وقتی بازیگری بزرگ و در معنای واقعی کلمه هنرپیشه نباشید، مجبورید برای در دید ماندن و انتخابشدن برای پروژهها کاری کنید که اقبال مردم به شما زیاد بهنظر بیاید تا تهیهکنندهها برای دیدهشدن سریال یا پرفروششدن فیلمسینماییشان، شما را برای نقشی انتخاب کنند.
محمدناصر حقخواه | شهرآرانیوز؛ بیایید به یک ماجرای تکراری که بهاحتمال بارها شنیده و دیدهایم، طور دیگری نگاه کنیم. در ابتدای این مطلب نه از زاویهدید یک مخاطب سینما و تلویزیون و کاربر اینستاگرام که از زاویهدید یک بازیگر درجه ۲ و ۳ که پیشنهادهای کمی برای بازی دارد، یک بازیگر میانسال روبهپیری که دیگر نقشهای کمتری به او سپرده میشود و یک بازیگر تازهمطرحشده که علاقهای به کار در سینما و تلویزیون ندارد، به ماجرای رابطه با اینستاگرام نگاه میکنیم.
وقتی بازیگری بزرگ و در معنای واقعی کلمه هنرپیشه نباشید، مجبورید برای در دید ماندن و انتخابشدن برای پروژهها کاری کنید که اقبال مردم به شما زیاد بهنظر بیاید تا تهیهکنندهها برای دیدهشدن سریال یا پرفروششدن فیلمسینماییشان، شما را برای نقشی انتخاب کنند.
برای اینکه نشان دهید که در دید هستید، بهترین ملاک چیست؟ تعداد دنبالکنندههای زیاد اینستاگرام. حالا فرض کنید بازیگر میانسالی هستید که دیگر بعضی نقشها به شما کمتر پیشنهاد میشود؛ برای اینکه هنوز به برنامههای تلویزیونی دعوت شوید یا از طریق تبلیغ محصولات درآمدزایی کنید، چه میکنید؟ باید نشان دهید که حرفتان خریدار دارد. نشان خریدارداشتن حرف در چیست؟ تعداد زیاد دنبالکننده در اینستاگرام.
فرض کنید هیچ کدام از ۲ گزینه بالا نیستید و جوانید، اما نمیخواهید دنیای بازیگری را دنبال کنید؛ بهترین راه برای درآمدزایی چیست؟ بله، اینستاگرام.
بهعنوان مثال بهاره رهنما یا بهنوش بختیاری بهعنوان بازیگران میانسالی که حضورشان در سریالهای طنز تلویزیون تکرار مکررات است و در سینما هم سالی یکیدو بار امکان نقشآفرینی دارند، چه میکنند؟ با درگیرشدن با آدمهای مختلف و ایجاد حواشی تقلبی و برملاکردن اتفاقات زندگی شخصیشان و عکسگذاشتن از ریزهکاریهایی که میکنند، دنبالکننده میلیونی میگیرند و تبلیغ میکنند و به اعتبار همین دنبالکنندهها، به برنامههای تلویزیونی و شوهای اینستاگرامی دعوت میشوند.
فرض کنید مریم امیرجلالی هستید که دیگر سالهاست عصبی بازیکردنتان مثل گذشته شیرین نیست؛ حالا که اوضاع دگرگون شده است و نقشی به شما نمیرسد، بهترین راه را در حضور عجیبوغریب و پرحاشیه در اینستاگرام میبینید و دمبهدقیقه هم از همه میخواهید که دنبالتان نکنند، درحالیکه بهدنبال دیدهشدن هستید.
فرض کنید که ریحانه پارسا هستید؛ بیستساله و مشهور و غیرعلاقهمند به ادامهدادن دنیای سینما و تلویزیون، چه میکنید؟ خبر ازدواج نکردهتان را منتشر میکنید، دمبهدقیقه پست و استوری از لحظات شخصیتان میگذارید و برای حضور در یک برنامه اینترنتی همراه با فردی که با او زندگی میکنید، ۱۰۰ میلیون تومان میگیرید! بله، این خلاصه توئیت محمدرضا یزدانپرست، مجری سابق تلویزیون و فعال رسانهای، است که خبر حضور ریحانه پارسا در یک برنامه اینترنتی و دریافت ۱۰۰ میلیون تومان را رسانهای کرده است.
میتوان اینطور گفت که در دنیای جدید، مردم پیگیر آن چیزی میشوند که اهالی رسانه بهعنوان خوراک به آنان تقدیم میکنند. وقتی در گوشهگوشه فضایمجازی، یک استودیوی محقر و ۳ دوربین از ۳ زاویه گذاشته شده است و مجریای لوس و بازیگری گمنام نشستهاند و درباره بیاهمیتترین موضوعات جهان حرف میزنند، قطعا مردم هم این محتواها را دنبال میکنند و دنبالشدن در فضایمجازی یعنی پول! یعنی ۱۰۰ میلیون بهازای یکساعت حرف بیهوده گفتن! حالا اینبار نه در مقام بازیگری درجه ۳ که از زاویهدید خودتان به ماجرا نگاه کنید، آیا این آدمها و این برنامهها دیدن دارند؟