«آدم درست را راه بده» (Let the Right One In) از آن دست فیلمهایی است که هرگونه نقد بر فیلم، به لو دادن بخشهایی از قصه میانجامد؛ بنابراین ناچاریم در کنار توصیه به تماشای آن، تنها به برخی حواشی در تولید آن اشاره کنیم.
دستقیچی | شهرآرانیوز - سالهای ۲۰۰۸ تا ۲۰۱۲ مملو از فیلمهایی در باب خونآشامها بود و فیلمهای خونآشامی مد شده بود. از معروفترین فیلمهایی که در این دوره تولید شد، میتوان به مجموعه فیلمهای پنجقسمتی «گرگومیش/Twilight» اشاره کرد. در کرهجنوبی فیلم «تشنگی/Thirst» پارک چان ووک اثری شاخص در این زمینه محسوب میشود. هالیوود طبق معمول شورش را درآورد و از سریالهایی مثل «خاطرات خونآشام/ Vapire Diaries» تا فیلمهایی دمدستی همچون «لینکلن: شکارچی خونآشام» را که در آن آبراهام لینکلن، رئیسجمهور آمریکا، با خونآشامها میجنگید، روانه بازار کرد. وقتی هم کفگیرش به ته دیگ خورد، رفت سراغ زامبیها. روندی که تا امروز هم ادامه دارد. در همین سالها اثری بیادعا در سوئد و با عواملی ناشناخته ساخته شد به نام «آدم درست را راه بده» که یک عاشقانه نامتعارف بود و توجهات بسیاری را به خود جلب کرد. در این هفته قصد معرفی این فیلم را داریم.
کوتاه از داستان
پلیس فردی را که متهم به قتل است، دستگیر میکند، اما او پیش از دستگیری روی صورت خود اسید پاشیده است تا شناسایی نشود. پلیس او را به اتاقی امنیتی و با محافظ میبرد. کارآگاه ویژه قتل سعی میکند از او اعتراف بگیرد. در این میان پرستار میگوید دختر مرد به بیمارستان آمده است. وقتی کارآگاه از اتاق خارج میشود تا دخترک را ببیند، مرد خود را از پنجره به بیرون پرت میکند. داستان به چندهفته قبل برمیگردد و ما با اسکار آشنا میشویم؛ پسری تنها و ترسو که قلدرهای مدرسه مدام سربهسرش میگذارند. مادر اسکار از دردسرهای او در مدرسه بیخبر است، اما دختر همسایه که بهتازگی با پدرش به آنجا نقل مکان کرده است، به او توصیه میکند مقابل قلدرها بایستد، وگرنه آزار و اذیتها پایانی ندارد. اسکار به توصیه دختر عمل میکند و تا مرز اخراج از مدرسه پیش میرود. همین موضوع باعث نزدیک شدن ایندو به یکدیگر و گفتگوهای شبانه از خلال دیوار میشود، اما وقوع قتلهای گسترده و صداهای خشن دعوایی که اسکار از پس دیوار میشنود، نگاه او را به همسایههای جدید عوض میکند و او را در دوراهی انتخابی سخت قرار میدهد.
برخی حواشی اثر
«آدم درست را راه بده» از آن دست فیلمهایی است که هرگونه نقد بر فیلم، به لو دادن بخشهایی از قصه میانجامد؛ بنابراین ناچاریم در کنار توصیه به تماشای آن، تنها به برخی حواشی در تولید آن اشاره کنیم. این فیلم بر اساس کتابی به همین نام نوشته جان لینکوئیست ساخته شده است. با این تفاوت که توماس آلفردسون، کارگردان، با حذف بسیاری از قسمتهای خونآشامی رمان، درام فیلم خود را با تکیه بر تاریکی ذات آدمی بنا میکند. او چنان در این موضوع وسواس به خرج داد که یکسال زمان را صرف انتخاب بازیگران اصلیاش کرد. انتخابی که درنهایت و بعد از دیدن نسخه بازسازیشده آن در آمریکا، به ارزشهای آن پی میبریم. آلفردسون آگاهانه از رویدادهای جذاب و اکشن یک اثر خونآشامی چشمپوشی میکند تا روی روابط انسانی و کمبودهای عاطفی انسان در جامعه مدرن تمرکز کند. رویکردی که باعث شد فیلم بلافاصله با نمره 8/3 در فهرست ۲۵۰فیلم برتر imdb قرار بگیرد و از بحثبرانگیزترین فیلمهای سال۲۰۰۸ شود.