تیم کوچک «فانوسگیمز» با بهرهگیری از ایدهای جذاب و البته اضافهکردن المانهایی جدید و متفاوت به سبک پلتفرمر، محصولی منحصربهفرد به نام «آن سوی باران» (Linn: Path of Orchards) در بازار بینالمللی تولید کرده و تاکنون توانستهاند جوایز زیادی در جشنوارههای داخلی و خارجی کسب کنند.
علی رضایی | شهرآرانیوز- در سالهای گذشته صنعت بازیهای ویدئویی به قدری عظیم و گسترده شده است که حتی پرفروشترین فیلمهای دنیا هم از نظر میزان فروش به پای بازیهای مطرح نمیرسند. همین مسئله پای شرکتهای بزرگی را به این صنعت باز کرده است که با سرمایهگذاریهای چندینمیلیوندلاری، هر سال عناوین مختلفی را روانه بازار بازی میکنند. با وجود بازیگران قدرتمندی که در این صنعت حضور دارند، بازیسازهای ایرانی تقریبا کار غیرممکنی برای حضور در بازار جهانی بازیها در پیش دارند.
با وجود این، تیم کوچک «فانوسگیمز» با بهرهگیری از ایدهای جذاب و البته اضافه کردن المانهایی جدید و متفاوت به سبک پلتفرمر، محصولی منحصربهفرد به نام «آن سوی باران» Linn: Path of Orchards در بازار بینالمللی تولید کرده و تاکنون توانستهاند جوایز زیادی در جشنوارههای داخلی و خارجی کسب کنند.
«آن سوی باران» در هشتمین جشنواره بازیهای ویدئویی موفق شد جایزه برترین بازی سال، برترین بازی پلتفرمر و همچنین دیپلم افتخاری بهترین بازی را از آن خود کند. علاوه بر افتخارات داخلی فوق، برنده جایزه AppLovinGrand Prize انگلستان شده است و بسیاری از مراجع و منتقدان خارجی این بازی ارزشمند ایرانی را تحسین کردهاند. اما چه چیزی موجب شده است نظرات درباره «آن سوی باران» تا این اندازه مثبت باشند؟ در مطلب این هفته با معرفی این بازی همراه ما باشید.
احیای درخت روشنایی
«آبان» اسم شخصیت اصلی بازی است که یکی از نگهبانان طبیعت است و با هدف احیای دوباره درخت روشنایی، به سراغ معبدی فراموششده در آسمان میرود و شروع به جمعآوری گویهای نورانی بازمانده در آن میکند. بازی دارای ۴ بخش است و پس از به اتمام رساندن هرکدام، شاهد روشن شدن یکی از چراغهای آویزان به درخت روشنایی خواهیم بود. در واقع، هدف اصلی شما در بازی این است که با پیشروی در هر مرحله، ۳ گوی نورانی موجود را به دست آورید و در نهایت، از در معبد خارج شوید. داستان بازی به همین سادگی است و پیچیدگی خاصی ندارد. در واقع، ما با یک بازی داستانمحور سر و کار نداریم و بیشتر بار جذابیت «آن سوی باران» به عهده گیمپلی و فضای معمایی مراحل مختلف آن گذاشته شده است.
تلفیق هنرمندانه گرافیک و موسیقی
مسلما نباید از بازیهای مستقلی مثل «آن سوی باران» که در استودیوهایی کوچک و با بودجههایی محدود ساخته میشوند انتظار گرافیک خارقالعادهای مثل «گوستآوسوشیما» یا «لستآفآس۲» را داشت. جذابیت گرافیکی بازیهای مستقلی مثل این عنوان بیشتر به طراحی هنری و خاص آنهاست که میتواند تجربهای زیبا برای بازیکنها به تصویر بکشد.
«آن سوی باران» سعی میکند دل مخاطب را با طراحی هنری متفاوت و ساده خود به دست آورد تا با آنکه از نظر گرافیکی در رتبههای اول بازار بازیها قرار نمیگیرد، تأثیرگذار ظاهر شود.
بدون شک در طراحی گیمپلی بازی دقت و زمان زیادی صرف شده است، ولی این نتهای آرام موسیقی است که به همراه رنگبندی هوشمندانه، حسی دلنشین در بازیکن بیدار میکنند. موسیقی نقش خودش را در تکمیل فضای پارادوکسگونه چالشهای گیمپلی و فضای آرام بازی بهخوبی ایفا میکند.
«آن سوی باران» هم مثل همه بازیهای معمایی دیگر، ممکن است گاهی خیلی سخت به نظر برسد و فکر بازیکن را حسابی درگیر کند، اما در این بین، طراحی بصری زیبا و موسیقی آرامشدهنده بازی نقش آب روی آتش را برای بازیکن دارند. استایل گرافیکی بازی چشمنواز است و حضور در محیطی رنگارنگ در کنار موسیقی زیبا تا اندازهای کشمکشهای ذهنی شما در مواجهه با سختی مراحل بازی را خنثی میکند.
جهان در گردش معماها
به محض اینکه هر مرحله را آغاز میکنید، آبان شروع به دویدن میکند و در حالی که تمام محیط در چرخش و حرکت است، شما این اجازه را پیدا میکنید که با لمس صفحه و کشیدن انگشت دستتان در جهات مختلف، در محیط بازی جابهجا شوید و خود را به نقاط مورد نظرتان برسانید. توجه داشته باشید که حرکت آبان متوقف نمیشود و شما باید همواره در محیط جابهجا شوید تا مانع سقوط او شوید. گویهای نورانی در نقاط مختلفی قرار گرفتهاند که دسترسی به آنها سادهتر از چیزی است که به نظر میرسد، اما پیدا کردن سادهترین راه برای رسیدن به آنها به نوعی سختترین قسمت بازی محسوب میشود.
تلاشهای ابتدایی شما برای گذراندن هر مرحله صرف شناخت محیط و نحوه حرکت آن به دورتان میشود. گرچه ممکن است با حرکت مداوم و پریدن از یک سو به سوی دیگر در نهایت موفق شوید گویهای نورانی را به دست آورید، اما موفقیت در به اتمام رساندن تمام مأموریتهای خواستهشده شرط اصلی پیشروی در بازی محسوب میشود. معمولا یکی از این مأموریتها به پایان رساندن مرحله با تعداد مشخصی حرکت یا معلق ماندن در هوا بین بازه زمانی مشخصی است. برای مثال، ممکن است یک مرحله را پس از ۱۰ حرکت تمام کنید، اما در نهایت متوجه شوید مأموریت خواستهشده به دست آوردن تمام گویها تنها با ۲ حرکت است. حال تصور کنید «آن سوی باران» تنها زمانی مأموریتهای خواستهشده را از شما قبول میکند که بتوانید تمام آنها را طی یک بار به پایان رساندن مرحله انجام دهید، کاری که بعضیوقتها ناممکن به نظر میرسد.
این محدودیت حل معماها را حسابشدهتر میکند و فارغ از سرعت بالای واکنشهایی که بازیکن مجبور است نشان بدهد، این هم که با چه راهبردی آبان را به دروازهها برساند اهمیت خودش را دارد. ترکیب درست این سازههای متحرک و کنترل محدود بازیکن شاید بزرگترین دستاوردی باشد که توسعهدهنده در بازی توانسته است به آن برسد.
پیش به سوی بازار جهانی
متأسفانه در کشور ما قانون کپیرایت آنقدرها جا نیفتاده است و بازیسازان نمیتوانند خیلی به درآمدزایی از بازار داخلی امیدوار باشند. در چنین وضعیتی، تنها راه درآمدزایی برای سازندگان این بازی عرضه آن در بازارهای جهانی است. تا پیش از این، «آن سوی باران» عرضه موفقی روی اندروید و iOS تجربه کرده است به طوری که در مدت انتشار خود بیش از ۵۰۰۰ بار در دستهبندیهای مختلف اپل مثل «بازی برگزیده روز» و «بازی مستقل خارقالعاده» قرار گرفت.
خبر بهتر این است که بهزودی این عنوان برای کنسولهای «ایکسباکسوان» و «نینتندوسوییچ» هم عرضه خواهد شد. این بازی قرار است در تاریخ ۲۳ مرداد با همکاری شرکت «Carbon Fire Games» روی ایکسباکسوان و نینتندو سوییچ عرضه شود. خبر خوب دیگر برای سازندگان بازی این است که ساخته آنها در برنامه حمایتی مایکروسافت از بازیهای مستقل پذیرفته شده است و تبلیغات این شرکت هم شامل حالش خواهد شد.
تریلر بازی «آن سوی باران»