صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

خسرو سینایی را با چندکلمه و تصویر و نت موسیقی نمی‌توان به این‌راحتی‌ها شناخت؛ آگاهی محدودمان به یک فیلم یا یک مستند یا یک موسیقی‌ای که او ساخته نمی‌تواند دربرابر آگاهی و شعور او در آخرین جملات حیاتش حتی ذره‌ای باشد. به راستی او چه کسی بود؟

شهرآرانیوز - خسرو سینایی را با چندکلمه و تصویر و نت موسیقی نمی‌توان به این‌راحتی‌ها شناخت؛ آگاهی محدودمان به یک فیلم یا یک مستند یا یک موسیقی‌ای که او ساخته نمی‌تواند دربرابر آگاهی و شعور او در آخرین جملات حیاتش حتی ذره‌ای باشد:

 

«من رفتم! ناراحت نباشید!

به این فکر کنید که بهترین روزهای زندگی‌ام را در کنار شما عزیزانم تجربه کردم. در عین‌حال که بی‌مهری‌ها دیدم اما هرگز به دل نگرفتم. سعی کردم از لحظه‌لحظه زندگی‌ام لذت ببرم و بردم.»

 

رفتن او مگر در این دوران بتواند کمی ما را به درک آن‌چه که او در مستندهایش نشان می‌داد و آرزویش را داشت، به آنچه که او از طبیعت و سرشتمان بازنمایی‌اش می‌کرد کمک کند. این نگاه اوست به دوران و بیماری‌ای که او را از پا درآورد و ما بازماندگان الان درگیرش هستیم:    

 

«بشر از مدت‌ها پیش فراموش کرده بود که جزئی از طبیعت است، باید حرمت آن را حفظ کند. حالا همه آدم‌ها به فکر فرو رفته‌اند که بعدا چه خواهد شد و امیدوارم که بعد به فکر اصلاح بسیاری از مسائل بیفتند.»

 

به راستی خسرو سینایی چه کسی بود؟

 


 

اوایل زندگی؛ مثل یک قصه

خسرو سینایی، ۲۹ دی ۱۳۱۹ در ساری متولد شد؛ در خانواده‌ای که نسل‌درنسل طبیب و پزشک بودند؛ پدرش از خاندان «علاج» بود و به دلیل علاقه‌اش به ابن سینا، شهره‌شان را به «سینایی» تغییر داد. خسرو سینایی اخلاق و منش پدرش در پذیرش بیماران را این‌گونه در خاطره‌ای بیان کرده است:

 

 

 

یک سرزمین، یک روز، یک راه

سینایی در چنین خانواده‌ای بزرگ شده بود؛ پدر و برادرانش دود چراغ خورده بودند و پزشکی حرفه مقدسشان محسوب می‌شد. او که برادر کوچک‌تر بود سال 1331 وارد دبیرستان «البرز» شد و این‌گونه یک‌نفر از خانواده‌ سینایی پزشک روزی پا در راهی گذاشت که به سمت موسیقی و هنر متمایل می‌شد:

 

 

 
 
کودکی و نوجوانی خسرو سینایی
 
 
 
خانواده سینایی
 

 

خانه‌ای پر از نت موسیقی و یک پیانو خاک‌خورده

سینایی برای تحصیل در رشته معماری به وین رفت و چهار سال در دانشگاه فنی وین درس خواند. عطش او برای یادگیری موسیقی و آکاردئون از همین‌جا آغاز شد و به این‌ترتیب سه سال هم در دانشگاه موسیقی و هنرهای نمایشی وین در رشته موسیقی آموزش می‌بیند. او تک‌نواز  آکاردئون و عضو هیئت ارکستر کنسرواتوار وین بود. سینایی زندگی در کنار یک خانواده اتریشی را بسیار در پیشرفت موسیقی‌اش مؤثر می‌دانست:

 

 
 
 

 

سینمایی‌ترین و کمرشکن‌ترین خاطره دوران تحصیل

تحصیل همزمان در رشته معماری و موسیقی از آن تلاش‌های سخت‌کوشانه سینایی در زمان اقامتش در وین بود؛ زمانی که بخشی از وقتش را در آکادمی موسیقی می‌گذراند و بخشی دیگر را در دانشکده معماری که تنها ده دقیقه با هم فاصله داشتند. خود سینایی می‌گوید سینمایی‌ترین و کمرشکن‌ترین خاطره دوران تحصیلش در همین دوران رقم خورده است:

 

 

 
جوانی خسرو سینایی در اتریش
 

 

ساخت فیلم از ره‌گذران راه‌پله‌ها

خسرو سینایی بعد از پایان تحصیلاتش در وین به ایران بازمی‌گردد و کارش در سینما را با ساخت ۸ فیلم کوتاه و نیمه بلند شروع می‌کند؛ اما نه به این راحتی‌ها؛ خاطره او از کار در وزارت فرهنگ و هنر این را نشان می‌دهد:

 

 

 

ناکام در ساخت «شما روی صفحه تلویزیون»

همکاری‌ سینایی با تلویزیون ایران در ۱۳۵۲ خورشیدی شروع شد و سه سال طول کشید. او در این مدت یک سریال ناتمام به نام «شما روی صفحه تلویزیون» را آغاز کرد. خودش درباره این دوران و واقع‌گرایی در دکور و صحنه‌پردازی گفته است:

 

 

 

مرثیه گمشده

اولین دستاورد مهم سینایی در سینمای مستند سال ۱۳۶۳ رقم خورد؛ با فیلم «مرثیه گمشده» که ساخت آن به دلیل مشکلات، ۱۳ سال طول کشید. فیلم درباره مهاجرت لهستانی‌ها به ایران در طی سال‌های جنگ جهانی دوم (۱۹۴۱ و ۱۹۴۲) است. سینایی برای این فیلم نشان افتخار «صلیب لیاقت» را از رئیس‌جمهور لهستان دریافت کرده است. اما چطور سینایی به فکر ساخت این مستند افتاد؟

 

 

 


 

عروس آتش

«عروس آتش» که نخستین فیلم بلند سینمایی سینایی است شناخته‌شده‌ترین فیلم سینمایی او هم هست. فیلم‌نامه این فیلم را خسرو سینایی با همکاری حمید فرخ‌نژاد نوشته است. «عروس آتش» که در جنوب ایران فیلم‌برداری شد، به سنت‌های عشیره‌ای در جنوب ایران، ازدواج اجباری و خودسوزی می‌پردازد. سینایی و فرخ‌نژاد برای این فیلم با ده زندانی مصاحبه کرده‌اند:

 

 
 
 

 

گفت‌وگو با سایه

سینایی عقیده داشت که اگر صادق هدایت دسترسی به دوربین و امکانات می‌داشت احتمالا فیلم‌ساز می‌شد. او مستند «گفت‌و‌گو با سایه» را با همکاری حبیب احمدزاده و تحقیقاتی که انجام داده بود بر پایه فیلم‌هایی که صادق هدایت دیده و احتمالا بر داستان هایش تأثیر گذاشته‌اند ساخت.

 

 
 
 

 

فیلم نساختن من به نفع چه کسانی بود؟

سینایی با تمام تلاش‌هایی که برای سینمای مستند و داستانی ایران کرده بود، از اینکه نتوانست یا نگذاشتند برخی از فیلم‌هایش را بسازد گله‌ داشت:

«خدا را شکر می‌کنم که زندگی خوبی داشتم اما یک حسرتی همیشه به همراهم بود؛ آن زمانی که وقتش بود، نتوانستم بعضی از فیلم‌نامه‌هایم را بسازم.»

«این گله ای که دارم برای این است که چرا نگذاشته اند فیلم‌هایم را بسازم. اصلا این فیلم نساختن من به نفع چه کسانی بود؟»

 

 
 
 
 

 

نظر خسرو سینایی درباره سینمای ایران

 

 
 

 

زندگی جرقه‌ای است میان دو تاریکی

سینایی در پایان مراسم «۵۰ سال آفرینش هنری خسرو سینایی» گفته بود: 

 

زندگی جرقه‌ای است میان دو تاریکی. خالی این لحظه را پر کن، زندگی خالی است. تا هستیم باید زندگی کنیم.

 

و در آخرین پست اینستاگرامی‌اش هم نوشت:

 

«لحظه همیشه گذراست
و خاطره همیشه ماندنی
و من
بود و نبود و عشق و ابدیت را
به نگاهی می‌فروختم
اگر، خاطره گذرا می‌شد»

 

 

یادش گرامی و هنرش جاودان.

 


پی‌نوشت: تمام عکس‌ها و فیلم‌ها از وب‌سایت «آرته: تاریخ شفاهی فرهنگ و هنر معاصر ایران» استفاده شده است.

 

ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.