از فامیلشان مشخص است که اهل کشت و زرع بودند و با گندم سروکار داشتند. تهیه نان مهارت خانوادگی و فامیلیشان است. علاوه بر پدر عموهای آقا یحیی نیز نانوا هستند.
میترا صدر | شهرآرانیوز؛ در دین ما بر حمایت و دستگیری از نیازمندان بهویژه همسایگان نیازمند بسیار تأکید شده است. در ظاهر کمی حال و هوای بخشی از مردم عوض شده و دیگر مثل قدیم نیست، انگار مسابقهای برای پول در آوردن برگزار شده که همه احساس میکنند در آن مسابقه عقب هستند، اما هنوز هستند کسانی که با دیدن شرایط سخت همسایهها و هممحلهایهای خود دست آنها را میگیرند و در حد توان خود بخشی از مال خود را میبخشند. این هفته گفتوگویی داشتیم با نانوای خیّر محله امیرالمؤمنین (ع) که این بخشش را از کودکی از پدر آموخته و حالا که توانسته نانوایی خود را داشته باشد این مسیر را ادامه میدهد و به دیگر همکارانش نیز بخشیدن را توصیه میکند.
نان، قوت غالب گلشهریهاست
یحیی زارع مهرجردی متولد ۱۳۵۸ در مشهد است. پدرش خالق زارع مهرجردی اصالتا یزدی است. پدر و مادرش ۵۰ سال پیش به مشهد میآیند و ساکن بولوار فرودگاه میشوند. پدرش بعد از مدتی تصمیم میگیرد برای زندگی و کسبوکار به گلشهر بیاید و اولین نانوای محله امیرالمؤمنین (ع) میشود. خانواده زارع نزدیک به ۳۵ سال است که در محدوده گلشهر نانوایی دارند. آقا یحیی میگوید: «برخلاف مردم بولوار فرودگاه خوراک اصلی مردم گلشهر نان است. فرقی نمیکند غذا نانی باشد یا پلویی همیشه نان بخشی از قوت روزانهشان است. همین باعث شد تا پدرم برای کار به این محله بیاید و اولین نانوایی گلشهر را راه بیندازد.»
پدرش سال ۸۳ به علت مشکل ریوی فوت میکند و حالا دو پسر شغل پدر را دنبال میکنند.
نانوایی، میراث خانوادگی
از فامیلشان مشخص است که اهل کشت و زرع بودند و با گندم سروکار داشتند. تهیه نان مهارت خانوادگی و فامیلیشان است. علاوه بر پدر عموهای آقا یحیی نیز نانوا هستند. آقا یحیی میگوید: «پدر بزرگم کشاورز بود وقتی به مشهد آمد همه تصمیم گرفتند در کنار کشاورزی نانوایی هم داشته باشند. پدرم مدتی کشاورزی میکرد و در کنار آن پخت نان را یاد گرفت. پدر بزرگ وقتی به مشهد آمد علاوه بر کشاورزی نانوایی خودش را هم راه انداخت. پدرم نیز دنبالروی او بود. پدرم نزدیک به ۵۰ سال نانوا بود. هفت ساله بودم که بعد از مدرسه پیش پدرم میرفتم و از همان زمان با پخت نان آشنا شدم. دبیرستانی بودم که ریه پدر به مشکل خورد و باید به او بیشتر کمک میکردم، با این شرایط درس و کتاب را رها کردم و به کار نانوایی چسبیدم.»
نانوایی جدید به نام پسرِ پدر
آقا یحیی پسر بزرگ خانواده ۵ سال است که نانوایی خودش را تأسیس کرده است. بعد از فوت پدر املاک بین وراث تقسیم میشود. او میگوید: «باید سهم دو خواهر و برادرم را از ارثیه پدر میدادم و نانوایی را هم واگذار کردم. بعد از آن ۱۰ سال در همان نانوایی پدر برای مدیر جدید آن کار کردم. ۵ سال است با لطف خداوند و دعای خیر دوستان توانستم نانوایی خودم را راه اندازی کنم. حالا برادرم کنار دست خودم کار میکند و شاطر است.»
اگر مردم راضی باشند برکت کار ما زیاد است
نان لواش و تافتون میزند. نان خوبی که به دست مردم میدهد باعث شده تا کسب و کارش رونق داشته باشد. آقا یحیی میگوید: «این شغل پر زحمت است. هر روز ساعت ۴ صبح در نانوایی را باز میکنم و شبها ساعت ۱۰ به خانه میروم. نانوایی زیاد شده و مردم نان گرم میخواهند مثل گذشته نیست که همه اول پخت نان میخریدند و بعد هم کار تعطیل میشد. ساعت ۴ صبح خمیر را آماده و بعد از یک ساعت شروع میکنیم به پخت نان. برکت این کار در دادن نان خوب به مردم است. اگر مردم راضی باشند برکت کار ما زیاد است. مردم باید نانی را که میخورند، دوست داشته باشند. نان باید در سفرههایشان ماندگار باشد، اینطوری نانواها را دعا میکنند و همین باعث برکت کار ما میشود.»
خیرات ما پنجشنبههاست
او ادامه میدهد: «علاوه بر توزیع رایگان نان به وسیله خودمان خیلی از مردم محله هم در طول هفته پول به دستمان میرسانند تا آخر هفته خیرات کنیم، همه میدانند خیرات ما پنجشنبههاست. پولها را جمع میکنم و هر پنجشنبه نان خیرات به مردم میدهیم.» دوست دارد دیگر همکارانش نیز این کار را دنبال کنند. آقا یحیی میگوید: «البته بعضی از نانواییها کارتهای مهربانی را روی میز میگذارند و میگویند هر کس ندارد از این کارتها بردارد تا به او نان رایگان بدهیم، ولی به نظر من این کار زیبا نیست. آدم فقیر هم عزت نفس و غرور دارد بهتر است که این کار را دلی انجام دهیم.»