نقش مؤثر حضور زنان در جامعه امروز انکارناپذیر است. در روزگار ما، بهواسطۀ عوامل گوناگون از جمله شرایط اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی، حضور زنان در عرصههای مختلف اجتماعی نسبت به گذشته پررنگتر شده است. همچنین طرح دیدگاههایی، چون «الگوی سوم زن» بر این حضور اثر گذاشته است.
در این میان، یکی از چالشهای ملموس زندگی زنان، چندوظیفهگی در عرصههای خصوصی و عمومی است؛ چالشی که بخشی از آن محصول سبک زندگی تحمیلی اجتماعی است. عمق مسئله نیز در الویت بندی و ایجاد تعادل میان این نقشها نهفته است. این وضعیت وقتی پیچیدهتر میشود که زنان در میان نقشهای متراکم خود، با فقدان حمایتهای ساختاری و فرهنگی نیز روبهرو هستند؛ مسئلهای که بر فشار روانی و مسئولیتهای روزمره آنان میافزاید. گرچه ریشههای این چالش را میتوان در قالب نشستها و همایشهای متعدد بررسی کرد، اما در این مجال نمیگنجد.
در رابطه با چالش مذکور میتوان گفت زمانی که زنان با توجه به استعدادها و نیازسنجی وارد عرصه عمومی میشوند، همچنان از آنان انتظار میرود یا کاملاً خانهمحور بمانند یا بالعکس تماماً در اجتماع غرق شوند. این انتظار گاه برآیند نگرش زنان نسبت به نقشهای خود در خانواده و جامعه است و گاه برآمده از نگاه جامعه.
این توقعات، زمینهساز چالشها و آسیبهایی است که سردرگمی میان نقشهای همسری، مادری، شغلی و کنشگری را تشدید میکند و حتی ممکن است به افراط، تفریط و بیتوجهی به سلامت روان و جسم زنان بینجامد.
در چنین شرایطی، توجه به الگوی تاریخی–مذهبی حضرت زهرا (س) اهمیت ویژهای پیدا میکند؛ بانویی که در هر دو ساحت خانه و اجتماع الگویی بیبدیل بودهاند. هرچند معمولاً به جنبههای معنوی شخصیت ایشان بیش از ابعاد کاربردی زیست قدسیشان پرداخته شده و ارتباط بانوان با ایشان اغلب احساسی و معنوی بوده است. اما نگاهی دقیق به زندگی ایشان نشان میدهد که تعادل در نقشها از باور توحیدی سرچشمه گرفته است.
حضرت زهرا (س) مادری و همسری را عملی فعال و سازنده میدانستند، نه تکلیفی سنگین یا محدودیتی بازدارنده. حضور ایشان در خانه، حضوری مؤثر و تربیتی بود و نقش خانواده را بستری برای ساخت جامعه میدیدند؛ همانگونه که آثار آن تربیت در تاریخ، از استحکام دین تا عدالتخواهی و انسانیت، جلوهگر شده است. نکته قابل توجه در سبک تربیتی ایشان عدم جنسیت محوری بوده است. چراکه کنشگری و حقطلبی فرزندانشان—چه دختر و چه پسر—گویای این حقیقت است.
در این میان، با بررسی سیره و تاریخ زندگی ایشان نمیتوان نقش امیرالمؤمنین (ع) را بهعنوان مردی آگاه و همراه در زیست زنانه نادیده گرفت. حضرت زهرا (س) در اجتماع نیز منفعل نبودند؛ به میزان ضرورت و با همان ایدئولوژی اخلاص و توحیدمداری وارد عمل میشدند.
از حضور در گفتوگوهای اجتماعی و آموزش زنان گرفته تا همراهی در جبههها، و سپس روشنگری و دفاع از حق و عدالت پس از شهادت پیامبر (ص) با استدلال و برهان—نه از سر عجز—همه نشاندهنده آن است که ایشان کنشگری را نه حرکتی هیجانی، بلکه مسئولیتی آگاهانه، اخلاقی و مبتنی بر نیازسنجی میدانستند.
این مجموعه رفتارها نشان میدهد که حضرت زهرا (س) نقشهای خانه و اجتماع را بر مبنای توحید، عقلانیت و شناخت دقیق از شرایط زمانه تعریف کرده و از افراط و تفریط دور مانده بودند. زمانی که لازم بود تمامقد در خانه در کنار همسر و فرزندان بودند، و زمانی دیگر برای انجام امور منزل همراه اختیار میکردند. همچنین در نقشهای اجتماعی ایشان شاهد هستیم که با وجود حضور مردان و شرایط بارداری با توجه به تاثیر حضور، شخصا به روشنگری و کنشگری پرداخته و از حق و عدالت دفاع میکردند. حتی در شرایط سخت دوران بارداری یا نبود همراهی کافی در جامعه، خود شخصاً به روشنگری و کنشگری میپرداختند.
این عناصر الگوساز—توحیدباوری، عقلانیت، مسئولیتپذیری، نیازسنجی و دوری از افراط و تفریط—بخشی از نیاز زن امروز است؛ زنانی که میخواهند هم در جامعه حضور مؤثر داشته باشند و هم کانون خانه را از حضور و تدابیر خود خالی نگذارند. از همین رو، بازخوانی این الگو میتواند برای زن امروز الهامبخش باشد؛ زیرا به او یادآوری میکند که میان مسئولیتهای بیرونی و درونی میتوان پیوندی هماهنگ و پایدار برقرار کرد.