صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

بهترین و مهم‌ترین فیلم‌های مرتبط با خبرنگاری

  • کد خبر: ۳۷۷۷۶
  • ۱۶ مرداد ۱۳۹۹ - ۲۰:۵۱
کوتاه درباره مهم‌ترین و شاید بهترین فیلم‌هایی که در آن شخصیت اول یا ماجرای اصلی به‌نوعی با حوزه‌های مختلف خبرنگاری مرتبط بوده است.
مهدی حسینی | شهرآرانیوز- حرفه خبرنگاری از آن دسته شغل‌هایی است که به سبب سختی کار و موقعیت‌های ویژه‌ای که شاغلان این رشته در آن قرار می‌گیرند، همواره مورد توجه سینما بوده و هست. خبرنگار‌ها معمولا زودتر از دیگران به حقیقت یک ماجرا پی می‌برند. به همین دلیل درون‌مایه‌هایی همچون قتل یک خبرنگار به دلیل خبر داشتن از یک راز یا درگیری او با خود که آیا باید حقیقت را افشا کند یا خیر از مضامین آشنای این فیلم‌هاست. برخی دیگر از فیلم‌ها بر جنبه تحقیقاتی کار یک خبرنگار متمرکز شده‌اند و نشان می‌دهند چه حجم ازخودگذشتگی و کار بی‌وقفه لازم است تا یک خبر درست و تحلیلی منتشر شود.
 
به‌تازگی در صداوسیمای خودمان هم در حوزه اقتصادی گزارش‌هایی مفصل از برخی خبرنگاران جوان منتشر می‌شود که می‌بینیم چند شهر را برای یک گزارش زیر پا گذاشته‌اند. در حوزه خبرنویسی حوادث فیلمی ساخته نشده است، اما در حوزه گزارش‌هایی تصویری از حوادث، اثر بسیار خوب «شبگرد» را در سال۲۰۱۴ داشتیم. یکی دیگر از بخش‌های جذاب خبرنگاری، عکاسی خبری است. عکاسان جنگی و عکس‌هایی که در برهه‌ای خاص از یک واقعه تاریخی ثبت شده‌اند، سوژه‌هایی جذاب به‌ویژه برای مستندسازی هستند. همین ۲ سال پیش بود که مستندی به نام «شرح یک عکس» در سینمای هنروتجربه اکران شد. فیلم درباره عکس مشهوری بود که در روز حمله داعش به مجلس شورای اسلامی ثبت شد. نیرو‌های امنیتی مشغول خارج کردن یک کودک از پنجره ساختمان مجلس بودند. این مستند به داستان جذاب زندگی آن کودک و نحوه ثبت آن عکس اختصاص دارد. در ادامه تلاش کرده‌ایم بهترین فیلم‌های هر یک از این حوزه‌های خبرنگاری را معرفی کنیم.


زودیاک/ Zodiac

زودیاک عنوان مشهورترین قاتل سریالی ایالات متحده است که بین سال‌های ۱۹۶۸ تا ۱۹۶۹ مرتکب چندین فقره قتل شد و درنهایت هیچ‌گاه به دام نیفتاد. موضوعی که باعث هرچه مخوف‌تر شدن این شخصیت شد، نامه‌هایی بود که برای رسانه‌ها ارسال می‌کرد. مثلا در یکی از نامه‌ها بخشی از لباس مقتول را برای روزنامه‌ها فرستاده بود. او در نامه‌هایش از شیوه‌های پیچیده رمزگذاری استفاده می‌کرد و مدعی بود ۳۷نفر را کشته است. پلیس از همین رمزگذاری‌ها و البته رد پوتین نظامی او که در صحنه قتل به‌جا مانده بود، ظن داشت که زودیاک یک ارتشی است، اما همه این‌ها درنهایت به شناسایی او منجر نشد و تا به امروز هویت زودیاک به‌عنوان یک راز مخوف پنهان مانده است. دیوید فینچر که این فضا‌های رمزآلود را در فیلم مشهور خود، یعنی «هفت»، تجربه کرده بود، در سال ۲۰۰۷ به سراغ ساخت فیلم زودیاک رفت و تمرکز خود را بر روند تحقیقات یک خبرنگار گذاشت.
 
 
 
 
رابرت گری اسمیت، کارتونیست روزنامه سان‌فرانسیسکو کرونیکل است. نامه رمزگذاری‌شده زودیاک به روزنامه می‌رسد و در آن تهدید می‌کند اگر این نامه را که هویت من در آن معرفی شده منتشر نکنید، ۱۲نفر را به قتل می‌رسانم، اما او به‌درستی حدس می‌زند که زودیاک دروغ می‌گوید و هویتش در نامه نیست. از اینجا تحقیقات فردی او برای پیدا کردن هویت واقعی قاتل آغاز می‌شود و ما را تا دوقدمی او به پیش می‌برد. فینچر و تیمش به مدت ۱۸ماه روی پرونده زودیاک تحقیق کردند و روایت خود را از شخصیت او در فیلم ارائه کرده‌اند. روایتی که جایزه بهترین کارگردانی را از انجمن منتقدان دوبلین عاید فینچر کرد و بی‌بی‌سی آن را در رده دوازدهم تأثیرگذارترین فیلم‌های قرن۲۱ قرار داد.


 

 


 

افشاگر/ Spotlight

روزنامه بوستون گلوب بخشی به نام افشاگر داشت که با استفاده از خبرنگارانی کوشا موفق شد فساد گسترده در کلیسا‌های محلی را رسوا کند. کلیسا‌هایی که اقدامات غیراخلاقی برخی کشیش‌های خود را پنهان کرده بودند و تنها به جابه‌جا کردن این کشیش‌ها بسنده می‌کردند. این داستان که کلیسای کاتولیک را با هجمه انتقادات شدیدی روبه‌رو کرد، در فیلم افشاگر توسط تام مک‌کارتی استادانه به تصویر کشیده شده است. تام مک‌کارتی در این فیلم تمام تمرکز خود را بر فرایند تحقیقات این تیم گذاشته است، به‌طوری‌که نقاط عطف فیلم ناشی از تقابل قطب خیر و شر نیست، بلکه برآمده از مشکلات پیش روی خبرنگار‌هایی است که با وجود احاطه شدن در بند بودجه و ضرب‌الاجل‌های زمانی، تلاش می‌کنند سر از حقیقت ماجرا دربیاورند. افشاگر در سال۲۰۱۶ در ۶رشته نامزد دریافت جایزه اسکار شد و توانست عنوان بهترین فیلم سال و بهترین فیلم‌نامه را از آن خود کند. این اثر اکنون در جایگاه ۲۲۷ بهترین فیلم‌های تاریخ سینما قرار دارد.


 


 

نمک زمین/ The Salt of the Earth

سباستیانو سالگادو، عکاس ۷۶ساله برزیلی که در طول سالیان فعالیت حرفه‌ای خود بخشی از مهم‌ترین وقایع تاریخ معاصر را ثبت و ضبط کرده است، در فیلم «نمک زمین» سوژه ویم وندرس، کارگردان برجسته آلمانی، قرار گرفته است. در این فیلم مستند سالگادو درباره داستان‌های موجود در پس هریک از عکس‌های خود صحبت می‌کند و تصویری تراژیک از موقعیت انسان معاصر ارائه می‌دهد. فیلم با عکس‌های خیره‌کننده از معدنچیان آغاز می‌شود و در ادامه سالگادو از زندگی خود و ترک تحصیلش برای رسیدن به عکاسی سخن می‌گوید. به این ترتیب بدون رعایت ترتیب زمانی وقایع، سالگادو یک به یک پروژه‌های مختلف خود را معرفی می‌کند. از پروژه «پیدایش/GENESIS» که درباره زمین است بگیرید تا عکس‌های قحطی در پروژه «آفریقا» و... نمک زمین در بخش عکس‌های خیره‌کننده از جنگ اول خلیج‌فارس و نیز تصویر قحطی‌زدگان آفریقایی بیش از همه به ماهیت عکاسی خبری و مستند نزدیک می‌شود. وندرس هم با انداختن تصاویر سالگادو روی عکس‌ها، بیش از آنکه به تکنیک ثبت عکس‌ها بپردازد، شخص سالگادو را هم به‌عنوان شاهد عینی آن وقایع و احساسی که به آن حوادث دارد، سوژه خود قرار می‌دهد. گویی این تجربه‌های زیسته را بر چهره رنجور سالگادو از محنت انسان معاصر می‌بینیم. نمک زمین از آن دسته مستند‌هایی است که مخاطب مستند نمی‌خواهد و همه از تماشای آن لذت می‌برند. وندرس برای این فیلم جایزه ویژه هیئت داوران جشنواره کن، بهترین فیلم از نگاه تماشاگران جشنواره سن‌سباستین و جایزه بهترین فیلم مستند جوایز سزار را گرفت و در جوایز اسکار هم برای کسب عنوان بهترین مستند سال نامزد شده بود.


 


 

شبگرد/ Nightcrawler

لوئیس بلوم یک سارق خرده‌پا، اما جاه‌طلب است. او که مال‌های دزدی خود را به یک خریدار ضایعات ساختمانی می‌فروشد، از وی تقاضای شغل ثابت می‌کند، اما وقتی با جواب «من به یک دزد کار نمی‌دم» روبه‌رو می‌شود، پی می‌برد که در این شغل چندان جای پیشرفتی ندارد. او به‌طور اتفاقی با یک صحنه تصادف روبه‌رو می‌شود و مردی را می‌بیند که دوربین‌به‌دست از این صحنه فیلم‌برداری می‌کند و آن را به شبکه‌های محلی می‌فروشد. به این ترتیب فکری در سر بلوم شکل می‌گیرد. او بلافاصله یک اسکنر پلیس و دوربین فیلم‌برداری تهیه می‌کند و به سراغ ثبت حوادثی از این دست می‌رود. بلوم این‌بار خیلی سریع به ظرفیت‌های موجود در کار خود و علاقه مردم به اخبار بد پی می‌برد و آرام‌آرام از اینکه تنها ثبت‌کننده این حوادث باشد، فراتر می‌رود و به‌نوعی آن‌ها را کارگردانی می‌کند تا جذابیت بیشتری داشته باشند. او که در راستای پیشرفت خود هیچ مشی اخلاقی را رعایت نمی‌کند، به‌سرعت ترقی می‌کند و یک شهر را در خوف خبر‌های خود نگه می‌دارد.
 
 
او که به قدرت ترس پی برده است، از وحشت‌های رئیس شبکه و دستیارانش هم برای پیشرفت هرچه بیشتر کار خود بهره می‌برد و.... شبگرد محصول سال۲۰۱۴ به کارگردانی دن گیلروی و با بازی فوق‌العاده جیک جیلنهال، یکی از پدیده‌های جذاب سینما در سال‌های اخیر است. شخصیتی جذاب و در عین حال مخوف که حقیقتی هراسناک را پیش چشم مخاطب می‌گذارد؛ اینکه ما انسان‌ها واقعا چرا این‌قدر به خبر‌های بد و دهشتناک علاقه‌مند هستیم و با این علاقه خود زمینه را برای پیشرفت فردی همچون لوئیس بلوم فراهم می‌کنیم که همچون حشرات شبگرد به درون زندگی تک‌تک ما نفوذ کرده و از خون ترس ما ارتزاق کنند. درواقع اینجا می‌توان لوئیس بلوم را به کلیت رسانه هم تعمیم داد که با در وحشت قرار دادن مردم درباره یک امر، افکار آن‌ها را مهندسی می‌کند.


 


 

تک‌خال در حفره/ Ace in the Hole

چاک تاتوم خبرنگاری حرفه‌ای در نیویورک است که به دلیل یک رسوایی خبری از کار بی‌کار می‌شود و سر از روزنامه‌ای محلی درمی‌آورد. او که می‌خواهد فعالیت حرفه‌ای خود را احیا کند، از داستان گیر افتادن مردی که حین دزدی از معبد زیر آوار مانده است، چنان داستانی می‌سازد که کل کشور را از مردم عادی تا سیاست‌مداران محلی درگیر می‌کند. به‌زودی خیل عظیمی از جمعیت روانه صحنه حادثه می‌شوند و کل ماجرا به سیرکی بزرگ تبدیل می‌شود که زمام امورش به دست چاک است. داستان تک‌خال در حفره از ۲ حادثه واقعی الهام گرفته است. اولی داستان گیر افتادن فلوید کالینز در معدن ماسه بر اثر زمین‌لرزه در سال۱۹۲۵ بود. روزنامه کوریر ژورنال خبرنگاری به نام ویلیام برک میلر را برای پوشش خبری به محل فرستاد و او هم آن را به داستانی غم‌انگیز در ابعاد ملی تبدیل کرد. ویلیام برک میلر برای این پوشش خبری برنده جایزه پولیتزر شد. رویداد دوم هم سال۱۹۴۵ در کالیفرنیا اتفاق افتاد. مردی سی‌ساله در چاهی افتاد و در طول عملیات نجاتش که چند روز به طول انجامید، هزاران نفر به تماشا آمدند. در هر ۲ حادثه قربانیان پیش از نجات جان باختند. بیلی وایلدر که همواره در فهرست برترین کارگردان‌های تاریخ جایگاهی ویژه دارد، در فیلم تک‌خال در حفره انسان را به‌مثابه موجودی آزمند نشان می‌دهد که در راستای اهداف خود حاضر است همه‌چیز و همه‌کس و پیش از هرچیز حقیقت را قربانی کند. انتخاب یک خبرنگار به‌عنوان شخصیت اصلی که باید زبان گویای حقیقت باشد، اما در تقابل با این خصیصه انسانی قرار می‌گیرد، برگ برنده بیلی وایلدر در عمق بخشیدن به محتوای این فیلم است.


 


 

نفوذی/ Insider

لوئل برگمن، با بازی آل‌پاچینو، خبرنگاری جسور است که به عمق منطقه تروریست‌ها نفوذ کرده و با سرکرده آن‌ها مصاحبه می‌کند. مصاحبه‌ای که در برنامه شصت‌دقیقه‌ای بدون هرگونه سانسوری پخش می‌شود. او در پروژه بعدی خود با یک شیمی‌دان آشنا می‌شود که از مضرات تنباکویی که در سیگار‌های یک برند مشهور وجود دارد، پرده برمی‌دارد. لوئل او را قانع می‌کند که ۶۰دقیقه جلو دوربین بیاید و این حقایق را بیان کند. برنامه ضبط می‌شود، اما در هنگام پخش با دخالت مافیای دخانیات که ظاهرا خطری بزرگ‌تر از تروریست‌های اول فیلم هستند، سانسور می‌شود. از اینجا به بعد شیمی‌دان بخت‌برگشته در حوزه زندگی شخصی و کاری دچار وحشتناک‌ترین چالش‌هایی می‌شود که یک انسان می‌تواند تحمل کند. لوئل همه کار برای محافظت از او می‌کند و درنهایت هم موفقیت نسبی به دست می‌آورد، اما برای همیشه ایمانش را به حرفه خود از دست می‌دهد.
 
 
 
 
 
 
 
در کنار فیلم‌هایی که ذکر شد، آثار مشهور دیگری همچون «همه مردان رئیس‌جمهور/ All the President's Men» درباره رسوایی واترگیت، «شب به‌خیر و موفق باشی/ Good Night, and Good Luck»، «شیشه شکسته/ Shattered Glass»، «پست/Post»، «منشی همه‌کاره او/ His Girl Friday» و «اخبار تلویزیون/ Broadcast News» را هم می‌توان نام برد که هریک آثاری موفق در ارتباط با حرفه خبرنگاری محسوب می‌شوند.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.