زهرا ملکی بیرجندی متولد سال ١٣٨١ ساکن محله اسوههای دفاع مقدس، حالا علاوهبر حفظ قرآن، مدرک مربیگریاش را هم گرفته و حفظ قرآن را در مسجد شهرک پردیس به بچهها رایگان آموزش میدهد تا به قول خودش زکات علمش را بپردازد.
رها راد | شهرآرانیوز؛ از همان دوران کودکی با قرآن انس میگیرد و آرزوی حفظ آن در وجودش شکل میگیرد. مدتی از این آرزو دور میماند، اما بار دیگر عزمش را جزم میکند و طی یک سال و نیم میتواند حافظ کل قرآن شود!
زهرا ملکی بیرجندی متولد سال ١٣٨١ ساکن محله اسوههای دفاع مقدس، حالا علاوهبر حفظ قرآن، مدرک مربیگریاش را هم گرفته و حفظ قرآن را در مسجد شهرک پردیس به بچهها رایگان آموزش میدهد تا به قول خودش زکات علمش را بپردازد. او، اما از سختیهای این مسیر هم میگوید، از دشواریهای حفظ قرآن البته حالا از اینکه دلش را با نور کتاب خدا روشن کرده است راضی و خشنود است و از تأثیرات مأنوسشدن با این کتاب آسمانی در زندگیاش میگوید.
تغییر مسیر
زهرا به واسطه پدر و مادرش و جلسات قرآنی که آنها شرکت میکردند با قرآن آشنا و مأنوس میشود. از پنجسالگی به مهد قرآن پا میگذارد و از همان سن و سال با روخوانی، روانخوانی، لحن و صوت قرآن آشنا میشود. بعد از آن کم و بیش مباحث مربوط به قرآن را دنبال میکند، اما نه پیوسته و مداوم! با این حال آرزوی حفظ کامل قرآن آرزویی بوده که همیشه در گوشهای از ذهن زهرا وجود داشته است. اینکه بدون بازکردن قرآن بتواند آیهها را از بر و با تمام وجود و سلول سلولش بخواند. زهرا رشته تجربی را برای دبیرستان انتخاب میکند، اما اتفاقی در زندگیاش باعث میشود که ترک تحصیل کند و مسیر دیگری را انتخاب کند.
محیطی شاد و دوستانه
دوست زهرا که از علاقه او به حفظ قرآن باخبر بوده به او پیشنهاد تحصیل در این زمینه در کلاسهای دارالقرآن را میدهد. همین پیشنهاد جرقهای برای تغییر مسیر زندگی او میشود. نوری را در دل او روشن میکند و او پس از مدتی کوتاه با وجود مخالفت خانواده در دارالقرآن تحصیلاتش را در زمینهای متفاوت ادامه میدهد. زهرا از این محیط جدید میگوید: خیلی زود در دارالقرآن دوستان جدیدی پیدا کردم. دوستانی که میتوانستم با آنها درباره مباحث قرآنی و موضوعاتی که همیشه دوست داشتم، صحبت کنم. بر خلاف تصور عموم محیطی که در آن قرار گرفتم، محیط شاد و سرزندهای بود. ما در مدتی کوتاه تبدیل به دوستان شاد و سرزندهای شدیم که میخندیدیم و شوخی میکردیم و درباره مسائل مختلف سخن میگفتیم، در حفظ قرآن به یکدیگر کمک میکردیم و...
آدم بهتری شدم
اما حفظ قرآن دشواریهایی هم دارد که زهرا آنها را این طور بیان میکند: حفظ بسیار سخت است. بعضی آیهها آنقدر سخت بودند که گاهی تصمیم میگرفتم قید همه چیز را بزنم و همه چیز را رها کنم، اما چیزی که در نهایت باعث شد این مسیر را ادامه بدهم معنی و تفسیر قرآن بود. از همان ابتدا تصمیم گرفته بودم که قرآن را بدون فهم و تفسیر آیهها حفظ نکنم؛ چرا که معتقد بودم که حفظ لفظ به تنهایی تأثیر چندانی روی زندگی من نخواهد داشت. میخواستم در ضمن حفظ قرآن آیهها را هم بفهمم تا در زندگیام آثار برکاتش را ببینم. همین نکات دلنشینی که ضمن حفظ در معنی و تفسیر یاد میگرفتم من را به ادامه مسیر دلگرم میکرد و تأثیرشان را روی دیدگاه و زندگیام میدیدم. دیدگاهم به زندگی روز به روز عمیقتر و وسیعتر میشد و خودم حس میکردم و البته اطرافیانم هم به من میگفتند آدم بهتری شدهام و تغییرات خیلی مثبتی در من رخ داده است.
آموزش حفظ قرآن
در یکسال و نیم زهرا موفق به حفظ کامل قرآن میشود. مدرک دیپلمش را هم از طریق آزمونهایی که توسط سازمان ارشاد و تبلیغات اسلامی برگزار میشود میگیرد. او چند مدرک مختلف هم در این زمینه دارد، اما مهمترینش مدرک مربیگری آموزش قرآن از آستان قدس رضوی است. او حالا مربی قرآن بچههای خردسال در شهرک اسوههای دفاع مقدس است که تا پیش از شیوع ویروس کرونا و تعطیلشدن کلاسها حفظ قرآن را رایگان به بچهها آموزش میداده است. هدف او حالا این است که این آموزش در آینده گستردهتر باشد و او شیرینی حفظ قرآن را که میتواند سعادت حقیقی دنیوی و اخروی را به دنبال داشته باشد، به افراد بیشتری بچشاند تا آنها هم از دولت قرآن بهرهمند شوند.