هرچند که جنگ و ناامنی در چهار دهه اخیر به تعداد زیادی از هنرمندان افغانستان این فرصت را نداده تا طرحها و ایدههای خود را به صورت فیلمهای بلند و کوتاه به پرده نقرهای بسپارند، اما بودند افرادی که حتی جنگ هم مانع آنها نشد و در راه آرمانشان از هیچ تلاشی دریغ نکردند. «صدیق برمک» یکی از آنها است.
به گزارش شهرآرانیوز - چیزی شبیه آن کتابسوزان نازیها را یکبار افغانها هم تجربه کردند؛ منتها به جای کتاب، پای نابودی و به آتش کشیدن آرشیوهای فیلم به دستور ملاعمر رهبر طالبان در سالهای پایانی دهه ۹۰ میلادی درمیان بود. هرچند این اتفاق تلخ افتاد و افراد طالبان حدود ۳۰۰۰ فیلم را جلوی سینما زینب کابل روی هم انباشتند و مقابل چشمان مردم آتش زدند، اما برخی عشاق و فعالان سینمای افغانستان هم بیکار ننشستند و با وجود همه خطراتی که تهدیدشان میکرد، بعد از مطلعشدن از دستور نابودی فیلمها، نسخههای اصلی بسیاری از فیلمها را در جاهایی پنهان کردند و بیشتر فیلمهایی که طالبان از بین بردند در واقع نسخههای کپی آثار بود.
همین قصه واقعی که حالوهوایی دراماتیک، پر از تعلیق و هیجان دارد و جان میدهد برای یک روایت سینمایی به نوعی سرنوشت سینمای افغانستان هم هست که باوجود آغاز فعالیت در سالهای اولیه قرن بیستم، فضایی برای قوام و تثبیت پیدا نکرد.
هرچند سینمای افغانستان در سالهایی و در مقاطعی از حکومت محمد ظاهرشاه (آخرین پادشاه افغانستان که از ۱۹۳۳ تا ۱۹۷۳ حکومت میکرد) فعالیت خود را از سر گرفت و بهویژه در دوران حکومت سردار محمد داوودخان (موسس جمهوری افغانستان و اولین رئیسجمهور این کشور از ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۸) به شکوفایی رسید، اما در مجموع نتوانست روند موثر و جریانسازی را طی کند.
دلیل اصلی این ناکامی کلی، مخالفتهای حاکمان سیاسی در دورههای مختلف بود. حکمرانی حزب دموکراتیک خلق افغانستان که مارکسیستی و وابسته به شوروی سابق بود و پس از آن هم جنگهای داخلی و سلطه طالبان و ورود نیروهای آمریکایی بعد از ماجرای ۱۱ سپتامبر مجالی برای رشد و پویایی سینمای افغانستان باقی نگذاشت.
با وجود همه این مشکلات و انبوه مناقشهها و تنشهای سیاسی و دخالت بیگانگان و عدم گفتمان و تفاهم داخلی، سینماگران عاشقی هم بودند که حتی با همین اوضاع و احوال دست از تلاش برنمیداشتند و راه خود را به سینما و ساخت فیلم باز میکردند. یکی از آنها صدیق برمک است که از حضور نیروهای شوروی در افغانستان و تاسیس اتحادیههایی مثل اتحادیه هنر و سینما نهایت بهره را برد و بورسیه تحصیل سینما در دانشگاه مسکو را دریافت کرد و فیلمهایی درباره درد و رنجهای مردم افغانستان ساخت.
برمک از وقتی که اوضاع سینمای افغانستان تا حدودی به دلیل حمایت و مشارکت نهادهای فرهنگی بینالمللی بهبود پیدا کرده، آوازهای جهانی یافته و دو فیلم سینماییاش به ویژه «اسامه» با تحسین تماشاگران و منتقدان در جهان روبهرو شد و سهم موثری در کسب اعتبار جهانی برای سینمای افغانستان داشت.
صدای سینمای افغانستان
صدیقا... برمک متولد ۷ سپتامبر ۱۹۶۲ (۱۳۴۱) در ولایت پنجشیر افغانستان از کودکی به سینما علاقه داشت و این علاقه باعث شد بعدها دوره آموزش سینما و کارگردانی را در مسکو بگذراند و فیلمهای مستند و کوتاهی بسازد و فیلمنامههایی بنویسد. آثاری که حاکی از روحیه جسور او داشت و از هرگونه عافیتطلبی به دور بود؛ نمونهاش نگارش نمایشنامهای رادیویی یا ساخت فیلم کوتاه «دیوار» بود که حاوی کنایههایی درباره حضور اشغالگرانه روسها در افغانستان بود که اولی باعث فرارش شد و دومی سبب اخراج موقتی او از دانشگاه مسکو که بهزعم روسها، برمک نمکخورده و نمکدان شکسته بود.
اینکه میگوییم موقتی به این دلیل است که ظاهرا برمک باوجود ناسازگاریها و روحیه معترضش به هرترتیبی که بود سال ۱۹۸۷ از دانشگاه سینمایی مسکو فارغالتحصیل شد و به کشورش برگشت. برمک در بازگشت، مستندهایی با موضوع مقاومت مردم افغانستان و مواضع ضداستعماری و ضداشغالی ساخت که برایش دردسرساز شد.
همچنین برخی فیلمهایی هم که قرار بود در آن مقطع بسازد، بر اثر فشار و شدت سانسور هرگز به مرحله ساخت نرسید. با روی کارآمدن طالبان، برمک از پاکستان رفت و پس از کنار رفتن طالبان از قدرت، دوباره به کشورش برگشت و کار فیلمسازی را از سر گرفت. او از سال ۱۹۹۲ تا ۱۹۹۶ رئیس افغانفیلم بود. افغان فیلم مهمترین نهاد دولتی سینمای افغانستان است.
حمله احمدشاه مسعود به جوخه الیور استون!
صدیق برمک همولایتی احمدشاه مسعود، قهرمان ملی افغانستان و اهل دره پنجشیر است. هرچقدر شاه مسعود در دنیای واقعی مجاهدی تمام عیار بود، برمک در جهان سینما نسبت به مجاهدت و مقاومت مردم افغانستان ادای دین میکرد و آثاری قابل اعتنا میساخته و میسازد. برمک به جز همولایتی بودن، رفاقتی هم با احمدشاه مسعود داشت.
در گفتوگویی با صدیق برمک که با عنوان «میراث شوم طالبان» در شماره ۳۲۳ ماهنامه فیلم در آبان ۱۳۸۳ منتشر شد به این رفاقت اشاره شده است: «او (احمدشاه مسعود) دوستدار فیلمهای جنگی بود و میتوانست هر سکانس از این فیلمها را همراه با زاویههای دوربین تحلیل کند. علاقه داشت که اشتباههای موجود در سکانسهای جنگی را نشان دهد و حتی در صحنههای شب فیلم جوخه (الیور استون) هم چند اشتباه یافته بود.» یکی از شیرینترین خاطرات برمک، تماشای فیلم راننده تاکسی (مارتین اسکورسیزی) به اتفاق احمدشاه مسعود در یک پایگاه انقلابی در شمال افغانستان در زمستان ۱۹۹۰ بود.
تابلوی افتخارات صدیق برمک
بهترین فیلم کوتاه از جشنواره بینالمللی فیلم پیونگ یانگ کرهشمالی (۱۹۸۸)
فیلم تحسینشده در جشنواره بینالمللی آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین، تاشکند ازبکستان (۱۹۸۹)
اسامه
جایزه دوربین طلایی جشنواره کن (۲۰۰۳)
جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم خارجی (۲۰۰۴)
جایزه اصلی جشنواره «فیلم نو و رسانه نو» در شهر مونترال کانادا (۲۰۰۳)
جایزه ساترلند جشنواره فیلم لندن سال برای بهترین فیلم (۲۰۰۳)
جایزه جریان نو با تذکر ویژه و جایزه فیلم برگزیده تماشاگران از جشنواره بینالمللی فیلم بوسان کرهجنوبی (۲۰۰۳)
جایزه بهترین بازیگر زن از جشنواره بینالمللی فیلم مانیلا فیلیپین (۲۰۰۴)
جنگ تریاک
جایزه منتقدان سینمای ایتالیا به نام مارک آورل در جشنواره بینالمللی سینمایی رم (۲۰۰۹)
جایزه بهترین فیلم از جشنواره باتومی گرجستان (۲۰۰۹)
جایزه الهه طلایی بهترین کارگردانی، پریشتینا کوزوو (۲۰۰۹)
لقب بهترین کارگردان آسیا در جشنواره فیلمهای آسیایی در بمبئی هندوستان (۲۰۱۱)
برمک و ایرانیها
صدیق برمک همانقدر که تحت تاثیر سینمای آندری تارکوفسکی، اینگمار برگمان و فرانسوا تروفو است به برخی سینماگران ایرانی هم علاقه دارد؛ عباس کیارستمی و محسن مخملباف از فیلمسازانی هستند که میتوان علاقه به آنها را در کارها و برخی لحظات آثار سینمایی برمک دید، بهویژه دومی که برمک با او همکاری هم کرد و نباید نقش حمایتگرانه برخی سینماگران ایرانی را در نخستین فیلم سینمایی و تحسینشده برمک یعنی اسامه نادیده گرفت.
مجتبی میرتهماسب (برنامهریز)، ابراهیم غفوری (مدیر فیلمبرداری)، بهروز شهامت و فرخ فدایی (صدابرداران صحنه)، محمدرضا درویشی (موسیقی)، مستانه مهاجر (صداگذاری و دستیار تدوین) و... از جمله ایرانیهایی هستند که در فیلم اسامه با برمک همکاری کردند. همین فیلم اسامه با جملهای از دکتر علی شریعتی آغاز میشود: «خدایا مرا از آنانی قرار ده که دنیاشان را برای دینشان میفروشند نه از آنها که دینشان را برای دنیاشان.
برمک پیش از اسامه هم سر زلفی با ایرانیها گره زده بود و دو داستان از دو نویسنده شاخص و بزرگ ایرانی را به فیلم و فیلمنامه تبدیل کرد؛ فیلم کوتاه بیگانه، براساس داستان صنوبر نوشته هوشنگ مرادیکرمانی نوشته و ساخته شد. برمک همچنین با نگاهی به داستان کوتاه بچه مردم نوشته جلال آلاحمد، فیلمنامه فیلم سایه را نوشت. برمک به خوبی از بستر چنین داستانهای غمبار ایرانی برای روایت رنجهای مردم افغانستان بهره میبرد. همزبانی، همسایگی و همدردی فرهنگی و اجتماعی، نقش مهمی در رجوع برمک به آثار نویسندهها و فیلمسازان ایرانی دارد.
منبع: روزنامه جام جم