صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

لیلا حاتمی در ۴۸ سالگی، تحفه‌ای گران‌قدر برای سینمای ایران

  • کد خبر: ۴۵۱۴۶
  • ۰۹ مهر ۱۳۹۹ - ۱۱:۲۹
  • ۱
لیلا حاتمی یک تحفه گران‌قدر برای سینمای ایران است. شمایلی که آدم حس می‌کند همیشه توی بازی‌هایش چیزی برای پنهان کردن دارد. حتی عده‌ای او را برای درآوردن خیلی از نقش‌هایش خیلی خسیس می‌دانند، چون به اندازه خرج می‌کند.
قاسم فتحی | شهرآرانیوز - لیلا حاتمی یک تحفه گران‌قدر برای سینمای ایران است. این را با یک دودوتاچهارتا کردن هم می‌توان اثبات کرد. با حجم خانم‌های بازیگری مواجهیم که بعد از چند نقش و خیلی‌زود از دور خارج می‌شوند و به مادر و مادربزرگان تزئینی و دکوری تبدیل می‌شوند که هیچ کُنشی ندارند و البته نمی‌توانند داشته باشند. لیلا حاتمی، اما حسابش از خیلی‌ها جداست. شمایلی که آدم حس می‌کند همیشه توی بازی‌هایش چیزی برای پنهان کردن دارد. حتی عده‌ای او را برای درآوردن خیلی از نقش‌هایش خیلی خسیس می‌دانند، چون به اندازه خرج می‌کند؛ پوششی برای رازآلودکردن نقش به بهترین شکل ممکن. مثلا این شیوه و این رفتار و این نوع بازی را در باران کوثری نمی‌بینیم، در پریناز ایزدیار هم، حتی فکر می‌کنم این نگرش درباره طناز طباطبایی هم نمی‌تواند درست باشد.
 
ترانه علیدوستی شاید نزدیک‌ترین بازیگر باشد به حال‌وهوای بازی‌های حاتمی، ولی او هم از بعضی جهات اختلاف فاحشی با این چهره دارد. اصلا چرا دارم این‌ها را می‌گویم؟ از سوپر نقش بزرگش آغاز می‌کنم که جاودانه است و به‌یادماندنی. چه‌کسی می‌توانست «لیلا» را جز خودِ لیلا حاتمی این‌طور فراموش نشدنی بازی کند؟ آن پیچیدگی فقط از آن چهره برمی‌آمد و آن لحن و بیان معصومانه می‌توانست باورپذیرش کند. کسی که می‌تواند مرز‌های یک نقش ساده را هم گسترش دهد و پیچیده‌اش کند. مخاطب موقع تماشای بازی او حس می‌کند چقدر خوب نقشش را فهمیده و به صورت غریزی آن را فهمیده و تا این‌حد خوب اجرایش کرده است و این درک او از بازی انگار از آغاز فعالیتش همراهش بوده و فیلم به فیلم به پختگی رسیده است.
 
 
 
 
لیلا حاتمی اولین‌بار در سال ۷۰ و در فیلم پدرش نقش پُررنگ‌تری بازی کرد. قبلش در دوازده‌سالگی نقش کوتاهی در «کمال‌الملک» داشت، ولی در «دلشدگان» نقش یک شاهزاده ترک را بازی کرد و همه از بازی‌اش بُهت‌زده شدند.
 
 
 
 
بازی‌اش در «لیلا» مصادف شد با از دست دادن پدرش. شاید آن غم نهفته در چشم‌هایش در صحنه‌هایی غم‌انگیز بدرقه شوهر برای خواستگاری از زن دوم به فقدان پدر برمی‌گشت. او سر فیلم‌برداری «لیلا» بود که علی حاتمی را از دست داد. فیلم‌برداری یک هفته متوقف شد و او بعد از یک هفته دوباره سرکار برگشت. سر همین فیلم بود که با علی مصفا آشنا شد. ازدواج کرد. بعد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش زن را در جشنواره فیلم فجر گرفت. شروع از این بهتر؟
 
 
 
 
این اتفاق دوازده‌سال بعد تکرار شد. حاتمی در «بی‌پولی» طوری چرخش یک زنِ خانه‌دار ساده به زن عاصی و همه‌فن‌حریف را بازی کرد که کسی باورش نمی‌شد. «بی‌پولی» درست است که از همان تکنیک رایج سینمای فیلمفارسی و فقیر شدن ناگهانی یک پولدار تبعیت می‌کرد، ولی بازیگرانش گُل کاشتند. هفت‌سال بعد او سومین سیمرغ بلورینش را گرفت.
 
 
 
 
«رگ خواب» یکی از عاشقانه‌های استخوان‌دار این سال‌های سینمای ایران بود و اصلا نمی‌توان این کار شاخص حمید نعمت‌ا... را بدون او تصور کرد. بازی او در «جدایی نادر از سیمین» برخی از منتقدان را به تعجب واداشت. چراکه معتقد بودند هرکس دیگری جز او هم می‌توانست چنین نقش کمرنگی را بازی کند.
 
با اینکه نقش زن عصبی که نگران آینده فرزندانش است را خوب بازی کرده بود، اما از پیچیدگی نقش‌های قبلی‌اش خبری نبود. درست می‌گفتند که او یکوَر دیوانه‌وار هم دارد؛ یک‌جور مشنگی لطیف که مرز بین عصبیت و معصوم‌بودن به‌خصوص در مشاجراتش و وقتی که صدایش را بالا می‌برد. نگاه کنید به مشاجره‌اش در «پله آخر» با علی مصفا که وسط آشپزخانه صدا را به اندازه‌ای که باید بالا می‌برد. یا وقتی که توی صحنه دادگاه «جدایی نادر از سیمین» درباره طلاق و رفتن از ایران با تن صدایی که حاکی از محبت و عشق است توضیح می‌دهد. یا وقتی با ایرج (بهرام رادان) در «بی‌پولی» جروبحث می‌کند و وقتی گول می‌خورد.
 
 
 
 
یا آن‌لحظه‌ای که کامران (کوروش تهامی) در «رگ خواب» زنگ می‌زند به او که یک مهمان ناخوانده دارد و او خیال می‌کند قرار است مادرش بیاید برای خواستگاری و همه خانه را تمیز می‌کند و به خودش می‌رسد و غذای خوب درست می‌کند و در انتها و آخر شب و بعد از کلی انتظار می‌بیند آن مهمان ناخوانده یگ گربه است نه مادر کامران. آن‌‎لحظه او هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد، ولی دارد منفجر می‌شود. از هم می‌پاشد. لیلا حاتمی خیلی غریزی می‌داند که چه اندازه‌ای از اَکت را باید برای کدام لحظه خرج کند؛ نه بیشتر از آن و نه کمتر. شاید هم بتوان گفت بهترین بازی‌های او آنجایی در اوج خودش است که هیچ واکنشی ندارد. دیالوگی نمی‌گوید. عمل بیرونی ندارد. فکر می‌کند. بغض می‌کند. به یک‌ور نگاه می‌کند و کله‌اش را آهسته تکان‌تکان می‌دهد.
 
او متخصص نمایش ظرافت‌های زنانه‌ای است که ابتذال درش جایی ندارد و برعکس زنانگی را حتی اگر به نابودی کشیده شود باز به لودگی و احساسات‌گرایی نمی‌کشاند. توی بازی‌های اخیرش حضور حمید نعمت‌ا... تأثیر زیادی داشته است. کارگردان صاحب سبکی که استاد این ظرافت‌های زنانه است و از همه مهم‌تر شباهت زیادی به پدر حاتمی دارد. کسی که در سینمای ایران جهان خودش را ساخت و صاحب سبک بود و همچون نعمت‌ا... روی جزئی‌ترین نشانه‌های صحنه برنامه داشت و از آن‌ها استفاده می‌کرد. نعمت‌ا... وسوسه آفریدن یک شخصیت بی‎همتای زنانه دارد و چه کسی برای این نقش و نقش‌های مشابه شبیه‌تر به لیلا حاتمی.
 
 
 
 
 
 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۳
ناشناس
۱۳:۵۹ - ۱۳۹۹/۰۷/۰۹
اونی که تحفه بودپدرش علی حاتمی کیابودکه آثار فاخری مثل هزاردستان و...به آثارسینمایی وتمدن وفرهنگ ایران عرضه کردوخدمت کردنه کسانی که برعکسش برای دریافت وگرفتن یه آبنبات چوبی وداغی بنام اسکار کشورخودش رودرفیلمی بنام جدایی نادرازسیمین تحقیرکنه!مثل فرهادی که برای گرفتن اسکارکشور خودش رودرمضامین هر فیلم وآثارسینمایی جهت خوش داشت غربیهامی کوبه!اینهابهتره که فقط سگ وگربه بغل کنندو خودنمایی کنندوقت هم کردندپول کمکهای مردم به زلزله کرمانشاه روتو حساب بانکیشون بگذارند یاتبلیغ کننده موادآرایشی باشندجهت بدآموزی هادر جامعه ایران یاپولشویی وپول های کثیف سریال شهرزادوگرفتن روزه سکوت جهت منافع جیب ومنافع شخصیشون!