سه ماه از گشایش خانه تجربه مشهد میگذرد. خانهای که در طول هفته برای علاقهمندان به حوزه علم و ادب و داستان، کارگاه و دورهمی برگزار میکند. از خوانش داستانهای کهن گرفته تا نمایشنامهخوانی و کلاسهای خوشنویسی.
کوچکزاده | شهرآرانیوز - چهارشنبهها ویژه داستانخوانی است و هر کدام از حاضران میتوانند داستانی از نویسندگان ایرانی یا خارجی را در نشست بخوانند. پس از پایان خوانش نیز، شرکتکنندگان درباره داستانها گفتگو میکنند.
الهام یوسفی و زهیر قدسی که گرداننده خانه تجربه هستند، آدمهای دوستدار داستان را دور هم جمع کردهاند. کسانی که بدون هیچ ادعایی از داستانیهایی که خواندهاند، میگویند و تجربه خود را به اشتراک میگذارند. یوسفی میگوید در این دورهمی از تکنیک و سبک، صحبت نخواهد شد و برای این بحثهای تخصصی، کارگاه آموزش داستان دارند.
به گفته قدسی دورهمی داستان، نوعی گروهدرمانی است. یعنی در فضایی که کتابخواندن به دلیل غلبه فضای مجازی کمرنگ شده، دوستداران کتاب، در کنار هم جمع میشوند، داستان میخوانند و درباره اش حرف میزنند و هر کسی ماجرایی از داستان را روشن میکند و اینگونه داستانخوانی هم تسهیل میشود. درواقع اینجا قرار است همه از داستانخوانی لذت ببرند و نویسندهها و کتابهایشان را بشناسند.
گزارش پیش رو، روایت کوتاه داستانخوانی در خانه تجربه مشهد است.
یک همراه خورشیدی
چهارشنبه ۱۲ شهریور، در دومین نشست داستانخوانی خانه تجربه، سه داستان «دیگر تنها نیستی» از استفانو بنی، «قهوه» ریچارد براتیگان و «اکسولوتی» خولیو کورتاسار، خوانده شد. سه داستانی که مضمونی مشترک را با زبان طنز، فانتزی و جادو روایت میکند؛ تنهایی انسان معاصر.
استفانو بنی، داستاننویس، شاعر و نمایشنامهنویسی است که اولینبار در سال ۱۳۸۶ (۲۰۰۷) و با کتاب «کافه زیر دریا» ترجمه رضا قیصریه به خوانندگان فارسیزبان معرفی شده است. داستان «تنها نیستی» او نیز از مجموعهداستان «تنها نیستی» که در سال ۱۳۹۱ از سوی انتشارات «حرفه، هنرمند» و با ترجمه محمدرضا میرزایی روانه بازار شده، در نشست خوانده شد.
این داستان، درباره انباردار جوان و تنهایی است که با دیدن تبلیغات جذاب یک گوشی موبایل، آن را خریداری میکند و کم کم این «خوشید» (مدل گوشی اوست که دائم تکرارش میکند)، رنگ زندگیاش را تغییر میدهد. تا آنجا که گوشی موبایل به معشوقهای در زندگیاش تبدیل میشود و همه چیز او را دگرگون میکند و در نهایت او را به نابودی میکشاند. در بخشی از این داستان میخوانیم: «تنها بودن بیرحمانه است، اما بازگشت به تنهایی از آن هم بدتر است.» نویسنده در جایی دیگر از داستان میگوید: «بیشتر که بخندی، بیشتر گریه میکنی».
اما نظر حاضران جلسه این است که او با خلق تنهایی این آدم، به خواننده خود میگوید: «ببین، تو آنطور که فکر میکردی تنهاترین تنهای روی زمین نیستی.»
وقتی زندگی آدم به قهوه بند است
داستان «قهوه» از ریچارد براتیگان موجب لذت حاضران شد. روایت کوتاه مردی تنها که به دنبال یک همصحبت میگردد. یکی از جملات ابتدایی داستان این است: «بعضی وقتها زندگی آدم فقط به قهوه بند است» یکی از رمانخوانهای جوان نشست میگوید: خوشحالم این داستان، فقط ۴ صفحه بود؛ واقعا بیشتر از این طاقت نگه داشتن خودم برای بلند خندیدن را نداشتم.
این داستان، از مجموعه «اتوبوس پیر» انتخاب شده و نشر مرکز با ترجمه علیرضا طاهری عراقی آن را منتشر کرده است.
داستانهای براتیگان، نویسنده اثر پرآوازه «صید قزلآلا» در آمریکا، درست مثل زندگیاش شلوغ، رنگارنگ و جذاب است و در عین حال فرار و دست نیافتنی. خواننده برای این که به دنیای آثار او راه پیدا کند باید خود را از هر نوع انتظار خالی کند و شعر و داستان او را به عنوان یک تجربه غیرعادی و غیرمنتظره بپذیرد.
آن آدمخوارهای طلایی
نام داستان بعدی که در نشست خوانده شد، «اکسولوتی» از مجموعه داستانی به نام «آگراندیسمان و چند داستان دیگر» نوشته خولیو کرتاثار است. اکسولوتی موجودی دریایی است که شخصیت داستان به نوعی دچار دگردیسی شده و با همان ذهنیتِ انسانی به این موجود کوچک و ناشناخته تبدیل میشود.
در بخشی از داستان آمده است، «این مرد تنها به دیدن آکواریومی رفته که اکسولوتی در آن نگهداری میشود، نگهبان خندان به او میگوید: با چشمهات داری زنده زنده میخوری شون، بابا. او احتمالا فکر میکرد یک تختهام کم است. اما متوجه نبود که آنها دارند آرام آرام مرا با چشمهایشان میبلعند، آن آدمخوارهای طلایی.»
به گفته یکی از داستانخوانان نشست در این داستان، خیال و فانتزی با هم دربستری از واقعیت درآمیختهاند و مخاطب را تا پایان با داستان میکشانند.
«آگراندیسمان و چند داستان دیگر» را نشر چشمه و با ترجمه امید نیکفرجام در سال ۱۳۹۵، روانه بازار کرده است. داستانهایی با تکیه بر فرهنگ و تاریخ و پیشینه ادبی آمریکای لاتین.
بعدازظهرهای خانه تجربه، برای کسانی که دلشان میخواهد در جمعی باشند، حرف بزنند و از دنیای مجازی دوری کنند، میتواند جذاب باشد. در کنار باغچه گلهای بنفشه حیاط و درخت گردویی که میوههایش رسیده و خیلی زود دستان صاحبانش از چیدنش نارنجی میشود. خانه تجربه را در فضای مجازی با این آدرس میتوانید پیدا کنید: @tajrobeh_home