سعید تشکری، نویسنده و مدرس داستان، که امسال بهعنوان یکی از ۵ خادم فرهنگ رضوی شناخته شده است، از رواج گونه توریستی در ادبیات رضوی انتقاد میکند و پیشنهادهایی برای راهانداختن «مکتب ادبیات داستانی رضوی» و همچنین راهاندازی «باغ موزه کتاب رضوی» در مشهد برای مقابله با این موضوع دارد.
لیلا کوچکزاده | شهرآرانیوز - بر این باور است نباید خیالمان راحت باشد حالا که «ادبیات داستانی رضوی» به دنیای ادبیات پا گذاشته، جریانساز شده و دیگر کار تمام است. از دید سعید تشکری، نویسنده و مدرس داستان مشهدی، نگین بدلی نمیتواند با نسخه اصلی برابری کند و برای بیان این مقصود، تعبیر «توریستی» را برای نوعی از ادبیات داستانی امروزی رضوی و دینی به کار میبرد که آن را اصل نمیداند. گونه توریستی، به تعبیر تشکری، دوبارهنویسی و بهرهبرداری از آثار نویسندگان جریانساز در حوزه ادبیات داستانی رضوی است. به گفته او، نویسندگان توریستی کارشان تکرار آثار قدیمی با نوشتن از روی دست دیگران است و امروز این نویسندگان، به سمت انتشارات متولی در زمینه ادبیات رضوی در مشهد برای چاپ آثارشان هجوم آوردهاند. او معتقد است: انتشارات و متولیان امر، حمایت از نویسندگان اصلی را رها کرده و با انتشار آثار نویسندگان توریست، اجحاف بزرگی به ادبیات رضوی و تلاش این نویسندگان میکنند!
نویسنده «مفتون و فیروزه» تاکنون عنوانهای متعددی از کتاب با موضوع «ادبیات رضوی» منتشر کرده و امسال به عنوان یکی از ۵ خادم فرهنگ رضوی شناخته شده و نشان درجه یک هنری را دریافت کرده است. او از رواج گونه توریستی در ادبیات رضوی انتقاد میکند و پیشنهادهایی برای راهانداختن «مکتب ادبیات داستانی رضوی» و همچنین راهاندازی «باغ موزه کتاب رضوی» در مشهد برای مقابله با این موضوع دارد. به قول خودش، آرزوهایی که برای به ثمررسیدنش، فعالیتهایی جدی را شروع کرده و امیدوار است به اعتلای ادبیات رضوی در مشهد بینجامد. گفتوگوی شهرآرا با او را که در ادامه میآید میخوانید.
شما در گفتگوهای اخیر خود همزمان با دریافت عنوان خادم فرهنگ رضوی، تعبیر گونه «توریستی» را در ادبیات داستانی رضوی مطرح کرده بودید. لطفا درباره این تعبیر توضیح بدهید.
نویسندگانی که هماکنون در حوزه ادبیات داستانی رضوی تلاش میکنند، دو گروه هستند؛ گروهی معتقدند که برای رشد و اعتلای ادبیات رضوی سالها کوشش کردهاند. بازنویسی و رونویسی از متون تاریخی را کنار گذاشتند و مستندات را درآوردند و آن را به رمانها و داستانهای جذاب و دوستداشتنی تبدیل کردند. در این میان، گروهی نیز با دیدن این رشد و اعتلا به حوزه ادبیات رضوی ورود پیدا کردند و آن را محیط خوبی برای تولید اثر دیدند و اتفاقا با حمایت ناشران متولی هم روبهرو شدند. همان نویسندگان توریستی که کارشان تکرار آثار قدیمی با نوشتن از روی دست دیگران است. سرمشقها را بر میدارند. کشف و خلق جدیدی انجام نمیدهند و کارشان را با همان موضوع و با اسمی دیگر منتشر میکنند. نویسندگانی که جریانسازهای ادبیات رضوی را حذف کردهاند. هجوم این نویسندگان به سمت انتشارات متولی در زمینه ادبیات رضوی در مشهد برای چاپ آثارشان است. چه اتفاقی افتاده است؟ چرا به توریستها اجازه میدهند، از روی دست نویسندهای که بعد از سالها تلاش، به فرم و شهود رسیده، بنویسند.
دلیل رواج اینگونه ادبیات به قول شما «توریستی» را چه میدانید؟
ادبیات توریستی ارزانقیمت است. سریعالوصول است و با عنوانهای زیادی منتشر میشود. یعنی اگر یک سال طول میکشد، سعید تشکری، اثرش را بنویسد، آن اثر، در زمان بسیار کوتاه و با فرمتی شعاری نوشته میشود.
آسیبهای ناشی از رواج این نوع از ادبیات چیست؟ مثلا برای نویسندگانی که به گفته شما جریانسازند و با سالها تلاش به فرم مطلوب رسیدهاند.
در این زمینه با مثالی از کتابهای خودم، مطلب را عنوان میکنم. سالیان سال است که درباره مسجد گوهرشاد، رمانی نداشتهایم. سعید تشکری نامی پیدا میشود و رمان «بارِ باران» (۱۳۸۴) را مینویسد. این کتاب سه دوره، کتاب برتر سال رضوی میشود. ناشری سرشناس به نام «نیستان» که در مشهد هم نیست، این کتاب را چاپ میکند و با استقبال مردم روبهرو میشود. من هر سالی که در حوزه کتاب سال رضوی کار کردم، اثرم جزو برگزیدگان بوده. درباره آقای صادق کرمیار و سید علی شجاعی و دیگرانی هم که در این حوزه دست به قلم شدند، دقیقا همینگونه است.
اما عملا ناشرانی که وظیفه حمایت از این نویسندگان را دارند، هیچگونه حمایتی انجام نمیدهند. یا حمایتشان را قطع میکنند. همین موضوع، باعث میشود ادبیات رضوی جریانساز نشود. چون ناشران متوجه معماریای که از سوی این نویسندگان به وجود آمده، نمیشوند. از طرفی وقتی نویسندهای درباره یک موضوع جریان ساز میشود، خودش نمیتواند آن جریان را رشد بدهد و نهادهایی این وظیفه را به عهده دارند که تلاش هنرمند را رصد کنند تا آثار بیشتری در زمان حیات این نویسنده منتشر شود. البته ناشران تهرانی ماننده سوره مهر، نیستان و ... که در زمینه ادبیات رضوی کار میکنند، این رفتار را ندارند. مثلا جلد سوم کتاب «ولادت» در تهران نزدیک به چاپ است.
این کتاب، ۸ جلد است و درباره سادات رضوی. خوب ما درباره سادات رضوی، هیچگونه رمانی نداریم. اینها فرزندان بلامنازع امام رضا (ع) هستند. چطور است که انتشارات نیستان، با دقت این کار را پیگیری میکند، اما در مشهد من باید خودم بروم و خواهش کنم که این کار را در مشهد منتشر کنند و بعد در جریانهای اداری گیر کند. یا اینکه در مشهد، چند نسخه از کتاب را چاپ و در غرفهای فرهنگی منتشر میکنند و انگار به فراموشی سپرده میشود و در کتابفروشیها یا مراکز فروش پیدا نمیشود. البته این مشکلات فقط مختص من نیست. درهرصورت، نویسنده نباید برود در این مجموعههای فرهنگی که وظایفشان پشتیبانی از ادبیات رضوی است، چانهزنی کند. آن هم نویسندهای که جریانسازی کرده است. این کارها روح هنرمند را تخریب میکند.
با این حساب، تکلیف نسل جدید و علاقهمند به حوزه نوشتن در حوزه ادبیات رضوی چیست که نمیخواهد نویسنده توریست باشد؟ چگونه میتوان ظرفیتهای آنها را کشف و حمایتشان کرد؟
مشهد نیازمند نسلی نو برای نوشتن در زمینه ادبیات رضوی است. یعنی ما تصمیم بگیریم نویسندگانی تربیت کنیم که اثر تولید کنند و آثارشان در کنار آموزش، منتشر هم بشود. آن هم زیر نظر استادانی که آثار متمایز در زمینه ادبیات رضوی نوشتهاند. این موضوع به مکتب نیاز دارد؛ «مکتب ادبیات داستانی رضوی» که میتواند از شهر امام رضا (ع)، شروع بشود و در شهرهای منسوب به خاندان امام رضا (ع) مانند شیراز و قم، تکرار شود.
از طرفی مشهد به «باغ موزه کتاب رضوی» هم نیاز دارد. مجموعه و موزهای که تمام کتابهای رضوی منتشرشده در کشور را در قالب کتابخانه در این موزه جمعآوری کند. تالار مطالعه ادبیات رضوی باشد. کتابخوانان علاقهمند در این حوزه، با کتابها آشنا میشوند و همه کتابهایی را که در بازار به دلایلی که عرض کردم، موجود نیست، در دسترسشان قرار بگیرد.
پس از نزدیک به سه دهه نوشتن، شما به چاپ و انتشار عنوانهای متعددی از کتاب با موضوع «ادبیات رضوی» رسیدهاید. به نظر شما چگونه میتوان به یک اثر ادبی داستانی رضوی مطلوب رسید؟
وظیفه هر هنرمندی، پرکردن جاهای خالی ادبیات است. یعنی اگر بپذیریم، نویسندگان، کارگران معدن ادبیات هستند، وظیفه اکتشاف دارند و این اکتشاف را باید به مردم ارائه کنند. نویسنده هوشمند در زمینه ادبیات داستانی رضوی، مبنای اقتباس خودش را تاریخ قرار میدهد و ادبیات را به آن میافزاید. دقت کنید: ادبیات به علاوه تاریخ، نه تاریخ به علاوه ادبیات. چون کتابهای تاریخی تنوع ندارد، اما نویسندگان میتوانند از یک موضوع تاریخی، دهها اثر ادبی با نگاههای مختلف که مستندات یکسان دارد، بنویسند. در این باره به کتاب «جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا علیهالسلام از مدینه تا مرو» اشاره میکنم که پژوهشی با گستره تاریخی وسیع است. اگر فقط به تاریخ این پژوهشها اشاره شود، به یک ماهیت روایی رسیدهایم. اما اگر این پژوهش در اختیار داستاننویس قرار بگیرد، داستان به علاوه تاریخ میشود.
از کشف گفتید، درباره این کشف در ادبیات رضوی توضیح بدهید؟
خوب اگر نویسندهای میخواهد درباره حضرت رضا (ع) داستان بنویسد، نگاهش و قدمش و تفکرش به همان سمت میرود و در نتیجه موضوعات بیشتری را نیز میتواند پیدا کند که باید آنها را کشف و پیشنهاد بدهد. مثلا در این زمینه با زائران حضرت روبهرو میشوید که هریک قصهای دارند، یا صحابه ایشان که میتوانند سوژه رمانها شود. حتی آدمی که اهل هندوستان است و در مشهد از موزه آستان قدس بازدید میکند، موضوع یک داستان را در اختیار نویسنده قرار میدهد. از طرفی در همین موزه اشیایی جالب توجه وجود دارد که زائران بسیاری آن را به موزه آستان قدس هدیه کردهاند.