نمایشنامههای «عاشقانه از خاورمیانه» ضمن اینکه اپیزودیک است، تلاش کرده است که در کلیت اثر یک مجموعه واحد از روایتهایی از ۳ زن در خاورمیانه با ساختار روایت سهبخشی باشد.
محمدناصر حقخواه | شهرآرانیوز - در فیلمنامهنویسی و البته در اصول کلاسیک نمایشنامهنویسی از ساختار سهپردهای بسیار بهره برده میشود. مقدمهچینی و گرهافکنی، نقطه اوج و بحران و گرهگشایی، سادهترین تعریفی است که میشود از این شکل روایت داشت. از سویی نمایشها یا فیلمهایی هم اپیزودیک ساخته میشوند که قسمتهای مختلف هرکدام بهنوعی به هم متصلاند. نمایشنامههای «عاشقانه از خاورمیانه» ضمن اینکه اپیزودیک است، تلاش کرده است که در کلیت اثر یک مجموعه واحد از روایتهایی از ۳ زن در خاورمیانه با ساختار روایت سهبخشی باشد. نمایشی سهپردهای با بازی هانیه توسلی، طناز طباطبایی و پانتهآ پناهیها. در پرده اول داستان زنی غربی را میبینیم که به دنبال همسر خود میگردد که در کسوت سرباز آمریکایی به افغانستان اعزام شده است. سرباز در افغانستان زخمی میشود و یک خانواده روستایی و فقیر افغانستانی او را تیمار میکنند. در این پرده زن از رنج، غم و اندوه بعد از جنگ میگوید.
رنجی که برای زنان بیش از مردان است. در پرده دوم سرنوشت دختری عرب را میبینیم که با روادید تجارى به انگلیس میرود و در خیابانهای این کشور گذرنامه و چادرش را میدزدند. از اینجا تلاش دختر برای احقاق حقش آغاز میشود. گرفتن حق در سرزمینی که اهالیاش خانواده او را کشتهاند و حالا او در کشورشان دنبال حق خود میگردد. پرده سوم داستان درباره ۳ دختر افغان است که یکی از آنها به نام زیبا آن را روایت میکند. زیبا از مخاطبان میخواهد که چشمبند بزنند و همراه او در خیالش به پرواز درآیند. (در اجرای اصلی این نمایش، گروه اجرایی در ابتدای کار به تماشاگران چشمبندی میدادهاند.) پرده سوم نمایش با تکنیک بازی در بازی روایت میشود و درواقع یک نمایش تئاتری است که در آن کارگردانی انگلیسی از دختران افغانستانی خواسته است که داستانشان را تعریف کنند.
«نامههای عاشقانه از خاورمیانه» ۳ داستان جداگانه را روایت میکند، اما حلقه وصل زنان، جنگ، خشونت و مشکلات خاورمیانه در همه این روایتها یکسان است و با تمهید درستی حرفی که نمایشنامه میزند، یکدست پیش میرود، هرچند زبان نمایشنامه در روایتهای مختلف بهصورت تکراری بین سوم شخص و اول شخص جابهجا میشود و برای تماشاچی نهچندان حرفهای یا تماشاچیای که لحظهای ذهنش از نمایش بیرون برود، خطر گیجکننده بودن را دارد. صحنه این نمایش به تبع تغییر ۳ روایت، بسیار کمجزئیات ساخته شده است تا امکان تغییر صحنهها باشد. ما تقریبا با یک صحنه خالی روبهرو هستیم که زنانی بر آن مونولوگهایی میگویند. با کمی توجه به جزئیات میشد چند موتیف در صحنه قرار داد تا هم به دردسر تغییر صحنه حین اجرا دچار نشد و هم کار را چشمنوازتر کرد.
البته در این نمایش ارشا اقدسی و گروه بدلکارانش صحنه پروازی را اجرا میکنند که در تئاتر ایران بسیار بدیع است و بخشی از لذت بصری کار مدیون تماشای این حرکات چشمنواز است. هرچه صحنه به کمک کار نمیآید، موسیقی گوشنواز هانا کامکار به ساخت فضایی دلنواز کمک کرده است. چون روایت به اندازه کافی غمانگیز هست و اگر با بدسلیقگی موسیقی با درجه حزنانگیزی بالا برای آن ساخته میشد، شدت غم تماشاچی را از کار جدا میکرد. «نامههای عاشقانه از خاورمیانه» یک نمایش زنانه و سیاسی با تمرکز روی جنگ، عشق و مرگ است. چیزی که برای ساخت یک درام خوب لازم، و البته اگر دنبال سرخوشی حاصل از تماشای یک نمایش نباشید، کافی است و میتوان تماشایش را به شما پیشنهاد داد.
تیزر نمایش «نامههای عاشقانه از خاورمیانه»