جواد راشکی علیآباد -دانشجوی دکتری تاریخ و همکار مرکز آثار مفاخر و اسناد دانشگاه فردوسی مشهد
دکتر علیاکبر فیاض استاد دانشگاه، پژوهشگر و مصحح برجسته را بیشتر در حوزة ادبیات و بعضا به دلیل تحصیلات حوزوی در عرصه علوم دینی میشناسیم. اختصاص چند دهه از عمر ایشان در راه تصحیح تاریخ بیهقی سبب شده است که اهل ادب در کنار نام تاریخ بیهقی همواره نام علیاکبر فیاض را در ذهن بیاورند.
با این حال دکتر فیاض در زمرة آن دسته از نخبگان نسل پیشین است که در دانش به یک زمینة تخصصی بسنده نکرده و دانش آنان دارای ویژگی چند وجهی است و طُرفه آنکه در همۀ وجوه به کُنه و اعماق آن زمینة تخصصی راه یافتهاند. یکی از این حوزهها دانش تاریخنگاری و تاریخشناسی دکتر فیاض است.
از دکتر فیاض آثاری در زمینههای مختلف به ویژه حوزههای ادبی به زبانهای فارسی و عربی به جا مانده است. این آثار در قالب کتاب، مقاله و بعضاً مقدمه و تقریظهایی است که ایشان بر آثار دیگران نوشتهاند و در میان آنها آثاری با ماهیت تاریخی نیز به چشم میخورد.
برجستهترین و شناختهشدهترین اثر تاریخی دکتر فیاض کتاب تاریخ اسلام است که در سال ۱۳۲۷ ش. به چاپ رسیده است. به غیر از این اثر، مقالاتی، چون "گزنفن در بازگشت"، "احرار پارس"، "ابومسلم خراسانی" و "خبری از مشهد هزار سال پیش" در زمرة آثار تاریخی وی است که بینش و روش تاریخنگارانه وی را آشکار میکند. همچنین درمقدمۀ تاریخ بیهقی و مقدمههایی که او بر کتابهای مزارات خراسان و حساسترین فراز تاریخ یا داستان غدیر نوشته است از برخی دیدگاههای خود نسبت به تاریخ پرده برداشته است.
علاوه بر آثار فوق، دکتر فیاض سخنرانیهایی در کشور مصر به زبان عربی ایراد کردهاند که به همّت محمدحسین ساکت ترجمه و به چاپ رسیده است. برخی از این سخنرانیها اساسا تاریخی است و اِشراف ایشان را به حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی تاریخ ایران به نمایش میگذارد.
کتاب تاریخ اسلام دکتر فیاض که به عقیدۀ خود ایشان برای دانشجویان سال اول دانشکدۀ معقول و منقول (الهیات و معارف اسلامی) تألیف شده است، ما را با جنبههای بسیاری از بینش تاریخی ایشان آشنا میکند. از محتوای کتاب به خوبی برمی آید که قصد ایشان علاوه بر آشنا کردن دانشجویان با بخش مهمی از تاریخ اسلام، ارائة آموزشهای لازم در روششناسی پژوهشهای تاریخی است.
دقت در انتخاب اسناد و مدارک و پایبندی به استفاده از منابع دست اول، استفاده به جا از منابع دست دوم و کتابهای تحقیقی، مراجعه به اصل نوشتههای تحقیقی به زبانهای خارجی و پرهیز از استفاده از ترجمههای دیگران، دقت و امانتداری در تبدیل عبارات زبانهای خارجی به زبان فارسی، ارائة ارجاعات و رفرِنسهای دقیق و اجتناب از قضاوتهای شخصی و عدم دخالت قوۀ تخیل در نقل روایات، بخشی از ویژگیهای برجستة این اثر تاریخی است.
با اینکه مقدمة این اثر در دو صفحه تحریر شده است، اما به یقین میتوان گفت چنانچه دانشجویان تاریخ یا علاقهمندان به پژوهشهای تاریخی همین دو صفحه را به دقت مطالعه کنند و بینش تاریخی دکتر فیاض را درک کنند به بسیاری از اصول حرفهای نگارش و تحقیق تاریخی دست خواهند یافت.
تاریخ اسلام دکتر فیاض دارای ویژگیهای برجستهای است که آن برجستگیها تا حد زیادی به توانمندیهای فوقالعادۀ ایشان وابسته است. از جملۀ این توانمدیها میتوان اشاره کرد به اشراف به زبان عربی (زبان منابع دست اول در این حوزه)، تحصیلات حوزوی و آشنایی با مسائل اعتقادی دین اسلام، تسلط بر بسیاری از زبانهای اروپایی که منابع تحقیقی متعددی به آن زبانها نوشته شده است و همچنین تسلط و ذوق ادبی سرشار که در بخش نگارش به کمک ایشان آمده است. با این حال نباید از نظر دور داشت که بخش اساسی و مهم کار ایشان که باعث استحکام کتاب تاریخ اسلام گردیده است، نگاه روشمند و پایبندی به اصول حرفهای تحقیق تاریخی است.
دکتر فیاض در رویکرد به تاریخ جزو آن دسته از افرادی نیست که با چارچوبها و نظریات از پیش تعیین شده به سراغ آن میروند. ایشان همواره کوشیده است که اصل بیطرفی را در تاریخ رعایت کند. در تاریخ اسلام میبینیم که وی سعی داشته است روایات طیفهای مخالف را مد نظر داشته باشد و به هنگام اختلاف نظر در روایتِ واحد، نقل راویان شیعه و سنی را همزمان میآورد.
دکتر فیاض همواره به نقد منابع مورد استفاده در تاریخنگاری پایبند بوده و شیوة روشمند تحقیق تاریخی را مد نظر داشته است. وی در مقدمهای که بر کتاب مزارات خراسان نوشته، آورده است: "همة مواد تاریخی محتاج به داشتن نقد تاریخی و به کار بستن اصول تتبّع و تحقیق است". او در پژوهش تاریخی روش علامه قزوینی را مورد تأیید قرار داده و گفته است "بهترین نمونه کار تحقیقی در ایران نوشتههای مرحوم قزوینی است که برای دوستداران این راه میتواند سرمشق کار باشد".
او در مقدمه تاریخ بیهقی دو شرط اساسی مورخ را صداقت و آگاهی دانسته است. با این حال این شروط را لازم، اما ناکافی میداند و هنر انشاء و نگارش را برای مورخ ضروری تلقی میکند. از نظر او وظیفة مورخ زنده و محسوس کردن گذشتۀ محو شده برای آیندگان است که این مهم با هنر نگارش به دست میآید؛ هنری که خود وی در آن تبحّر داشت و شاهد آن کتاب تاریخ اسلام است که در عین ایجاز، به شکل جامع، بخش وسیعی از وقایع تاریخ اسلام را با نثری پخته و روان بیان کرده است.
بدون شک دکتر فیاض شیفته و تحت تأثیر بیهقی بوده است و این امر در روش تاریخنگاری و نیز نگارش تاریخی او بیتأثیر نبوده است. وی تاریخ بیهقی را نمونه خوب تاریخنویسی میداند و در مقدمۀ آن آورده است: "در میان همۀ مورخین قدیم ما شاید هیچ کس به قدر بیهقی معنی تاریخ را درست نفهمیده و به شرایط و آداب تاریخنویسی استشعار نداشته است". او تاریخ بیهقی را بهترین و کاملترین سند تاریخی عصر غزنوی دانسته و معتقد است هیچکدام از منابع آن عصر به اندازۀ تاریخ بیهقی اطلاعات مفید و شرح زنده از زندگی فردی و اجتماعی آن عصر به دست نمیدهد.
از میان دورههای تاریخی نیز دکتر فیاض به تاریخ سدههای پنج و شش و به ویژه عصر غزنوی علاقهای وافر داشته و خود به آن معترف بوده است. این امر نیز احتمالاً از شیفتگی و تأثیر وی از بیهقی نشأت گرفته است. از این جهت میبایست از بیهقی سپاسگزار بود که تأثیر وی در دکتر فیاض موجب خدمات وافر ایشان به حوزة تاریخ شده است و دکثر فیاض را نیز باید قدردان بود که با اختصاص سالیان دراز از عمر خویش تاریخ بیهقی را به عنوان یک متن تاریخی ویژه به صورت منقّح و پیراسته، تصحیح و عرضه داشته و در شناسایی هرچه بیشتر آن کوشیده است. یاد و نام این استاد جامعالعلوم را گرامی میداریم و علوّ درجات را برایش آرزومندیم.