صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

مسئولیت‌پذیری زیاد در زندگی، زنان را خیلی زود افسرده و فرسوده می‌کند | از نفس افتاده

  • کد خبر: ۳۷۱۰۶۰
  • ۱۷ آبان ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۰
خستگی زیاد، فرسودگی زودهنگام و احساسات منفی و ضدونقیض موضوعی است که این روز‌ها با شاغل شدن بانوان قدری هم در جامعه شایع شده‌است.

به گزارش شهرآرانیوز؛ همیشه او را زن قدرتمندی می‌دانستم و تحسینش می‌کردم. از آن زن‌هایی که یک‌تنه همه امور زندگی را رتق‌وفتق می‌کنند. از ثبت‌نام بچه‌ها در کلاس‌های متفرقه و پیگیری درمان آنها تا انجام امور اداری و بانکی شوهرش. کار خودش هم که سرجایش؛ باید صبح ساعت ۸ انگشت می‌زد و هفت‌ساعت و بیست‌دقیقه‌اش را پر می‌کرد. 

کمتر ساعتی بود که او را درحال هماهنگ کردن کارهایش نمی‌دیدم. انگیزه‌اش مثال‌زدنی بود و این همه توان و قدرت شگفت‌زده‌ام می‌کرد تا اینکه چند روز پیش فرصت کوتاهی پیش آمد و قدم‌زنان باهم مسیری را تا خانه رفتیم. 

شروع صحبتش فهرستی از کار‌های عقب‌افتاده آن روزش بود و اینکه بعدازظهر برای جراحی سرپایی نوبت پزشک دارد. از لابه‌لای حرف‌هایش متوجه شدم که قرار است به‌تنهایی پیش پزشک برود. کمی با شگفتی نگاهش کردم: «فکر نمی‌کنی این مواقع باید شوهرت حتما کنارت باشه، حتی اگر بهش خیلی نیاز نداشته‌باشی؟» 

انگار ناخواسته در جعبه‌ای را باز کرده‌باشم، سرِ درددلش باز شد: «اشتباهی که من کردم رو تو نکن. توی زندگی هرچه بیشتر شونه بدی، بیشتر بارت می‌کنن. اون‌قدر که بعد از مدتی لطفت هم، وظیفه میشه. به‌خدا بعضی روزا این‌قدر خسته میشم که دوست دارم همه‌چیز رو رها کنم و برم.» این نخستین باری است که آن روی دیگر زندگی همکارم را می‌بینم. نقطه مقابل مسئولیت‌پذیری زیاد و قوی بودن بیش از اندازه یک زن. 

مسئله‌ای که الهام اعلمی‌دوست، روان‌شناس بالینی هم آن را نقطه عطف زندگی این‌گونه شخصیت‌ها می‌داند. خستگی زیاد، فرسودگی زودهنگام و احساسات منفی و ضدونقیض. موضوعی که این روز‌ها با شاغل شدن بانوان قدری هم درجامعه شایع شده‌است و ما می‌خواهیم امروز با کمک و مشاوره دکتر اعلمی‌دوست کمی درباره آن باشما صحبت کنیم.

چرا برخی زنان یک‌تنه به جنگ مشکلات می‌روند؟

حتما شما هم در اطراف خودتان زن‌های زیادی را دیده‌اید که از خستگی، درک نشدن و نادیده‌گرفته شدن در محیط خانه گله دارند. چه از سمت فرزندانشان و چه همسرشان. مسئله‌ای که خیلی وقت‌ها علت بروز آن، عملکرد اشتباه خود این زن‌ها در زندگی است. البته ناگفته نماند که علت‌های زیاد دیگری را هم می‌توان برای آن بیان کرد که در ادامه به برخی از آنها اشاره گذرایی داریم.

علت‌های خانوادگی و تربیتی

نقش‌پذیری سنتی

براساس یک تعریف سنتی کار بیرون برای مرد و کار درون خانه برای زن است. زن و مرد هم براساس الگویی که از پدران و مادرانشان می‌گیرند در زندگی این نقش را بازی می‌کنند، درحالی که با شاغل شدن زن‌ها در بیرون از خانه، همچنان همان نقش‌ها و مسئولیت‌های سنتی بدون تغییر باقی مانده و زن‌ها فکر می‌کنند به موازات کار بیرون ازخانه موظف هستند مسئولیت‌های درون خانه‌شان را نیز تمام و کمال انجام دهند.

جای خالی برخی نقش‌ها

در زندگی امروزی برخلاف گذشته، به‌خاطر مشکلات زیاد خانواده‌ها، دیگر خبری از آن شبکه قوی خانوادگی نیست. یعنی زن‌ها نمی‌توانند برای انجام کارهایشان حمایتی را داشته‌باشند که در گذشته از سمت مادر، خواهر یا دیگر بستگان خود داشتند. درحالی که مرد‌ها بنابر الگو‌هایی که از زندگی مادر خود در ذهن دارند، همچنان تصور می‌کنند این حمایت‌ها برای همسرشان وجود دارد و او در این کارزار تنها نیست.

علت‌های درون‌فردی با پایه روان‌شناسی

زنان کمال‌گرا و کنترلگر

برخی زن‌ها کمال‌گرا و کنترلگر هستند، یعنی دوست دارند همه‌چیز تحت کنترل خودشان باشد. این افراد اگر کاری را هم به دیگران بسپارند، فرصت آزمون و خطا و اصلاح را به آنها نمی‌دهند. این افراد عادت دارند همه کار‌ها را خودشان به‌تنهایی انجام بدهند.

مردان بی‌تعهد و بی‌مسئولیت

برخی مرد‌ها ذاتی بی‌تعهد و بی‌مسئولیت هستند. زندگی را خیلی راحت می‌گیرند و فشاری به خودشان وارد نمی‌کنند. این مرد‌ها چه در دوران تجرد و چه تأهل حاضر به پذیرش مسئولیت نیستند. والدین این‌گونه مرد‌ها فکر می‌کنند زندگی متأهلی می‌تواند آنها را تغییر دهد. اتفاقی که هیچ‌گاه نمی‌افتد و همه فشار زندگی روی همسران این مرد‌ها خواهد بود. این زن‌ها نسبت به زن‌های کمالگرا و کنترلگر فشار بیشتری را در زندگی تحمل می‌کنند.

ترس از ارزشمند نبودن

برخی زنان به‌خاطر اشتغال زیاد همسرانشان درخارج از خانه مسئولیت همه‌چیز را در زندگی مشترک برعهده می‌گیرند، چون احساس گناه می‌کنند و تصورشان این است که اگر برخلاف این رویه عمل کنند، از سوی همسرانشان طرد یا فرد بی‌ارزش و بی‌مسئولیتی خوانده می‌شوند.

علت‌های اجتماعی

در طول چند دهه گذشته در نقش‌های جنسیتی به‌ویژه خانم‌ها تغییرات زیادی ایجاد شده‌است و زن‌ها به‌جز کار درخانه، کار بیرون را هم انجام می‌دهند، حتی اگر شاغل نباشند، مانند اموربانکی و کار‌های مربوط به بچه‌ها، و این درحالی است که مرد‌ها همچنان همان نقش سنتی خود و اشتغال در خارج از خانه را برعهده دارند.

تنهایی بار مشکلات را به‌دوش کشیدن پیامد دارد؟

  • زنان ساختار بدنی ظریف‌تری نسبت به مردان دارند و همین موضوع آنها را زودتر خسته و فرسوده و بیمار می‌کند، بنابراین ابتلا به بیماری‌های جسمی مانند مشکلات مفصلی نخستین پیامدی است که این مسئولیت‌پذیری زیاد برای آنها به‌همراه دارد.
  • فرسودگی روانی سبب ایجاد احساسات منفی زیاد و درد‌های درونی عمیقی در زنان نسبت به همسر و فرزندانشان می‌شود.
  • بی‌توجهی به علایق و نداشتن وقت کافی برای خود موضوع دیگری است که سبب می‌شود تا زنان احساس کنند به یک خدمتکار تمام‌وقت در زندگی تبدیل شده‌اند.
  • خستگی و فرسودگی اثر منفی بر رابطه عاطفی و جنسی زنان در زندگی مشترک دارد.
  • بی‌توجهی و بی‌تعهدی مردان در زندگی مشترک چه عمدی و چه سهوی سبب ایجاد فاصله بین آنها و همسرانشان می‌شود و در گذر زمان بیشتر هم خواهد شد.
  • مسئولیت‌پذیری زیاد زنان در زندگی فرصت رسیدگی آنها به فرزندانشان را کمی و کیفی کمتر خواهد کرد. این مسئله سبب ایجاد حس منفی و گناه در زنان می‌شود؛ اینکه به‌اندازه کافی مادر خوبی نیستند.
  • ایجاد فاصله بین مادر و فرزند از کودکی شروع و به مرور زمان بیشتر خواهد شد. این مسئله همچنین سبب می‌شود هر مشکل کوچکی خودش را به شکل معضل بزرگی در رابطه مادر و فرزند نشان بدهد.
  • بچه‌ها با دیدن والدینشان از آنها الگو می‌گیرند. دختران چنین خانواده‌هایی در آینده به شدت مسئولیت‌پذیر و پسر‌ها بی‌مسئولیت بار می‌آیند.

مرد‌ها هم از پیامد‌های این بی‌مسئولیتی در امان نیستند

مرد‌ها ذاتی حمایتگر هستند و دوست دارند تأمین‌کننده خانواده خود باشند. ازاین‌رو وقتی مردی همسرش یک‌تنه بار زندگی را به‌دوش می‌کشد، احساس بی‌کفایتی زیادی در زندگی خواهد کرد. درواقع، زن با این رفتارش به مرد می‌گوید که از پس همه کار‌ها بدون او هم برمی‌آید و به او نیازی ندارد. این حس مرد را به سمت دوری بیشتر از زن و حتی خیانت به او می‌کشاند، چون احساس می‌کند برای شخص دیگری می‌تواند مفیدتر واقع شود. بنابراین، مسئولیت‌پذیری بیش از اندازه زن در زندگی مانند یک تیغ دولبه هم به زن و هم به مرد آسیب می‌زند.

برای پیشگیری از بی‌عدالتی در مسئولیت‌ها چه کنیم؟

  • روی باور‌های اشتباه خود کار کنیم. خیلی از باور‌ها و الگو‌ها نادرست از والدینمان به ما رسیده‌اند.
  • بپذیریم که کمک خواستن از دیگران نشانه ضعف نیست و حتی به بهبود رابطه‌مان کمک هم می‌کند.
  • در زندگی نقش یک قربانی را بازی نکنیم، حتی اگر الگوی یک مادر و همسر فداکار را در زندگی داشته‌ایم. این چرخه معیوب باید از جایی قطع شود.
  • نه گفتن را یاد بگیریم؛ چه به همسر، چه فرزندان و چه به اطرافیان و همکاران خود.
  • خود دوستی را در خودمان تقویت کنیم. در یک زندگی طبیعی ما باید وقتی هم برای خودمان داشته‌باشیم و به کار‌های موردعلاقه‌مان بپردازیم. این موضوع غیرمستقیم سبب خوب شدن حال دلمان و بهتر شدن رابطه‌مان با دیگران می‌شود.
  • اگر فکر می‌کنیم در نقش‌ها و مسئولیت‌های خود حل شده‌ایم یا فرد به‌شدت کمال‌گرا و کنترلگری هستیم و نمی‌توانیم به خودمان در این‌زمینه کمکی بکنیم، حتما از یک روان‌درمانگر مجرب و حرفه‌ای کمک بخواهیم.
  • پیش از آنکه خستگی و فرسودگی به سراغمان بیاید با بقیه اعضای خانواده صحبت و تقسیم کار کنیم. مشارکت لازم روابط سالم و پویا در یک خانواده است. این اتفاق نباید موقتی یا با دعوا و تحکم باشد، بلکه بقیه باید بپذیرند که فعالانه مشارکت داشته‌باشند.

آقایان بخوانند

مرد‌ها نیز باید یاد بگیرند که حضور و نقش فعالانه‌تری در زندگی مشترک داشته‌باشند و فقط به نقش‌های سنتی خود بسنده نکنند. همچنین روی روابط عاطفی خود باید بیشتر کار کنند. یعنی پای درددل همسرشان بیشتر بنشینند، به او حق بدهند که خسته شود و غر بزند، از او به‌خاطر کاری که انجام می‌دهد تشکر و قدردانی و یادآوری کنند که ارزش کارش را می‌فهمند. درضمن باید بدانند که کار در خانه یا بیرون خانه وظیفه زن نیست که به مشارکتی که در کار خانه دارند یا کمکی که به همسرشان می‌کنند، افتخار کنند.

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.