشها متمرکز میشود. کنترل درد به کارهای کلینیکی و خارج از بیمارستان میپردازد.
سال سوم و چهارم تخصص بهطور اختصاصی با یکی از استادان رشته کنترل درد در خارج از ساعت کاری در کلینیک خصوصی او بهطور کامل فعالیت میکردم. هم آموزش میدیدم و هم کار میکردم و اینگونه به این رشته علاقهمند شدم. روال آموزشی به این شکل است که پس از پایان دوران تخصصی ۲ امتحان برگزار میشود. با قبولی در امتحان اول گواهینامه کار در ایران (ناسیونال) ارائه میشود و با قبولی در امتحان دوم که با فاصله ۲ ماه از امتحان قبلی برگزار میشود و سختتر نیز هست، مدرک دانشنامه تخصصی تعلق میگیرد که این مدرک قابل ترجمه و پذیرش در دیگر کشورها هم هست. من نیز در هردو امتحان موفق شدم.
گذراندن دورههای تکمیلی در خارج از کشور
پس از پایان دوران طرح، متخصصهایی که دارای مدرک دانشنامه یا بورد تخصصی باشند، اجازه فعالیت در یکی از تخصصهای فلوشیپ را دارند؛ بنابراین وارد کار در رشته کنترل درد شدم و دورهای تکمیلی را در کشورهای سوئیس و فرانسه گذراندم که شامل دورههای تکمیلی اعمال کمتهاجمی ستون فقرات و دورههای تکمیلی کنترل درد مزمن بود. با گذراندن این دورههای تکمیلی، عضو مرجع در انجام اعمال کمتهاجمی ترمیم دیسکهای ستون فقرات در ایران شدم و کارم را در حوزه کنترل درد بهطور جدی شروع کردم.
همچنین با کمک استادان دانشگاه علومپزشکی مشهد یک مقاله ارائه دادم که با امتیاز ISI در مجله اینترنشنال ارتوپدی در سال ۲۰۱۷ چاپ شد. در کنفرانسهای پزشکی بسیاری شرکت کردم که آخرین آن در دانشگاه علومپزشکی ارومیه بود که در زمینه اعمال کمتهاجمی دیسکهای ستون فقرات برگزار شد. علاوه بر این، از طرف دانشگاه علومپزشکی مشهد، گیلان و سبزوار تقدیر شدم و از سال ۷۸ تا ۸۴ نیز عضو کمیته اجرایی دانشکده پزشکی بودم. از سال ۹۱ بهعنوان عضو انجمن درد و رژیونال آنستزی ایران فعالیت میکنم و از سال ۹۳ عضو انجمن جهانی مطالعه درد هستم. اکنون در چند مرکز درمانی فعال هستم.
کنترل و مدیریت درد
این رشته پزشکی شامل مدیریت در تشخیص و درمان کلیه دردهای حاد و مزمنی است که در بدن انسان وجود دارد. این حرفه تخصصی جدید و نوپاست. در کشورهای دیگر بهعنوان تخصص مستقل نزدیک به ۳۰ سال است که پذیرفته شده و در ایران نیز از ۱۰ سال گذشته بهطور رسمی پذیرفته شده است. متخصصان درد بهطور معمول در کلینیکهای درد مشغول به کار میشوند و این مراکز به گونهای است که متخصصان مختلفی ازجمله متخصصان درد، ارتوپدی، مغز و اعصاب، روانشناسی، جراحی، فیزیوتراپی، تغذیه و... به شکل گروهی فعالیت میکنند. بیماران با هر دردی که دارند، به این مراکز مراجعه میکنند و توسط یک تیم متخصص بررسی و غربالگری میشوند تا مشخص شود که درد مربوط به کدام قسمت است و بیمار باید در کدام بخش و کدام تخصص پزشکی درمان شود. زیرا گاه پیش میآید که فرد دردی را در بدن خود احساس میکند، اما منشأ آن مشخص نیست. درواقع فلسفه به وجود آمدن چنین رشتهای همین موضوع است و دردهای بیمار در کلینیکهای درد از روشهای ساده و ابتدایی تا روشهای پیشرفته تا قبل از انجام عمل جراحی مدیریت میشود. با این حال، هنوز این رشته در ایران بهرغم پیشرفت علمی و فناوری، چندان توسعه پیدا نکرده است. زیرا تخصص جدیدی به حساب میآید و بین افراد جامعه و حتی کادر درمانی چندان شناختهشده نیست.
درحالیکه این رشته پزشکی میتواند به بیماران بسیاری کمک کند، بدون آنکه نیاز به جراحی داشته باشند. مدیریت درد در کلینیکهای درد به شکلهای غیرتهاجمی مانند لیزردرمانی، اوزوندرمانی، ارتوکین و استفاده از سلولهای بنیادی و پلاسمای غنیشده از پلاکت (PRP) انجام میشود. اوزوندرمانی، درمان با دارویی به شکل گاز است که بهتازگی وارد علم طب شده است و خواص درمانی فراوانی دارد، با عارضه بسیار ناچیز و تقریبا بیعارضه و در دردهای مختلف کاربرد دارد. ارتوکین نیز مادهای است که از سلولهای دفاعی بدن در مقابله با التهابات دردها ترشح میشود و به روشهای خاص جدا میشود. این ماده برای حل مشکل بیمار به کار گرفته میشود و به کنترل درد بیمار کمک میکند. استفاده از سلولهای بنیادی و همچنین پلاسمای غنیشده از پلاکت نیز یکی از روشهای نوین است که با استفاده از سلولهای بدن بیمار، درد و مشکلات او را مدیریت میکند.
انجام اولین عمل بسته دیسک در آذربایجانغربی
بیشتر مراجعهکنندگان در رده اول، بیماران با مشکلات و دردهای ستون فقرات در ناحیه گردن و کمر هستند. در رده بعد بیماران با دردهای مفاصل شانه، زانو و لگن و رده سوم انواع سردردها و سپس آسیبهای ورزشی و دردهای ناشی از مشکلات بدخیمی و سرطانی قرار دارند. درمان بیمار در این کلینیکها بر پایه درمانهای کمعارضه و با حداقل تهاجم انجام میشود و بنابراین در مدیریت درد بهطور معمول استفاده از داروهای قدیمی و پرعارضه جایگاهی ندارد و جراحی نیز در مواقع لزوم انجام میشود. مهمترین و در حقیقت بیشترین کمکی که کلینیکهای درد به کاهش نیاز بیماران به انجام جراحیهای باز کردهاند در ستون فقرات است. بیماران بسیاری از شهرهای مختلف به من مراجعه میکنند و بیشتر آنها بیمارانی هستند که در این زمینه مشکل و درد دارند. اگر نوع بیماری بهسرعت مشخص شود، بیمار پاسخ بسیار خوبی به درمان خواهد داد و از یک جراحی سنگین و شاید پرعارضه رهایی مییابد.
در این رابطه در سال ۹۷ با همراهی گروه پزشکی و همکار و دوست همیشه همراهم، سعید وحدانی، موفق به ترمیم دیسک گردن بهعنوان اولین عمل بسته دیسک ستون فقرات با دیسکوژل در استان آذربایجانغربی شدم. این عمل برای یک خانم با بیرونزدگی به نسبت شدید دیسک گردن و درد و بیحسی شدید اندام فوقانی (دست) انجام شد. درد به گونهای بود که آن خانم شاغل را در کار کردن ناتوان کرده بود. پزشکان به او عمل جراحی پیشنهاد کرده بودند، اما با بررسیهایی متوجه شدیم که امکان عمل بسته برای او وجود دارد. درنتیجه آن عمل را برای او در اتاق عمل بدون بیهوشی و ایجاد برش جراحی و با کمک گرفتن از دستگاه تصویربرداری (فلوروسکوپ) و استفاده از داروی دیسکوژل (جدیدترین و مؤثرترین روش ترمیم دیسکهای ستون فقرات به روش عمل بسته) انجام دادیم. بیمار بلافاصله پس از عمل کاملا هوشیار بود و دردهایش بهطور کامل از بین رفته بود. بهطوریکه حرکات دستش طبیعی شده بود و پس از پیگیریهای بلندمدت، تاکنون بیمار بدون درد و مشکل است و به زندگی روزمره خود برگشته است. استقبال گستردهای از آن عمل شد و عمل به شکل ویدئوکنفرانس انجام و بهصورت زنده پخش شد. همزمان بسیاری از همکاران جراح در بیمارستانهای دیگر استان برای اولینبار آن را مشاهده کردند. پس از آن با توجه به اخباری که دارم، این نوع عمل در آنجا بسیار رواج یافته است.
ضرورت تشویق دانشجویان به تولید علم
دانشجویان به دلیل آنکه میزان کار کم است، از رشتههای تحصیلی پیراپزشکی استقبال نمیکنند. بر این اساس تعداد دانشجویان در این زمینه کم است و اگر این روند ادامه داشته باشد، در آینده با مشکلات بسیاری روبهرو خواهیم شد. در اینباره ابتدا باید زیرساختهایمان درست باشد. پذیرش دانشجو درصورتیکه بیمارستانها توسعه نیابد، فایدهای نخواهد داشت و آنها پس از فارغالتحصیلی دچار سردرگمی میشوند؛ بنابراین در این امر شرایط کاری مانند توسعه بیمارستانها و مراکز درمانی و همچنین تشویق دانشجویان به انجام کار تحقیقاتی مؤثر خواهد بود. متأسفانه دانشجویان در بحث تحقیقات به این سمت گرایش پیدا نکردهاند. آموزش در دانشگاههای علومپزشکی بهصورت درمانمحور است و همه در دانشگاه تربیت میشوند که بتوانند وارد بازار کار و درمان شوند. درواقع بحث اقتصادی اهمیت بسیاری پیدا کرده است و چیزی که در کشور ما به آن بسیار کم پرداخته میشود، بحث پژوهش و تحقیقات است. دانشجویان در هنگام تحصیل به تحقیق و تولید علم تشویق نمیشوند و پس از فارغالتحصیلی نیز به این سمت نمیروند. در نتیجه میزان تولید علم در کشور ما کم است و از آنجا که بازار کار نیز برای دانشجویان محدود است، بیکار میمانند. همانطور که اکنون شاهد این موضوع هستیم و فارغالتحصیلان بسیاری با معضل کار و اشتغال روبهرو هستند. از طرف دیگر، تعداد پزشکان نسبت به تعداد افراد جامعه در کشور ما بالاتر از حد استاندارد نیست، بلکه مشکلی که وجود دارد، در توزیع پزشک است که به شکل ناهمگون و غیریکنواخت در کشور انجام میشود. بهگونهای که شهرهای بزرگ بهطور کامل از پزشک اشباع شدهاند و در شهرستانهای کوچک با کمبود پزشک روبهرو هستیم.
خدمت به بیماران
در این حرفه نیاز است که با علم و فناوری روز آشنا باشیم. بر این اساس باید علمت را افزایش دهی و مطالعات لازم را داشته باشی. مجوز تأسیس کلینیک درد را دارم، گرچه هنوز به راهاندازی آن اقدام نکردهام. اگر شرایط کلی بهویژه اقتصادی و همچنین پشتیبانی مادی و معنوی مسئولان دستاندر کار همراه من باشد، قصد دارم این رشته را به شکل گستردهتری با عنوان مرکز درمانی کنترل درد ارائه دهم. مرکزی که در آن اتاق عمل سرپایی هم تعبیه شود و تمام مراحل درمان بیمار در همانجا انجام شود. به این ترتیب میتوان خدمات بهتری به مردم ارائه داد. از انتخاب حرفه خود پشیمان نیستم و حس خوبی به آن دارم، حسی که برای ادامه کار به من انگیزه میدهد. بیماران پس از درمان دردهایشان از بین میرود و آرامش میگیرند. با دیدن بهبودی آنها آرامش نصیب من نیز میشود. درواقع وقتی بیماری را میبینم که به من مراجعه کرده و پس از مدیریت و درمان بهبود یافته است، حس خوبی پیدا میکنم و خستگی و استرسی که در طول درمان ایجاد شده است، از تنم بیرون میرود.
ویزیت رایگان
این پزشک که در استفاده از داروی دیسکوژل در خراسانرضوی پیشرو بوده و تاکنون بیش از ۶۰ عمل انجام داده است، در اینباره میگوید: داروی دیسکوژل تا سال ۹۷ دولتی بود، اما پس از آن به سبب تحریمها قیمت بالایی دارد. از طرف دیگر در مشهد به دلیل آنکه این نوع درمان هنوز برای عموم شناختهشده نیست و پزشکان کمی در این حوزه فعالیت میکنند، شرکتهای بیمهگر آن را پوشش نمیدهند، درحالیکه در تهران این کار انجام میشود. اگر در مشهد نیز چنین اتفاقی بیفتد، کمک بسیاری به مردم خواهد شد تا درمانشان با هزینههای کم انجام شود.
عرفانی خدمت ویژهای در مطب خود ارائه میدهد. او از بیماران فقط یکبار هزینه ویزیت دریافت میکند. این موضوع درحالی است که بیماران برای درمان جلسات زیادی به او مراجعه میکنند. وقتی درباره این کار از او میپرسم، میگوید: اگر بیماری روند بیماریاش مربوط به امور تشخیص و درمان بیماری باشد که نیازمند مراجعه دوباره باشد، فقط یکبار از او هزینه ویزیت گرفته میشود. زیرا من معتقدم که بیمار برای درمان میآید و مراجعات او در ادامه همان روند است؛ بنابراین نباید از بیمار دوباره هزینه ویزیت دریافت شود، گرچه این کار از نظر قانونی پذیرفته است و با شرایط اقتصادی کنونی بر همکارانی که برای هر جلسه ویزیت هزینهای دریافت میکنند، نمیتوان خرده گرفت. زیرا هزینه اجاره مطبها نیز بالاست. البته گاهی این رایگان بودن باعث سوءاستفاده برخی از بیماران میشود و این موضوع انگیزه یک پزشک برای انجام چنین کاری را کم میکند.
در شهر جدید خبری از ترافیک نبود
او درباره محل سکونت دوران کودکی خود میگوید: چهارساله بودم که همراه با خانواده برای سکونت به محله سجاد نقل مکان کردیم. تغییراتی را که در محل ایجاد شده است، از زمان کودکی تاکنون به چشم دیدهام. در گذشته بولوار سجاد آسفالت نبود و به یاد دارم که سنگفرش بود. خانه پدری من در کوچهای بود که فقط ۳ خانه در آن وجود داشت و آن زمان به شهر جدید معروف بود. بیشتر این محل نیز زمین خالی بود. به همین دلیل بسیار خلوت بود و خبری از ازدحام و ترافیک نبود. انتهای بولوار فردوسی نیز بسته بود و پل استقلال هم نبود. قرار بود آن قسمت فقط یک محدوده مسکونی شود، اما زمانی که پل استقلال ایجاد شد، این محدوده به یک راه اصلی تبدیل شد و بهتدریج کاربریهای تجاری و مسکونی با یکدیگر تداخل پیدا کرد. بر این اساس اکنون بیشتر خانههای راسته بولوار فردوسی مسکونی است، اما بهعنوان یک محل تجاری استفاده میشود. از طرف دیگر، محله سجاد با ساختمانسازیهای بسیار زیادی که در آن شده، با تراکم بالایی روبهرو است و ساختمان پزشکان بسیاری در حاشیه بولوار سجاد به فعالیت مشغول هستند. برای این جمعیت پارکینگی در نظر گرفته نشده است و اگر پروژه مشهدمال نیز راهاندازی شود، مشکلات ترافیکی و نبود جای پارک بیشتر خواهد شد. علاوه بر این، دسترسی بیماران به بیمارستان مادر در محله سجاد که اورژانس و زایشگاه فعالی دارد، به دلیل ترافیک موجود، با مشکل روبهرو است. بهویژه در ساعات پیک ترافیک که خیابان بهاصطلاح قفل میشود و اگر یک فرد با شرایط اورژانس مانند زایمان در ترافیک بماند، مشکلاتی جبرانناپذیر برایش ایجاد خواهد شد.