اکبر میثاقیان و مهدی عسگرخانی؛ یکی پرحاشیه و پرسروصدا و یکی آرام و بیحاشیه، ۲ عضو دفاعی تیم رؤیایی ابومسلم تیمی که بهترین تیم شهرستانی لیگسوم تختجمشید شد.
حسین نخعی شریف | شهرآرانیوز؛ مهدی عسگرخانی، سنگربانی بیحاشیه که در بهترین فرم آمادگی بدنی و اوج فوتبالش ابومسلم را همراهی میکرد بهگونهای که بارها عضو تیم منتخب هفته و حتی بهترین چهره هفته شد. او یک جنتلمن واقعی بود که تنهاوتنها به موفقیت تیمش میاندیشید، حتی پوشش ظاهری او هم کاملا ساده و معمولی بود؛ موهایی لخت و کوتاه با صورتی همیشهاصلاحشده و پیراهنهای دروازهبانی با رنگهای شاد نارنجی، سبز، قرمز و زرد.
عسگرخانی که در بیستوپنجسالگی روانه ابومسلم شده بود، در شانزدهسالگی با درخشش در مسابقات آموزشگاههای تهران، چشم حسنآقای حبیبی را گرفته بود و با تشویق او در تیم جوانان پاس، به بازی گرفته شد و پساز آن، چنان خوش درخشید که هم رایکوف او را بهعنوان سنگربان اول تیمش در رقابتهای جوانان آسیا (۱۹۶۹) به کار گرفت و هم آلن راجرز او را به پیکان (پرسپولیس) فراخواند. یک مصدومیت بدموقع، حدود ۲ سال او را از میادین دور کرد، اما این مصدومیت پسر شجاع فوتبال را ناامید نکرد و آنچنان خوب تمرین کرد که به پیراهن تیم ملی هم رسید.
شانس با عسگرخانی یار بود که با تدبیر علی عبده، پرسپولیس دارای ۲ تیم شده بود؛ یکی آماتور و یکی حرفهای و مهدی عسگرخانی شد سنگربان اصلی تیم آماتور. آلن راجرز در مسابقات تیم حرفهایاش معمولا ۲ تا ۳ بازیکن تیم آماتور را نیز به سفر میبرد تا آنها هم آبدیده شوند. در سفر کویت به سال۱۳۵۱، قرعه به نام عسگرخانی افتاد و درخشش او در دیدارهای دوستانه پرسپولیس در این کشور، به چشم مسئولین السالمیه کویت چنان خوش آمد که او را با مبلغ یکمیلیون تومان (حدود ۱۴۵هزار دلار) از چنگ سرخپوشان قاپیدند.
با قانون ممنوعیت حضور بازیکنان خارجی در لیگ کویت، مهدی عسگرخانی که باید او را اولین دروازهبان لژیونر فوتبال هم نامید، به ایران برگشت و با پیراهن شهباز (شاهین) استارت زد؛ اما سابقه همبازیبودن با مجید تشرفی و مسیحنیا در پرسپولیس، باعث معرفی او به عطا مهاجرانی، مالک ابومسلم، شد تا او خیلی زود روانه سطح اول فوتبال شود. عسگرخانی مشهدی نبود، اما وصلت او با خواهر علیرضا گیلعرب، مدافع ابومسلم، او را پایبند دیار امامرضا (ع) کرد و به حضور او از سال۵۳ تا امروز، استمرار بخشید. آقامهدی خیلی زود با آن اخلاق ناب و مثالزدنیاش، محبوب مشهدیها شد.
گربه چالاک (لقبی که مطبوعات به او داده بودند) هنگامی که ابومسلم در سال۵۵ به دستهدوم سقوط کرد و غالب نفرات اصلی این تیم را ترک کردند، محبوبترین هم شد؛ زیرا پرسپولیسیها مجدد خواهان او شده بودند، اما او به ابومسلم وفادار ماند درحالیکه سنگربان تیم ملی هم بود! البته او هیچگاه به حقش در تیم ملی نرسید و زیر سایه زندهیاد حجازی، رشیدی و مودت قرار گرفت (سنگربانان تاج و پرسپولیس).
استاد حاجمهدی قیاسی معتقد است عسگرخانی بهحق بالاتر از همه دروازهبانان دوره خودش بود، اما زندهیاد حجازی یک برند بود و کولهباری از تجربه، و آن دو دیگر هم در تیمهایی عضویت داشتند که مهدی آن امتیاز را نداشت. عسگرخانی از نظر فنی عالی بود و همیشه جزو بهترینها. او حتی در سختترین شرایط هم با خوشرویی تمرین میکرد و همیشه بیشتر از سایر بازیکنان به تمرین میپرداخت؛ همین مسئله و البته ازدواج بموقعش از او یک ورزشکار سالم و الگو ساخت.
مهدی عسگرخانی بعداز پیروزی انقلاب اسلامی هم مدت کوتاهی در تیم کاملا بومیشده ابومسلم به حفاظت از دروازه این تیم پرداخت و یک فصل هم بهعنوان مربی دروازهبانها به انتقال تجارب خود پرداخت؛ اما حجب و حیا و صدالبته بزرگمنشی او باعث شد هیچگاه برای ماندن، اخلاق را زیر پا نگذارد. مهدیآقا هرچند این روزها کاملا از فوتبال دور است و حتی اگر کلاهش هم حوالی سعدآباد، ورزشگاهی که سالها در آن لذت فوتبال را به هواداران چشانده، بیفتد از آنجا نمیگذرد؛ اما چنان سربلند و باافتخار زیسته که هنوز هم جامعه ورزش، دوستش دارد.