یکی دیگر از معضلات موجود این است که هیچ تنفسی برای بازپرداخت وام کارآفرینی وجود ندارد و این درصورتی است که آغاز هرکاری به زمان و جاافتادن آن شغل نیاز دارد.
هانیه فیاض | شهرآرانیوز؛ مریم عزیزی سال ۱۳۶۴ در محله توس مشهد بهدنیا آمده و در همین محله هم رشد کرده است. او سالهای زیادی از زندگیاش را به خیاطی پرداخته و از همین راه علاوه بر اینکه برای تعدادی از همراهانش شغل ایجاد کرده، بهنوعی به امرارمعاش هم پرداخته است. نتیجه گفتوگوی شهرآرامحله با این بانوی توانمند را در ادامه میخوانید.
فعالیت پررنگ مساجد محله
خانم عزیزی درباره محل زندگیاش توضیح میدهد: بولوار توس در حاشیه شهر مشهد واقع شده و به همین دلیل، این محله بهلحاظ فرهنگی پیشرفت آنچنانی نداشته است. خانوادههای ساکن در آن بیشتر مستضعف هستند و بسیاری از آنها جزو طبقه کارگر جامعه محسوب میشوند. امکانات خود محله هم محدود و ضعیف است. نقطه قوتی که در محله بهچشم میخورد، فعالیت مساجد آن است و مردم در مناسبتهای مذهبی حضور پررنگی دارند. البته این فعالیتها قبل از کرونا بیشتر بود و خیران به محله سرمیزدند و حتی در محلههای خیلی ضعیفتر شبانه غذا توزیع میکردند. اهالی محله توس بهسبب رفتوآمدی که با همسایههای خود دارند، معمولا از حال یکدیگر باخبرند و به داد هم میرسند. بهدلیل پایینبودن امکانات، بیشتر مردم درگیر روزمرگیهای خاص خود هستند، اما خانوادههای قدیمی بیشتر یکدیگر را میشناسند و با هم ارتباط دارند.
از آموزش تا اشتغال
من تا مقطع تحصیلی دبیرستان درس خواندم و پس از آن بنا به شرایطی نتوانستم ادامه بدهم. از پانزدهسالگی وارد حرفه خیاطی شدم، به این صورت که به آموزشگاههای خیاطی مراجعه کردم تا خیاطی را حرفهای و تخصصی یاد بگیرم. ۳ مرتبه دوره دیدم و کمکم وارد بازار کار شدم. از هجدهسالگی خیاطی برای دیگران را آغاز کردم و بهیاد دارم نخستین سفارشی که از مشتری دریافت کردم، چادر بود که باشوق فراوان آماده کردم و تحویل دادم. البته نخستین خیاطیام بعد از پایان دورههای آموزشیام، دوخت دامن با روش بدون الگو بود که در آموزشگاه انجام دادم. آن زمان خیلی از خیاطی سر در نمیآوردم و برایم سخت بود که بدون الگو بدوزم. کار جالبی بود، اما نمیشد برای همه مدلها بدون الگو دوخت، زیرا برای روشهای جدید به آموزشهای جدید نیاز است. من دورههای ژورنال و نازکدوزی را هم گذراندم. ۱۰ سال پیش کارم را در مغازه کوچکی که جلو خانه پدرم واقع شده است، آغاز کردم. از همان ابتدا مشتریهای بسیاری داشتم و سرم شلوغ بود. آن زمان ۸ شاگرد داشتم، اما، چون مغازه ۲ در ۳ بود، نصف آنها صبح و نصف دیگر در نوبت عصر برای آموزش میآمدند تا اینکه پس از حدود ۶ سال کارم بهدلایلی متوقف شد.
شروعی دوباره
این بانوی کارآفرین در ادامه میگوید: از ۱۵ اسفندماه سال گذشته این کارگاه جدیدم را راهاندازی کردم. تمام تلاشم این بود که کارم را گسترش دهم و به این دلیل چند چرخکار به کار گرفتم. آغازبهکار کارگاهم با شیوع کرونا و آغاز قرنطینه همزمان شد و بههمین دلیل ما با همکاری خیریهها به تولید ماسک و گان پرداختیم. در همان ابتدا حدود یکمیلیون ماسک تولید کردیم. اکنون هم با کارگاههای دیگر همکاری و ماسک چسبی تولید میکنیم. آنها بدنه ماسک را به ما تحویل میدهند و ما آن را به افرادی که تقاضا دارند، تحویل میدهیم تا بندهایش را بچسبانند و آماده شود. ۲۰ هزار ماسک بهصورت روزانه آماده تحویل میشود. متقاضیان کار بسیاری هستند که تعدادی از آنها در کارگاه مشغولاند و تعدادی دیگر کارها را تحویل میگیرند و به خانه میبرند و پس از آمادهشدن آنها را برای تحویل میآورند. ناگفته نماند در همین حال بهدلیل بروز ویروس کرونا و بستهشدن بازارها، سفارش کار ما زیاد شد و کار شخصیدوزی را هم همچنان انجام میدهیم. هماکنون ۴ نفر بهصورت ثابت و ۳۶ نفر متغیر در کارگاه مشغولبهکار هستیم.
حمایتنشدن
او با اشاره به شرایط سخت اعطای وام کارآفرینی بیان میکند: یکی از شرایط استفاده از تسهیلات کارآفرینی این است که بانوی کارآفرین باید یا سرپرست خانوار باشد یا بدسرپرست! نامه بدسرپرستی که شرایط بسیار پیچیدهای دارد و بهسختی میتوان گرفت. برای سرپرستبودن هم که باید خانم، طلاق بگیرد تا حمایت شود و به او وام بدهند. من خیلی از بانوان همین محله را میشناسم که توانایی راهاندازی کار و ایجاد اشتغال دارند، اما متأسفانه حمایت نمیشوند. درست است که بانوان سرپرستخانوار مشکلات بسیاری دارند، اما نباید زنان خانهدار را هم نادیده گرفت. شرایط زندگی سخت شده و آنها هم مجبورند دوشادوش مردان خود کار کنند تا هزینههای زندگی خود را تأمین کنند. متأسفانه این شرط اعطای تسهیلات کارآفرینی سبب ازهمپاشیدهشدن بنیان خانوادهها میشود. اگر این مسیر هموار شود، میتوان مانع طلاقهای پیاپی و آسیبهای جدی آنها شد. یکی دیگر از معضلات موجود این است که هیچ تنفسی برای بازپرداخت وام کارآفرینی وجود ندارد و این درصورتی است که آغاز هرکاری به زمان و جاافتادن آن شغل نیاز دارد. شروع کار ما با استفاده از وام، با آغاز کرونا همزمان شد که حتی بنا به تأکید دولت مبنی بر بخشودگی اقساط وامها بهویژه وامهای کارآفرینی در ابتدای شیوع کرونا، باز هم بانک از اقساط ما جریمه دیرکرد دریافت کرد و ما در همان ابتدا و شروع نکرده، به زمین خوردیم.
ضرورت توجه به حوزه آموزش در محله
این بانوی خیاط ادامه میدهد: بحث آموزش در این محلات بسیار ضعیف است و فقط یک آموزشگاه در محله ما وجود دارد. البته من در کنار کارهایم، بخشی از وقت خود را به آموزش خیاطی اختصاص میدهم، بهنظر میرسد این محلات بهتوجه بیشتری درباره آموزش در حوزههای مختلف نیاز دارند.