صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

روزگار نیمکت نشینی

  • کد خبر: ۴۵۲۳۷
  • ۱۰ مهر ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۸
اولین گروه سالمندان پارک ملت مشهد ساعت ۹ تا ۱۱ صبح دایر می‌شود که طرف‌داران بسیاری دارد.
فهیمه شهری | شهرآرانیوز؛ پیر شدن و رسیدن به کهنسالی روال عادی و همیشگی جهان هستی است. انسان زندگی‌اش را از کودکی و ناتوانی آغاز کرده و پس از گذشتن از شکوه جوانی به ضعف پیری می‌رسد.
 
در این شماره به مناسبت روز جهانی سالمند، هم‌نشین سالمندان پارک ملت شدیم که آوازه صدای گرم و دل‌های مهربانشان بین پیر و جوان پیچیده است.
 
دیدن سفیدی موهایشان دل انسان را پر از غم می‌کند، می‌دانی روزی می‌رسد که تو هم موهایت به سفیدی می‌گراید، دندان‌هایت را از دست می‌دهی، دستانت به لرزه می‌افتد، چشمانت دیگر سوئی نخواهد داشت که طبیعت را این گونه ببیند، گوش‌هایت صدای خش خش برگ‌ها و ترانه پرندگان را به سختی می‌شنود، قامتت خمیده می‌شود و زیبایی امروزت پشت چروک‌های صورتت پنهان می‌شود؛ اما آن سوی این ضعف و خمیدگی کوهی از تجربه قد کشیده که ضامن زندگی بهتر امروز و فردای ماست و همین تجربه‌هاست که از سالمندان افرادی فرهیخته می‌سازد تا به همگان نشان دهند که سالمندی دوران کمال و پرباری است.
 
صفا، صمیمیت و نشاطی که در گروه‌های سالمندی پارک ملت است، گاه گاهی پای جوانان را هم به آن باز می‌کند. اولین گروه ساعت ۹ تا ۱۱ صبح دایر می‌شود که طرف‌داران بسیاری دارد؛ البته این چند وقت به دلیل بیماری کرونا و تقارن با ایام محرم و صفر، جلسه‌های آن‌ها کمرنگ‌تر شده است. مدیر این گروه فرهاد رضائیان، کارشناسی ارشد روان‌شناسی، است. او که ۶۰ سال سن دارد، چند سال پیش، از وقتی بازنشسته می‌شود، احساس می‌کند سالمندان با مشکلات روحی متعددی مواجه هستند و از آنجایی که خودش مدرک روان‌شناسی داشته، تصمیم می‌گیرد هم‌نشین سالمندان شود و برای بهبود روحیه آن‌ها هر کاری از دستش برمی‌آید انجام دهد. این انگیزه باعث تشکیل گروه «سرّ حضور» می‌شود. در اولین جلسه‌ها کمتر از ۳۰ نفر حضور داشتند؛ اما کم کم بر تعداد اعضا افزوده می‌شود تا جایی که اکنون در هر جلسه بین ۱۰۰ تا ۳۰۰ نفر حاضر می‌شوند. در این جلسه‌های خودجوش و مردمی، سالمندان آهنگ‌های مورد علاقه‌شان را می‌خوانند که حکایت از عشق‌های سوخته و درد درونشان دارد.
 
خیلی وقت‌ها هم غم زندگی را برای لحظاتی از یاد می‌برند و غرق در آهنگی شاد می‌شوند تا یاد جوانی‌شان کنند. ما بین آهنگ‌ها، رضائیان چند دقیقه‌ای به قول خودش خوراک فکری می‌دهد. او سعی دارد این طرز فکر را در سالمندان ایجاد کند که هویت واقعی آن‌ها همان خودی است که خدا به آن‌ها داده نه هویتی که از طریق کار، فرزند، همسر و دارایی به دست آورده‌اند. او در این باره می‌گوید: «بیشتر افراد هویت خودشان را وابسته به دارایی و فرزند و امثال آن می‌کنند؛ بنابراین وقتی به سالمندی می‌رسند و کارشان را از دست می‌دهند و بچه‌هایشان سراغ زندگی‌خودشان می‌روند دچار افسردگی می‌شوند و احساس می‌کنند عمرشان به بطالت گذشته و هیچ هویتی ندارند. در حالی که اگر آن‌ها باور کنند هویت انسان، خود وجودی او است و نباید با چیز‌های غیرماندگار پیوند یابد، دیگر دچار چنین یأس‌ها و ناامیدی‌هایی نمی‌شوند.»
 
 

زندگی، هدف زندگی

رضائیان به گفته خودش سعی دارد سالمندان را با خود درونی‌شان که نامیراست آشنا کند تا از تنهایی به یکتایی برسند. او همچنین با تشریح اینکه زندگی، خودش به تنهایی هدف زندگی است و باید به جای افسوس گذشته و نگرانی از آینده، در زمان حال زندگی کرد، سعی دارد امید به زندگی را در آن‌ها افزایش دهد.
به عقیده او اگر سالمندان به جای وابستگی به قید و بند‌های زندگی دنیوی، حس رهایی از دنیا و وابستگی به معنویات را تجربه کنند بسیاری از اندوه‌هایشان رنگ می‌بازد و می‌توانند ضمن غلبه بر ترس از مرگ، زندگی‌های شادمانه‌تری داشته باشند. رضائیان در دورهمی‌هایی که با سالمندان دارد می‌خواهد این مطالب را به آن‌ها یادآوری کند و با ایجاد چنین طرز تفکری حس رضایت از زندگی را در آن‌ها بالا ببرد. همچنین از آنجایی که خیلی از سالمندان روحیه حق به جانب و گلایه‌های متعددی از شرایط زندگی و فرزندانشان دارند، او راه و رسم زندگی کردن را گوشزد می‌کند تا بدین وسیله آن‌ها به این آگاهی برسند که بسیاری از مشکلاتشان به دلیل این است که خودشان روش درست زندگی کردن را یاد نداشته‌اند. در نتیجه چنین سخنانی اتفاقات خوبی روی می‌دهد به عنوان مثال زن و شوهری که ۲۵ سال با یکدیگر قهر بودند و جدا زندگی می‌کردند، تصمیم به ادامه زندگی مشترکشان گرفته‌اند. در بین اعضای این گروه چند ازدواج هم انجام شده که مایه دلگرمی آن‌هاست.
 
رضائیان در ادامه از نگاه‌های سردی که به بازنشسته‌ها در جامعه ما می‌شود گلایه می‌کند و می‌گوید: «در کشوری مثل ژاپن وقتی فردی به بازنشستگی می‌رسد، با دو برابر حقوق او را استخدام می‌کنند چراکه معتقدند نگاه معقول‌تر و منطقی‌تری به کار و زندگی دارد و با ریسک کمتری قادر است تصمیم‌های بهتری بگیرد؛ اما در کشور ما وقتی فردی بازنشسته می‌شود در بسیاری موارد حقوقش کاهش می‌یابد و جایگاه اجتماعی که شایسته آن است به او داده نمی‌شود. این مسائل باعث می‌شود که افراد بازنشسته دچار افسردگی شده و با مشکلات متعدد مالی و خانوادگی رو به رو باشند.» او که خودش حدود ۷ سال است بازنشسته شده، از ۲ سال و نیم پیش این گروه را تشکیل داده است تا بدین وسیله کمکی به سالمندان کند. به دلیل همین مطالب روان‌شناسی که مطرح می‌کند گروه او بین دیگر گروه‌های سالمندان پارک متفاوت‌تر است. صدای خوش اعضا و ترانه‌هایی که می‌خوانند نیز شور و نشاطی را به آن‌ها هدیه می‌دهد.
علی بلبل، صدای خوبی دارد و وقتی دور هم جمع می‌شوند آهنگ‌های قدیمی را می‌خواند. محمد، آهنگ‌های محلی و رضا، ترانه‌های سنتی را می‌خواند. خانم‌ها هم سروده‌های خودشان یا اشعار دیگر را دکلمه می‌کنند.
 
 

دوای با هم بودن

یکی از خانم‌ها اشعار یا جوک‌های طنز را با لهجه مشهدی می‌خواند و خنده را بر لبان هم گروهی‌هایش می‌آورد. بیراه نیست اگر بگوییم همین دورهم‌نشینی‌ها، دل‌هایشان را جوان نگاه داشته است. خودشان هم اذعان دارند که از وقتی فرصت هم‌نشینی را با هم سن و سال‌هایشان در پارک ملت دارند، روحیه‌شان بهبود پیدا کرده و حتی دردهایشان کمتر شده است و داروی کمتری مصرف می‌کنند.
 
غلامعلی که بازنشسته هواپیمایی است و ۶۵ سال سن دارد، تا ۳ سال پیش خانه‌نشین بود و به گفته خودش هر روز بر بیماری‌ها و داروهایش اضافه می‌شد؛ اما از وقتی پایش به پارک ملت باز شده و با گروه‌های سالمندی آشنا شده است، کنار هم سن و سال‌هایش لحظات شادی را تجربه می‌کند و به قول خودش کمتر فکر و خیال به سرش می‌آید. همین هم باعث شده است که با وجود افزایش سن، بتواند داروهایش را کمتر کند.
 
سیدابراهیم که از دبیران بازنشسته آموزش و پرورش و از سال ۷۳ بازنشسته شده است، سال ۷۶ پس از فوت همسرش دچار افسردگی می‌شود. به گفته خودش از وقتی با گروه سالمندان پارک ملت آشنایی پیدا کرده، افسردگی‌اش برطرف شده است و توانسته دوباره روحیه خود را بازیابد. او از سال ۷۹ دست به قلم شده است و غزل می‌سراید. خودش گمان نمی‌کرد روزی این غزل‌ها به کتاب تبدیل شوند؛ اما اکنون ۴۰۰ غزل او در کتابی با نام «صحیفه عشق» به چاپ رسیده است. به نظر او تعداد زیاد سالمندانی که در پارک ملت دور هم جمع می‌شوند نشان می‌دهد که ما به مکانی برای دورهمی‌های سالمندان نیاز داریم تا آن‌ها بتوانند در آن با هم‌نوعان خودشان مراوده داشته باشند.
او می‌گوید: «این مکان‌ها خانه دوم سالمندان است و اگر کمی روی آن‌ها برنامه‌ریزی شود می‌توانیم مکان‌هایی داشته باشیم که سالمندان، آن‌ها را به خانه‌هایشان ترجیح دهند.»
بابا ابراهیم هیچ کمبودی ندارد. از زندگی و بچه‌هایش راضی است؛ اما می‌داند که فرزندانشان نیاز‌هایی متفاوت با او دارند. به نظر او سالمند باید متکی به خودش باشد و برای انجام امور عادی به فرزندانش تکیه نکند برای همین هم در خانه‌اش به تنهایی و مستقل زندگی می‌کند چراکه معتقد است همین فاصله‌هاست که حرمت‌ها را نگه می‌دارد و عزت سالمند را حفظ می‌کند. او باز هم تأکید می‌کند که فرزندانش بسیار به او محبت دارند و هر کار بخواهد برایش انجام می‌دهند؛ اما خودش اعتقاد دارد که برای حفظ این محبت باید فاصله‌ها را حفظ کرد برای همین هم از مسئولان توقع دارد مکان‌هایی برای سالمندان در نظر بگیرند که بتوانند در آن اوقات فراغتشان را سپری کنند و کنار هم سن و سال‌هایشان باشند.
بابا ابراهیم در بین دارایی‌هایش به کتابخانه بزرگی که در خانه‌اش دارد، اشاره می‌کند و می‌گوید: «این کتابخانه و کتاب‌هایش مونس تنهایی‌های من است و وقتی از پارک به خانه می‌روم، با کتاب خودم را سرگرم می‌کنم.»
 
 

آن سوی نیمکت‌ها

سیدحسن صحبت‌های بابا ابراهیم را ادامه می‌دهد و با ناراحتی ابراز می‌کند: «اکنون خانه‌های سالمند فقط مکانی است که در آن به سالمند غذا و دارو می‌دهند تا وقتی که بمیرد؛ اما هیچ کاری برای حفظ روحیه و نشاط سالمندان انجام نمی‌شود.» او می‌افزاید: «سالمندان کنونی روزی برای خودشان شغل و منصبی داشته و کار‌های ارزشمندی انجام داده‌اند؛ اما همین که بازنشسته می‌شوند هیچ‌کس به فکر سلامت روح و روان آن‌ها نیست؛ البته در حوزه سلامت جسمانی هم مشکلات زیادی داریم؛ ولی انگار در کشور ما هیچ برنامه‌ریزی برای بعد روحی سالمند نشده است.» کمالی که کارشناس بورس و از جانبازان عزیز است، از سال ۷۵ با گروه‌های سالمندان پارک آشنا شده است و با آن‌ها ارتباط دارد. او که جانباز شیمیایی و دارای ناراحتی اعصاب است، اظهار می‌کند: «حضور در این گروه‌ها برای اعصاب من فوق‌العاده عالی بود و می‌دانم که دیگر اعضای گروه هم از حضور در این محفل احساس آرامش می‌کنند.»
 
او که از خوانندگان گروه است و خوانندگی را در بین همین افراد یاد گرفته، معتقد است چنین گروه‌هایی فقط محفلی برای خوانندگی نیست؛ بلکه در پس آن دوستی‌هایی حاصل می‌شود که بسیاری از خلأ‌های زندگی ما را پر می‌کند. همچنین، چون همین افراد با هم به کوه‌نوردی و تفریحاتی مانند آن می‌روند، به راحتی پس از مدت کوتاهی شاهد بهبود وضعیت جسمانی و روحی خود می‌شوند. حمیده یوسفی که در بین اعضای گروه به عنوان مسئول پذیرایی شناخته می‌شود و به دلیل نزدیکی منزلش به پارک، برای هم‌گروهی‌هایش چای و شربت می‌آورد، ۲ سال است مدام در این جلسه‌ها شرکت دارد.
 
او صحبت‌های آن‌ها را این‌گونه ادامه می‌دهد: «هر کدام از ما هزار تا مشکل حل نشدنی در زندگی‌هایمان داریم، از مشکلات خانوادگی خودمان گرفته تا مشکلات بیکاری و طلاق فرزندان و. دولت نمی‌تواند آن‌ها را حل کند؛ اما حداقل چنین فضا‌ها و امکاناتی در اختیار همه سالمندان بگذارند تا در کنار مشکلاتشان، لحظاتی برای تفریح و شادی داشته باشند.»
 
محمدعلی هم که از خوانندگان گروه است و با وجود ۶۵ سال سن، دلی جوان و دستانی پرتوان دارد، از بیکاری گلایه می‌کند و می‌گوید: «در جوانی صافکار بودم، چند سال پیش بنا به دلایلی همه دارایی‌ام را از دست دادم و از آن زمان تاکنون هرجا برای کار می‌روم جواب رد می‌شنوم. حتی حاضر شدم آبدارچی شوم؛ اما قبول نکردند. چرا در کشور ما سالمند را رها می‌کنند؟ مگر من و زن و بچه‌ام خرج نداریم؟ چرا باید امثال من که تعدادمان خیلی زیاد است دستمان پیش دیگران دراز باشد؟»
۳ بار بیان می‌کند «خواهش می‌کنم» «خواهش می‌کنم» «خواهش می‌کنم» بنویسید مسئولان باید کارگاه یا تولیدی‌هایی راه بندازند و در آن سالمندان را مشغول به کار کنند.
او ادامه می‌دهد: «با این وضع کنونی هیچ کس ما را سر کار نمی‌گذارد. سالمندان بسیاری می‌شناسم که، چون فرزندانشان خرجشان را می‌دهند حتی قید رفت و آمد با اتوبوس را زده‌اند و خانه‌نشین شده‌اند. دولت برای ناراحتی قلبی و سکته و دیگر بیماری‌هایی که سراغ این‌ها می‌آید کلی باید هزینه کند، همین را صرف پیشگیری و سلامت سالمند کنند تا در اثر فشار‌های عصبی به این روز نیفتد.»
بابا ابراهیم که صحبت‌های او را می‌شنود، می‌گوید: «کسی به فکر سالمندان نیست به جوانان بگو تا فرصت دارند برای دوران پیری و استقلال مالی آن زمانشان فکری بردارند وگرنه پا به سال که بگذارند نه کاری از دست خودشان برمی‌آید نه کسی کاری برایشان انجام می‌دهد.»
 
 

هنرمندان بی نام و نشان

دهنوی که بازنشسته شرکت نفت است و ۶۵ سال سن دارد، سالمندان پارک ملت را هنرمندان بی‌نام و نشان می‌نامد و بیان می‌کند: «صدای خوش، طنزپردازی‌ها و توانایی‌هایی همچون حل جدول و ... که در بین سالمندان وجود دارد در واقع نوعی هنر است که باید به آن بها داد؛ اما متأسفانه نه تنها ارزشی برای ما قائل نمی‌شوند؛ بلکه گاهی بی‌احترامی‌هایی هم می‌بینیم.»
علی ۷۰ ساله ادامه می‌دهد: «در همین پارک ملت شاهد روابط نامتعارف هستیم، معتادان بدون هیچ مشکلی مواد رد و بدل می‌کنند، جوانان کار خلاف می‌کنند و هیچ کس به هیچ کدام این‌ها کار ندارد؛ اما همین که ما چند نفر پیرمرد و پیرزن دور هم جمع می‌شویم حراست می‌آید و لحظه به لحظه زیر نظرمان دارد، آیا این بی احترامی به سالمند نیست.»
همهمه‌ای ایجاد می‌شود و دیگران نیز صحبت‌هایی با این مضمون را تأیید می‌کنند و می‌گویند: «دولت و شهرداری که کاری برایمان نمی‌کنند حداقل همین دورهمی خودجوشی که داریم از ما نگیرند و احتراممان را حفظ کنند. ما هیچ کار خلافی انجام نمی‌دهیم، نه رقص داریم نه رفتار‌های نامتعارف. برای دلمان یک ترانه می‌خوانیم. هنگام اذان خودمان رعایت می‌کنیم و موسیقی قطع می‌شود، حتی در این مدت به احترام ماه‌های محرم و صفر، خودمان بدون هیچ تذکری، موسیقی نداریم. چرا با این وجود باید شاهد عکس‌برداری و فیلم برداری مأموران حراست باشیم.»
 
رشیدی می‌افزاید: «حقوقی که نداریم، بازار می‌رویم از قیمت‌ها اعصابمان به هم می‌ریزد. از خانه‌های کوچک آپارتمانی به اینجا می‌آییم تا برای ساعتی دور هم جمع شویم و شاد باشیم. اگر همین شادی و دلخوشی‌ها را نداشته باشیم باید در خانه بنشینیم و با همسر و فرزندان بداخلاقی کنیم.»
او اظهار می‌کند: «این دورهمی برای ما فرصت‌های دوستی و همیاری زیادی فراهم کرده است. بار‌ها پیش آمده کسی مشکل مالی داشته بین خودمان حلش کردیم. یکی از اعضا مدتی سرطان داشت و در منزل بستری بود ما به منزلش رفتیم و برایش شعر خواندیم تا روحیه‌اش را نبازد. اکنون که بهبود پیدا کرده باز در جمع ما حاضر است. دوست دیگری داریم که معتاد بوده و ترک کرده الان در بین ماست و سعی داریم هوایش را داشته باشیم. ظاهر این جلسه‌ها، خواندن شعر و ترانه است؛ اما در باطن آن مهربانی و همدلی را به یکدیگر هدیه می‌دهیم و این خیلی ارزشمند است.»
 
ابوالقاسمی هم ادامه می‌دهد: «ما به صورت خودجوش و برای دل خودمان اینجا جمع می‌شویم، پذیرایی را هم خود اعضا در حد توانشان انجام می‌دهند؛ اما اگر مسئولان پارک جایی را به ما اختصاص دهند نشانه احترام گذاشتن و ارزش قائل شدن آن‌ها برای سالمندان است.»
حمیدی، بانوی ۵۶ ساله‌ای که ۲ سال است به طور پیوسته در جمع سالمندان پارک حضور دارد، تقاضای کانکس را مطرح می‌کند و می‌گوید: «همه ما مسن هستیم و از بیماری‌هایی همچون پا درد و آرتروز رنج می‌بریم. زمستان‌ها که هوا سرد است خیلی برایمان سخت است. کاش یک کانکس برایمان بگذارند که زمستان‌ها مکانی گرم داشته باشیم. دیگر سالمندان هم سخن او را تأیید می‌کنند و می‌خواهند این درخواستشان را به گوش مسئولان پارک برسانیم.»
 
 

ایجاد پاتوق تجربه و استفاده از ظرفیت‌های سالمندان

در این راستا سراغ علی عرب پور، مدیر بوستان ملت، رفتیم. وی خبر‌های خوبی برای سالمندان و بازنشسته‌های پارک ملت داشت و وعده‌هایی داد که اگر عملی شوند مایه شادمانی این عزیزان است.
عرب‌پور وعده ایجاد پاتوق‌های ویژه سالمندان را داد و گفت: «درصدد هستیم در پارک ملت پاتوق هنر، تجربه و ورزش را ویژه سالمندان ایجاد کنیم که در این صورت فضا‌هایی سرپوشیده و سرباز را به آن‌ها اختصاص خواهیم داد.»
وی تصریح کرد: «بسیاری از سالمندان جذب گروه‌های ورزشی شده‌اند که فعالیت خود را دارند؛ اما درباره بازنشستگان و سالمندانی که در جوانی هنرمند بوده‌اند، می‌خواهیم پاتوق هنر را ایجاد کنیم تا در آن بتوانند به صورت ورکشاپ کارهایشان را ارائه کنند و تجربیات و آموخته‌های خود را به جوانان و علاقه‌مندان آن رشته‌ها انتقال دهند. در نظر داریم پیاده راهی احداث کنیم که اگر این امر محقق شود یک روز در هفته، در پیاده‌راه، محلی را به سالمندان هنرمند اختصاص می‌دهیم.» معاون فنی و اجرایی شهرداری منطقه ۱۱ درباره پاتوق تجربه اظهار کرد: «این پاتوق را به زودی در داخل پارک ملت افتتاح می‌کنیم و فضای سرباز تابستانه و فضای سرپوشیده زمستانه را برایشان مهیا می‌کنیم تا این بزرگان محل مشخصی داشته باشند. از آنجایی که بازنشستگان تجربیات ارزشمندی دارند برای اینکه از این تجربیات آن‌ها استفاده شود و احساس نکنند که به فراموشی سپرده شده‌اند در پاتوق‌های تجربه، علاوه بر دورهم نشینی، این امکان فراهم است تا بازنشستگانی که به عنوان مثال، معلم، مشاور، پزشک، وکیل، مکانیک و ... بوده‌اند، تجربیاتشان را در اختیار علاقه‌مندان قرار دهند.»
 
مدیر بوستان ملت به ایده افتتاح سایت ادب و سکوت اشاره کرد و گفت: «در نظر داریم مکانی دنج و ساکت از پارک را به سایت ادب و سکوت اختصاص دهیم و در آن امکاناتی نظیر کتاب را بگذاریم تا اگر سالمندی خواست دور از هیاهو و در سکوت، لحظاتی برای خودش خلوت کند، این محیط برایش فراهم باشد.»
عرب‌پور با بیان اینکه پاتوق‌های سالمندان و سایت ادب و سکوت، باید زودتر از این‌ها افتتاح می‌شد؛ اما به دلیل شیوع کرونا و تعطیلی پارک به تعویق افتاد، افزود: «این طرح‌ها اکنون در مرحله گرفتن پیمانکار است و به محض اینکه پیمانکارش مشخص شود، کار‌های اجرایی آن را آغار می‌کنیم، بنابراین به سالمندان و بازنشستگان قول می‌دهم که تا پایان امسال پاتوق‌های آن‌ها را افتتاح کنیم.»
 
معاون فنی و اجرایی شهرداری منطقه ۱۱ یادآور شد: «شهرداری موظف است برای تمام سنین بستر‌های زندگی بهتر را فراهم کند و از آنجایی که خیلی از سالمندان نمی‌توانند مسافت‌های طولانی برای رسیدن به پارک ملت را طی کنند، باید چنین بستر‌هایی برای پارک‌های محلی هم ایجاد شود تا سالمندان بتواند با حداقل پیاده‌روی به محیطی که مناسبشان است برسند؛ بنابراین درصددیم تا پاتوق‌های بازنشستگان در تمام پارک‌های منطقه که این ظرفیت را دارند ایجاد شود.»
عرب‌پور پارک گل‌های بولوار دانشجو و بوستان چهل بازه را از جمله بوستان‌هایی بیان کرد که قرار است در آن‌ها پاتوق سالمندان ایجاد شود و گفت: «به مسئولان تمام بوستان‌های منطقه اعلام می‌کنم که هر پارکی چنین ظرفیتی دارد، ایجاد پاتوق سالمندان در آن را جدی بگیرند.»
وی در پاسخ به گلایه‌های سالمندان از بی‌احترامی و سخت‌گیری‌های نیرو‌های انتظانات پارک ملت، اظهار کرد: «سالمندان پارک کاملا آزاد هستند و به مأموران اعلام شده که حق هیچ گونه سخت‌گیری به گروه‌های آن‌ها و برنامه‌هایشان ندارند و اگر این عزیزان موردی مشاهده کرده‌اند فقط نام آن مأمور را به من اعلام کنند تا از کارش عزل شود.»
وی پس از تماسی تلفنی با حراست پارک و پیگیری این گلایه سالمندان، تصریح کرد: «در این روز‌ها که محرم و صفر است بعضی شهروندان وقتی می‌بینند سالمندان در حال دست زدن و ترانه خواندن هستند به این موضوع اعتراض می‌کنند و از آنجایی که پارک مکانی عمومی است و باید رضایت عموم شهروندان را به دست آوریم، گاهی پیش آمده که در راستای اعتراض شهروند، مأموران از سالمندان خواسته‌اند ملاحظات بیشتری داشته باشند. اگر غیر از این، موارد دیگری بوده که سالمندان احساس بی‌احترامی کردند آن را اطلاع دهند تا برخورد قاطع ما با مأموران را ببینند.»
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.