محمد عنبرسوز | شهرآرانیوز- درباره دیدهشدن و موفقیت سریال «همگناه» تقریبا شک و شبههای باقی نمانده و این مجموعه توانسته دوباره رونق را به شبکه نمایش خانگی بازگرداند.
جدای از آمارهای رسمی، واکنشهای جامعه و فضای مجازی به وضوح نشان میدهند که «همگناه» نظر مخاطبان را به خودش جلب کرده است. وقتی رسانهها برای پرداختن به این مجموعه از یکدیگر سبقت میگیرند، برنامههای اینترنتی برای دعوت عواملش رقابت سختی دارند و چهره کارکشته و باسابقهای مثل فریدون جیرانی دو برنامه کامل را در «کافه آپارات» به این سریال اختصاص میدهد، روشن است که «همگناه» به دل مردم نشسته و به عنوان یک اثر خوب در شبکه خانگی ماندگار خواهد شد. قطعا «همگناه» مجموعه بینقصی نیست و شاید عواملی همچون تعطیلی سینماها، شیوع کرونا و قرنطینههای خانگی، تعطیلی مدارس و دانشگاهها و عوامل دیگری از این دست هم در دیده شدنش مؤثر باشند؛ اما باز هم اثر تازه مصطفی کیایی برگ آبرومندی در دفتر سریالهای خانگی است.
البته «همگناه» به خاطر مواردی همچون کمبود نوآوریهای فرمی، زیاد کردن درجه ملودرام و پنهان کردن عمدی بخشی از واقعیت به منظور ایجاد جذابیت و هیجان کاذب، میتواند مورد انتقاد واقع شود؛ اما این اثر به هر ترتیب محبوبیت درخور توجهی بین مردم پیدا کرده و طبیعتا حضور در آن برای عواملش هم اعتبار و محبوبیت به همراه دارد. برخی از چهرههای تأثیرگذار «همگناه»، پس از یک دوره رکود نسبی، به ریل موفقیت بازگشتهاند؛ بعضی از آنها شمه تازهای از تواناییهای خود را به رخ کشیدهاند و عدهای نیز آیندهدار و بااستعداد ظاهر شدهاند. حالا که «همگناه» به قسمتهای پایانی رسیده، مروری داریم بر چهرههایی که این مجموعه یک نقطه عطف مهم در کارنامه ایشان به شمار میرود.
بیشتر بخوانید:
محسن کیایی
تا پیش از این او را به عنوان یک بازیگر عمدتا طنز میشناختیم که بعضا در نقش جوانهای بیاعصاب هم ظاهر میشد. محسن کیایی، اما همزمان بازیگری و نویسندگی این مجموعه را بر عهده دارد که ضمن بازی خوب و آبرومندش در نقش آرمان، حضور او به عنوان نویسنده در «همگناه» امیدبخش است. فیلمنامه «همگناه»، بهویژه در مسائل جنایی و پلیسی، نقاط ضعف جدی دارد؛ اما کیایی نشان داده در داستانپردازی تواناست و با همراهی علی کوچکی، متن منسجم و اعتناپذیری را نوشته که میتواند مخاطب را با سریال همراه کند. مهمترین نقطه قوت فیلمنامه «همگناه» که در این قسمتهای پایانی بیشتر خودش را نشان میدهد، پرهیز از وقتکشی است؛ به طوری که هرچه به سمت آخر میرود، در گرهگشایی ضرباهنگ بهتری به خود میگیرد. شاید هر کس دیگری جای کیایی بود، وسوسه میشد که قضیه را به اندازه یک فصل دیگر کش بدهد؛ اما او به سرعت مشغول باز کردن گرههاست و به نظر میرسد که با روند خوبی این کار را به پایان خواهد رساند.
پرویز پرستویی
ستاره بیبدیل سینمای ایران در دهههای ۷۰ و ۸۰ که پس از فیلم «بادیگارد»، مدتها بود در اثر مهمی با شمایل یک نقش اول مثبت حضور نیافته بود، حالا با «همگناه» دوباره جایگاه از دست رفته خودش را به دست آورده است. او در نقش فریبرز صبوری، به عنوان یک پلیس عملگرا این فرصت را پیدا کرده تا، نفس به نفس مخاطب، متبحرانه یک درام مهیج و پرشاخوبرگ را دور خودش شکل بدهد. البته حضور گرم حبیب رضایی در سکانسهای پرشمارش با پرستویی، از دیگر عوامل درخشش نقش اول «همگناه» است که همکاری شاخص این دو نفر در «آژانس شیشهای» را تداعی میکند.
مصطفی کیایی
نگاهی به کارنامه مصطفی کیایی نشان میدهد فیلمسازی که با «خط ویژه» پرامید و آیندهدار ظاهر شده بود، در ادامه از
کمدیهای بدنه تأثیر پذیرفت، تا اینکه در «مطرب»، دیگر نشانی از آن نبوغ فیلمسازی جدی و جوانپسند فیلمهای اولش نداشت. «همگناه» اما، یک بازگشت شکوهمندانه برای مصطفی کیایی است که نشان میدهد هنوز هم تسلط درخور توجهی به تولید آثار جدی با رگههای پررنگ دراماتیک دارد و ذائقه مخاطب جوان را کاملا میشناسد. گرچه کیایی در «همگناه» بیش از حد جانب مدرنیته و سبک زندگی نسل جوان شهری را میگیرد، اما نخستین تجربه او در سریالسازی نشان میدهد که توانایی خوبی برای مدیریت پروژههای آبرومند دارد.
مهدی پاکدل
بازیگر جذاب نقش فرهاد، هنرپیشه باسابقهای است که آثار ماندگاری همچون «ماجرای نیمروز» و «تنگه ابوقریب» را در کارنامه دارد. مهدی پاکدل اما، با «همگناه» به یک شمایل جدید تغییر کرده و در قالب سوپراستار میانسال و جذاب سریال، توجهها را به خود جلب کرده است. همین حضور متفاوت پاکدل که حسابی هم به چشم آمده، باعث میشود حدس زدن ادامه کار او در سینما و تلویزیون دشوار شود؛ شاید از این به بعد او راه بهرام رادان در سالهای اخیر را پی بگیرد.
هدیه تهرانی
سوپراستار بیبدیل سینمای ایران در دهههای ۷۰ و ۸۰ که دو سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اصلی زن را در کارنامه دارد، تقریبا در ده سال گذشته هیچوقت تا این حد به چشم مخاطب نیامده بود. اگرچه حضور هدیه تهرانی همیشه باکیفیت و جذاب است، اما محبوبیت کمنظیر او از ابتدای دهه ۹۰ تا این حد فراگیر نشده بود. او با «همگناه» نشان داد که به شمایل بیبدیل یک نسل تبدیل شده و همزمان از چنان تسلطی در اجرا بهرهمند است که با کوچکترین حالات صورتش میتواند بزرگترین احساسات را منتقل کند و به قلب مخاطبان راه باز کند. تهرانی حالا به کانون توجه بازگشته و هوادارانش امیدوارند حضور باشکوه او در آثار درجه یک نمایشی ادامهدار باشد.
بازیگران جوان
«همگناه»، از نظر میداندادن به بازیگران زن جوان، سریال مهمی است که بانی معرفی یا تثبیت جایگاه چند بازیگر جوان زن شده است. سوگل خلیق که پیشتر با سریال «دلدار» دیده شده بود و چند تئاتر مهم را در کارنامه دارد، دشوارترین نقش را بین بازیگران جوان این مجموعه بر عهده داشته و از پس اجرای شخصیت سیما به خوبی برآمده است.
روشنک گرامی نیز، با ایفای نقش نیکی، مزد حدودا یک دهه تلاش و بازی در نقشهای عمدتا فرعی را گرفته و استعداد خودش را به نمایش گذاشته است.
مارال بنیآدم که سابقه ایفای نقشی کوتاه در «فروشنده» اصغر فرهادی را در کارنامه دارد، با نقش سارا کاملا شناخته شده و به محبوبیت رسیده است. ساقی حاجیپور در نقش هدیه هم به خوبی شمایل یک دختر جوان و پراحساس جنوب شهری را ایفا کرده.
فرانک کلانتر در نقش افسانه و شیرین اسماعیلی در نقش لیدا نیز دیگر بازیگران زن جوان و تازهکاری به شمار میروند که با «همگناه» دیدهشدهاند و شاید در آینده به بازیگران مهمی در سینمای ایران تبدیل شوند.
علیرضا قربانی
بیتردید یکی از بهترین خوانندههای ایرانی در دو دهه اخیر است که سابقه زیادی نیز در خواندن تیتراژ سریالها دارد. علیرضا قربانی که به واسطه تعهد درخور احترامش به موسیقی اصیل، در سالهای اخیر کمتر با مخاطب عام ارتباط گرفته بود، با نزدیک کردن سبکش به موسیقی عامهپسند (نه به معنای منفی کلمه) و استفاده از متن و ترانه بهروز، توانست تیتراژ «همگناه» را به یکی از نقاط قوت آن تبدیل کند. به طور خاص، ترانه ماندگار قربانی برای تیتراژ فصل اول این مجموعه، بار دیگر صدای او را به زمزمهای گسترده بر لب مردم تبدیل کرد.