حمیدرضا عرب/شهرآرانیوز، با پولی که باشگاه استقلال برای وینفرد شفر هزینه کرد تا فقط رضایت بدهد پنجره نقل و انتقالاتی آبیها باز شود چند آکادمی میشد ساخت که سالانه بازیکنان متعددی را به این باشگاه و فوتبال ایران معرفی کند؟
صحبت از یک میلیون و دو میلیون نیست. باشگاه استقلال برای جلب رضایت سرمربی سابق آلمانی نزدیک به ۲۰ میلیارد تومان هزینه کرده است. پولی که با آن میشد بسیاری از حفرههای این باشگاه را پر کرد. میشد حتی کمپ ناصرحجازی را که سالها است بلااستفاده باقی مانده دوباره ترمیم کرد و از نو ساخت. میشد کارهای بنیادین دیگری با این بودجه هنگفت انجام داد.
وینفرد شفر البته تنها یک نمونه از ده هانمونهای است که باشگاه استقلال در سالهای گذشته رقم زده است. بسیاری از بازیکنان و مربیان آمده اند ورفته اند. ماجرای بویان نایدنف هم بی شباهت به شفر نیست. نایدنف درحالی از باشگاه استقلال بیش از ۳۰۰ هزار دلار غرامت دریافت کرد که اگر مدیران این باشگاه قدری سرعت عمل به خرج میدادند این بدهی با ارقام بسیار کمتری پرداخت میشد، اما اهمالها وسستیهای بیکران در این باشگاه سبب شد تا به سادگی بخش دیگری از سرمایههای استقلال که میتوانست خرج زیرساخت شود از بین برود.
آری هزینه زیرساخت! نه خرج بازیکنان و مربیانی که بدون کار و فعالیت در این باشگاه دستمزدهای چند ده میلیاردی گرفته اند. متاسفانه در سالهای اخیر حجم عظیمی از این دست بدهیها گلوی باشگاههای فوتبال ایران را فشرده که استقلال نیز به دلیل گرایش بی حد وحصر به همکاری با واسطههای بازیکنان و مربیان خارجی همواره لطمههای مالی بسیاری از این جریان دیده است درحالی که اگر مدیریتی آینده اندیش در باشگاه استقلال حضور داشت این مبالغ هرگز به پای افرادی ریخته نمیشد که از درجه بازدهی نیز در نازلترین حد ممکن قرار دارند. تاریخ باشگاه استقلال را که تورق کنیم نمونههای دیگری نیز مییابیم. سروجبارف، گادوین منشاء، ساشا شفر، فورکل و بسیاری دیگر از این نامها که در گذشتههای دور در این باشگاه حضور داشته اند به تناوب استقلال را محکوم به پرداخت بدهیهای خود کرده اند. در حقیقت باشگاه استقلال در هیچ یک از این پروندهها پیروز نشده به این دلیل روشن که قرارداد اولیه آن قدر به سود بازیکنان نگارش شده که راهی برای فرار باشگاه باقی نگذاشته است. به زودی نیز پرونده قطور استراماچونی از راه خواهد رسید، ضمن اینکه بعید است ماجرای پادووانی و شکایتی که او مطرح کرده منتج به خیر و خوشی شود و علیه باشگاه استقلال حکم جدیدی را به وجود نیاورد.
باشگاه استقلال به دلیل سستی مدیرانش در واقع نه تنها مبالغ درشتی را باخته بلکه با این تصمیمها به شخصیت حرفهای خود نیز خدشه وارد کرده است. گرچه سیاسیون با به کار گیری قانون منع به کار گیری مربی خارجی تا حدی سعی در تعدیل ماجرا داشته اند، اما به قول معروف خانه از پای بست ویرانه است وتا زمانی که تفکر صحیحی برای صرف هزینهها نباشد آش همان آش است و کاسه همان کاسه و باشگاه استقلال همچنان روی همان محور غلط انباشت بدهیها و صرف نادرست بودجه خود گام خواهد برداشت. این وضعیت بی شک برخواسته از بی برنامگی و روزمرگی مدیرانی است که خود نیز بر کوتاه بودن عمرشان در باشگاهها واقفند و می دانند هیچ سند چشم اندازی برای باشگاهها تعریف نشده و بودجهها قرار است فقط هزینه یومیه باشگاهها شود نه زیرساختها که نتیجه همین میشود که میبینیم؛ شکست در غالب پروندههای خارجی، انباشت بدهیها و ازدست رفتن ثروت باشگاه به سود خارجیها و سست شدن زیرساختهای باشگاه.