یکی از اصلیترین مولفههای توسعه هر شهری در دنیای امروز، میزان هوشمند بودن خدماتی است که شهروندان از آن بهره میبرند. اهمیت چنین مولفهای سبب شده است که شهرداری مشهد نیز در چشم انداز برنامه پنج ساله خود به سراغ هوشمندسازی بسیاری از فعالیتها و خدمات خود برود.
حسین بیات | شهرآرانیوز؛ یکی از اصلیترین مولفههای توسعه هر شهری در دنیای امروز، میزان هوشمند بودن خدماتی است که شهروندان از آن بهره میبرند. اهمیت چنین مولفهای سبب شده است که شهرداری مشهد نیز در چشم انداز برنامه پنج ساله خود به سراغ هوشمندسازی بسیاری از فعالیتها و خدمات خود برود. بدیهی است که مدیریت شهری مشهد برای استفاده از چنین فرصتی با چالشهایی نیز روبروست؛ از فراهم نبودن زیرساختها گرفته تا همراهی نکردن شهروندان. محمد جواد رجائیان، مدیرعامل سازمان فناوری اطلاعات و ارتباطات شهرداری مشهد روبروی ما نشست تا از همین فرصتها و چالشها بگوید؛ اینکه مشهد امروز چگونه شهر هوشمندی است؟
چند سالی است که موضوع شهر هوشمند در شعارهای مدیریتی مشهد مطرح میشود؛ منظور چیست و اینکه اصلا مشهد، چگونه شهر هوشمندی است؟
در دنیا برای شهر هوشمند تعاریف مختلفی ارائه شده، اما همگی یک وجه اشتراک دارند؛ اینکه شهری هوشمند است که یکی از جنبههای مهم شهروندی در آن هدفگذاری شود تا شهروندان بتوانند حول آن هدف، زندگی بهتری داشته باشند. برخی اقدامات زیستمحیطی، بعضی جنبههای شهروندی و فرهنگی، برخی فعالیتهای اقتصادی و... را محور برنامههای خود قرار دادهاند. در تعاریف شهر هوشمند، همه این محورها با قوت و ضعف درنظر گرفته شده است. در مشهد هم سعی کردهایم برنامهها را منطبق با الگوهای بینالمللی جلو ببریم.
در همه الگوهای بینالمللی یک وجه مشترک دیگر نیز وجود دارد که استفاده از ابزارهای فناوری اطلاعات و ارتباطات است؛ ابزارهایی که تحقق آنها را «هوشمندسازی» تعریف میکنیم. دراینراستا برای مشهد، هدفها و پروژههایی عینی تعریف کردهایم که در بهبود و ارتقای زندگی مردم اثرگذارند.
به نظر میرسد که شهر هوشمند، از شهرداری هوشمند شروع میشود. خود شهرداری مشهد چقدر هوشمند است؟
در مدل حاکمیتی کشور ما بخشهایی از مدیریت شهری دراختیار شهرداریها نیست و خود دولت آنها را اداره میکند، مثل بخشهای خدماتی آب، برق و گاز و.... برای اینکه بتوانیم در این چارچوب، کامل و یکپارچه فعالیت کنیم، نیاز به هماهنگی ارکان حاکمیتی است؛ بنابراین تلاش کردهایم با تبادل داده شروع کنیم. گام دوم اتصال فرایندهاست تا مردم بتوانند فعالیت خود را در حوزه شهری با سهولت بیشتری انجام بدهند و درنهایت یک درگاه واحد برای این امور داشته باشند.
برای مثال در فرایند ساختوساز، به هماهنگیهایی با اداره ثبت، شهرداری و شرکتهای خدماتی و... نیاز است. قسمت زیادی از این فرایند در حوزه مدیریت شهری قرار دارد. برای اینکه خدمات یکدست و روانی دراختیار مردم بگذاریم، باید دادههایی یکپارچه داشته باشیم تا مراجعه مردم به ادارات مختلف کم شود و درواقع فرایند بهصورت خودکار طی شود. درزمینه هماهنگی دادههای بیننهادی اقدامات مناسبی انجام شده است.
سرویسهایی که شهروند طی آن با شهرداری در ارتباط است، در نظر ما درگاه شهرداری الکترونیک است و با مراجعه به آن میتواند همه خدماتی را که میتواند از شهرداری بگیرد، ببیند، درخواست بدهد و رصد کند که درخواستش به چه مرحلهای رسیده است. اجرای آزمایشی این طرح با همکاری پنجمنطقه شهری شروع شد. در هر منطقه نزدیک به ۵۰ فرایند احصا شد که قابلیت الکترونیکیشدن دارند. درگاههای ثبت درخواست برای آنها طراحی شد منتها بخشی از فرایند پیگیری آن مثل بخشهای مالی بهصورت دستی انجام میشود که بهدنبال پوشش آنها هستیم. بخشهایی که با تراکنشهای مالی همراهاند، مستعد مفاسد و تخلفهایی هم هستند. الکترونیکیشدن این بخشها نهتنها جلو این مفاسد را میگیرد، که شفافیت لازم را نیز دارد. شهرداری الکترونیک یک فرایند است؛ هر قدم قدری ما را به هدف نزدیک میکند باز جلوههای جدیدی بروز پیدا میکند که باید به آنها پاسخ بدهیم.
این همراهی چند درصد از میزانی است که یک شهر هوشمند به آن نیاز دارد؟
پاسخ به این پرسش دشوار است، چون باید هدفگذاری و نمرهدهی صورت گرفته باشد. اما واقعیت این است که در مدیریت شهری هر اقدامی انجام شده و نتیجه داده، ناشی از همین همراهی بوده که با ارزیابی بنده، بالاتر از حد متوسط و خوب است. همراهی دستگاهها بیشتر بهصورت عام بوده است. البته موارد خاصی هم قدری ضعیفتر بوده است که درتلاشیم جبران شود.
اشاره کردید که در حوزه شهر هوشمند و توسعه خدمات شهری، اطلاعات و دادههای شهری، نقش خیلی مهمی ایفا میکنند. سازمان شما برای تولید و بهرهبرداری از این اطلاعات چه کرده است؟
اطلاعات زیربنای شهر هوشمند است، چون مبنای تصمیمگیریهای بعدی قرار میگیرد. مسئله اول، جمعآوری و پردازش این اطلاعات و مسئله دوم انتشار آنهاست، چه بهصورت آزاد، چه بهصورت دستهبندیشده برای تحلیلهای مدیریتی. در حوزه جمعآوری دادهها تعامل خوبی با دستگاه اجرایی برقرار کردهایم. دستگاههای خدماتی مثل آب، برق و پست، همکاری میکنند و نقشههایمان بر فرض با پست، منطبق است؛ یعنی بهمحض اینکه ساختوسازی انجام میشود، شرکت پست، نشانی و کدپستی صادر میکند و در سامانههای هر دو طرف ثبت میشود. بههمینترتیب شرکتهای آب و برق به اطلاعات متصلاند.
در خود شهرداری هم بخشهای مختلفی مشارکت دارند. اطلاعات ترافیکی ازطریق دوربینهای فعال در شهر و اپلیکیشنهای مختلفی که در دست مردم است، استنتاج میشود. در حوزه ایمنی نیز همه آتشنشانان شهر با گشتهای مداوم، متولی بهروزرسانی دادههای شهری هستند. به این ترتیب حجم زیادی داده تولید میشود. سعی کردهایم با یک لایه از اطلاعات، این دادهها را به هم متصل کنیم و با رصد فعالیتهای شهروندی، یک باشگاه شهروندی پدید بیاوریم تا شهروندانی که بیشترین همراهی را با مدیریت شهری دارند، امتیازاتی بگیرند؛ مثلا اگر شما درزمینه رانندگی جرایم کمی دارید و اتومبیل خود را در ساعات مشخصی از منزل خارج نمیکنید و... در باشگاه ما بستههای امتیازی مشخصی میگیرید. با این امتیازات، تخفیفاتی در حوزه مدیریت شهری دریافت خواهید کرد؛ و بهروزرسانی مداوم در این رویه، نقش خیلی مهمی دارد.
یکی از مباحث تولید داده، این است که فرایندهای مناسبی هم برای بهروزرسانی آن داشته باشیم؛ چون هر دادهای پس از تولید، دیگر به درد بخور نیست، مگر اینکه بهروزرسانی شود. تأکید بر این بوده است که دادههای ما بهصورت دادههای ثبتی باشند؛ یعنی دادههایی که خودبهخود و خودکار در سیستمها تولید میشوند. برای مثال در وضعیت ترافیک لحظهای، با جمعآوری داده ازطریق اپلیکیشنهای نصبشده روی گوشی شهروندان، از سامانهها و از سنسورها بهره بگیریم. در یک شهر هوشمند، همین موارد، اجزای جمعآوری داده است و باید از آنها استفاده کنیم. دیتاهای حوزه محیط زیست و حوزه پایش تشعشعات الکترومغناطیسی مشهد هم از همین طریق جمعآوری میشود.
بخش دوم مربوط به انتشار است. سامانههای مختلفی دراختیار شهروندان است؛ مثل سامانه نقشه همراه و فاش که بخشی از اطلاعات مدیریت شهری را دراختیار شهروندان میگذارد. نقشه همراه، لایههای مختلفی دارد و اطلاعات متنوعی دراختیار زائر و مجاور و مدیران شهری میگذارد.
یکی از مواردی که دادههای شما به کمک مدیران شهری آمد، در موضوع پایش حریم مشهد بود. این دادهها چقدر اثرگذار بودند؟
موضوع حریم شهر مشهد، ساختوسازهای بیرویه و بیضابطه که پنهانی صورت میگیرد و موجب تخریب بافت پیرامونی شهر و فضای سبز شهر میشود، بسیار مهم است؛ چراکه تخلف در آن برای آینده مردمی که در این شهر زندگی میکنند خطر ایجاد میکند. روش سنتی پایش حریم، نظارت مبتنیبر نیروی انسانی است و اکیپهایی که هراز چندگاهی گشت میزنند. متأسفانه در غیاب این اکیپها، متخلفان فعالیت خودشان را انجام میدهند. برای نظارت هوشمند بر ساخت وساز در حریم شهر با استفاده از پهپاد، ازطریق شرکتهای دانشبنیان وارد عمل شدیم که نتایج شگفتانگیزی داشت.
در یک دوره ششماهه، اطراف شهر را هر چهارروز یکبار بهوسیله پهپاد پایش کردیم و نتایجش را با روش معمول و سنتی مقایسه کردیم؛ تشخیص تخلفات با پهپاد ۴۵ برابر بیشتر از شیوه سنتی بود. این نشان میدهد که سرعت تخلف در حریم مشهد بسیار زیاد است.
چنین پایشی چقدر هزینه دارد؟
معادل همان هزینهای است که گشتهای انسانی برای ما دارند، اما ضریب تشخیص ۴۵ برابر است. تشخیص حفر چاه یا تخلفاتی که در قسمت پشت بام ساختمان انجام میگیرد با نظارت انسانی ممکن نبود، اما با پایش هوایی قابل رویت است. سیستم بهصورت خودکار با مقایسه تصویر با تصویر قبلی، نوع تخلف را دستهبندی و گزارش میکند و ناظران میتوانند بهموقع واکنش نشان دهند.
بناست چنین رویهای در داخل شهر هم دنبال شود؟
اجرای دائم این شیوه در حریم ازسوی مراجع مختلف در شهرداری تأیید شده است، اما داخل شهر، پارامترهای اثرگذار دیگری هم دارد که باید تعیین تکلیف شوند. چون در این شیوه پرواز انجام میشود و موضوع حریم خصوصی مطرح است، برای اجرای آن در داخل شهر باید با مراجع مربوطه هماهنگی صورت گیرد و درصورت تأیید اجرا شود.
اقدام دیگری که در کشور نظیر نداشت و در مشهد اجرا شد، ساماندهی دکلهای مخابراتی بود. این ساماندهی برای چند دکل انجام شد و آیا صرفا برای زیباسازی صورت گرفت؟
طرح ساماندهی بهصورت جدی سال۹۶ شروع شد. در زمان شروع طرح، حدود ۱۴۰۰ تا ۱۵۰۰دکل مخابراتی (اپراتورهای مختلف) و حدود ۲ هزار دکل ارتباطی دیگر که شرکتها برای ارتباط سازمانی خود ایجاد کرده بودند، در شهر وجود داشت.
ازطرفی پیشبینی میشد که در یک افق چهارساله، مشهد به هزار دکل دیگر نیاز داشته باشد. فرض را بر این گذاشتیم که هر دکل حداقل سهاپراتور مخابراتی را جواب بدهد و برای پوشش نیازهای آتی، هم ظرفیت فیزیکی داشته باشد، هم ظرفیت پشتیبانی مثل برق و تأسیسات زیربنایی. برایناساس قرار شد ۳۵۰ دکل در شهر ایجاد شود و همه دکلها روی آنها تجمیع شود. هفت تا هشتالمان هم برای پوشش این دکلها و زیباسازی تأیید شد.
الان نزدیک به پایان سال سوم اجرای این طرح هستیم و علیرغم نبود همکاریها، حدود ۷۰درصد پیشرفت داشتهایم و امیدواریم تا سال۱۴۰۰ که افق پایانی طرح است، کار را تمام کنیم.
این طرح، هم جلو رشد قارچگونه دکلها را گرفت و مجوز دکل جدید صادر نکردیم و هم سبب کمشدن تعداد دکلهای موجود شد.
تا الان چه تعداد دکل ساماندهی شده است؟
از نظر اینکه ساماندهی جلو رشد دکلهای جدید را گرفته است، خیلی موفق بودهایم و درخصوص ساماندهی هم تاکنون نیمی از ۳۵۰ نقطه تعریفشده، ساماندهی شدهاند.
موضوع دیگری که میتوان به آن اشاره کرد، کیف پول الکترونیک شهروندی است. دراینزمینه ابتدا «تاپ» را آزمایش کردید که رضایتبخش نبود. چرا تاپ شما را راضی نکرد و طرح جایگزینش چه ویژگیهایی دارد؟
بهرهبرداری از کیف پول موبایلی دو یا سهسالی است که در کشور شروع شده است و ما هم در مشهد سعی کردهایم این طرح را دنبال کنیم تا مشهد پرچمداریاش را در حوزه خدمات الکترونیک شهروندی کشور حفظ کند. اولین پروژه، پرداخت با موبایل ازطریق سیمکارتهای دارای NFC بود. سپس نرمافزار «کیپاد» با همکاری شرکت ایرانسل و بانک پاسارگاد راهاندازی شد که کماکان فعالیت میکند. بهمرور تکنولوژی خودش را از سختافزارها رها کرد؛ کیف پولهای موبایلی آمدند و ما پروژه تاپ را دنبال کردیم و تمام تاکسیهای مشهد به کیوآرکد تجهیز شدند.
موفقیتنبودن این طرح به این برمیگردد که به لحاظ فرهنگی، استفاده از ابزارهای موبایلی، هنوز بین مردم رواج ندارد. در حالیکه تراکنشهای کیف پول تاپ برای مردم رایگان است و بانک هزینهاش را میدهد. علاوهبراین، تاپ یک کیف پول جامع است و به همه پذیرندهها پاسخ میدهد؛ معمولا هر پذیرنده بانکی اپلیکیشن خاص خود را پاسخگوست، اما تاپ به نحوی طراحی شده است که از همه درگاههای پذیرنده پاسخ بگیرد.
اکنون زیرساخت یکپارچه تسویه کیف پولهای شهروندی را با نام «کیان» راهاندازی کرده و فراخوان دادهایم تا همه کیفهای پول موبایلی کشور را جمع کنیم و همگی از درگاه کیان به مشتری خدمات بدهند؛ مشابه آنچه در شبکه شتاب است که مشتری مقید به دستگاه پوز یا کارت بانکی خاص نیست. تا الان سهکیف پول مشارکت کردهاند. دیگر ویژگی خاص این کیف پول، توزیع بلیت مترو از طریق اپلیکیشنهاست که در ایران بینظیر است و در دنیا هم در کشورهای محدودی اجرا میشود.
آیا مشهد فعلی ما بسترهای موردنیاز برای هوشمندسازی را دارد و دیگر اینکه مردم چقدر از آن استقبال کردهاند؟
اگر به کلانشهرهای کشور نگاه کنیم، میبینیم که مشهد همیشه یک قدم از بقیه جلوتر بوده است، چه به لحاظ زیرساختهای شهری (نه شهرداری صرف) و چه از بابت بهرهبرداری شهروندان از امکانات. اگر حوزه پسماند این بستر را فراهم کرده است که همه اپلیکیشنهای جمعآوری پسماند خشک با هم رقابت کنند و سطح بازیافت از مبدأ در مشهد ارتقا پیدا کند، یعنی به شهر هوشمند نزدیک شدهایم. ارزیابیهای کلان کشور به ما میگوید در رونق استارتآپهای حوزه خدمات شهری یا درزمینه زیرساختها، رتبه اول را در کشور داریم؛ لذا وضعیتمان مناسب است، اما در بخش استفاده شهروندان از خدمات، ضعفهایی داریم و باید بیشتر روی آن کار کنیم. مردم باید خدمات را بشناسند؛ همین سامانه فاش، دادههایی را که محرمانه تلقی میشد، برای نخستینبار در سطح عمومی انتشار دارد.
یعنی شهروند مشهدی که به سامانه فاش مراجعه میکند، جوابهای خود را آنطوریکه باید، میگیرد یا باز هم ملاحظاتی هست؟
فاش، ابتکاری بود و ابتدا مخالفتهایی از خود بدنه شهرداری با آن میشد. وقتی اطلاعات سازمانی خود را منتشر میکنید، خود را درمعرض قضاوت قرار میدهید. بههرحال با حمایت شورای شهر و مدیران ارشد شهرداری، طرح اجرایی شد. بخشهای مختلفی داریم که اطلاعاتش بهصورت آنلاین، بدون واسطه، بدون هیچ دخالت و دخلوتصرف و سانسوری منتشر میشود. البته ممکن است بخشی از اطلاعات قراردادی بهدلیل اهمال کارمندی ثبت نشود که برای خود شهرداری هم قابل رویت نیست، اما در فاش، مردم هرآنچه را که در سیستم شهرداری ثبت شد، میبینند.
بخشهای زیادی از اطلاعات شهرداری برای مردم منتشر شده است، اما از آنسو مردم چندان آن را نمیشناسند و نمیدانند که این ابزار نظارت مردمی بر شهرداری است.
اگر به مشارکت مردم فکر میکنیم، باید فراتر از این عمل کنیم و سایت فاش روزانه دهها هزار بازدید داشته باشد که خروجی آن برای اصلاح فرایندها به مدیریت شهری کمک کند.
به نظر شما فعالیتهایی که ذیل شهر هوشمند صورت میگیرد، میتواند بدبینی عمومی به شهرداری را از میان ببرد؟
از زمانیکه شهرداری بلدیه بوده، این احساس وجود داشته است که مردم وقتی به شهرداری مراجعه میکنند، موردظلم واقع میشوند. کمرنگکردن این احساس فرهنگی که در قاطبه مردم ما وجود دارد، زمانبر است. به نظرم اگر روی فعالیتهای حوزه شهر هوشمند تبلیغ شود و فعالیتها ترویج شوند، در اصلاح این نگرش و تفکر خیلی اثرگذار است. هوشمندسازی بخشی از فرایند کار است؛ باید پیوست فرهنگی و اطلاعرسانی و ترویجی آن را نیز همراهش ببینیم.
از دید شما هوشمندسازی چه بازتعریفی در هویت و شخصیت شهر مشهد و شهروند آن داشته است؟
پاسخ دقیق به این پرسش، به یک پژوهش میدانی نیاز دارد، اما واقعیت این است که بهرهگیری از الگوهای هوشمندی در ابتدا برای شهروندان قدری سخت است، اما پساز مدتی عادت میشود؛ نمونه آن، عادت استفاده از منکارت یا زمانبندی مترو که دیگر جزئی از کالبد شهری مشهد و مردمانش شده است.
حرف را با خبر تازه تمام کنیم؛ اتفاق هوشمندانهای در انتظار مشهد هست یا نه؟
یک کلانپروژه داریم که چتری خواهد بود بر سر همه آنچه تا الان دربارهاش حرف زدیم و ارزیابی همه اقداماتی است که انجام دادهایم، منتها در قیاس بینالمللی؛ بهاینصورت که تفاهمی با نهاد ارزیابی شهرهای هوشمند جهان آیتییو منعقد شده است. پایان سال گذشته، تفاهمنامه سهجانبهای بین شهرداری مشهد، وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و آیتییو منعقد شد که مشهد جزو شهرهای هوشمند جهان باشد و با همان شاخصهها ارزیابی شود. مرحله جمعآوری دیتا و مستندات انجام شده است و آنها را ارسال کردهایم تا بررسی کنند. اگر شرایط بینالمللی اجازه بدهد، گروههایی را برای ارزیابی شهر مشهد اعزام خواهند کرد و من امیدوارم که براساس گزارشی که منتشر خواهند کرد، مشهد درمیان سایر شهرهای هوشمند جهان، رتبه مناسبی داشته باشد. در این گزارش، هم جایگاه ما در شاخصهای مختلف ارائه خواهد شد و هم بخشهایی از شهر که میتوانند بهبود یابند، ارائه میشود.
این رتبهبندی نمره کلی ندارد و هر حوزه رتبهبندی خودش را دارد؛ ممکن است مشهد از یک شهر به لحاظ حملونقل بهتر باشد، اما به لحاظ زیستمحیط از آن پایینتر قرار بگیرد. این سند معتبری خواهد بود برای اقدامات شهر مشهد درزمینه هوشمندسازی. هیچ شهر ایرانی در هیچ ردهبندی بینالمللی ارزیابی نشده و این نخستینبار است که انجام میشود. درواقع خودمان را از سطح مقایسه داخلی خارج کرده و این اعتماد به نفس را یافتهایم که در سطح بینالمللی مقایسه شویم.