بازخوانی رویدادهای ۲۹ و ۳۰ آبان ۵۷ که تحصن جامعه پزشکی مشهد و یورش مزدوران ستمشاهی را به حرم مطهر امام رضا(ع) به دنبال داشت.
دکتر سیدحسین فتاحی معصوم*
*استاد دانشگاه علوم پزشکی و از شاهدان عینی این حادثه در سال ۱۳۵۷
حضور روحانیون، دانشگاهیان، پزشکان، فرهنگیان، دانشجویان و پیوند و وحدت آنان با عامه مردم و تداوم نهضت اسلامی امام (ره)، طلیعه مبارکی بود که ازسویی بر اوجگیری مبارزات مردمی در سال ۱۳۵۷ میافزود و از دیگر سو، خشم سردمداران حکومت ستمشاهی را دوچندان کرده بود. پاییز بود و برنامههایی، چون تظاهرات، اعتصابها در دانشگاه و مبارزه با حکومت پهلوی در سرتاسر شهر همچنان ادامه داشت.
شکلگیری تظاهرات در بیمارستان
روز ۲۹آبان سال۱۳۵۷ با برنامهریزی قبلی، مقرر شد داخل بیمارستان امامرضا (ع)، تظاهرات و راهپیمایی پزشکان، پرستاران و کارکنان با شعارهای ضدرژیم ستمشاهی از قسمت شرقی بیمارستان که روبهروی فروشگاه و بیمارستان ارتش بود، آغاز شود. برنامه راهپیمایی که شروع شد، عوامل حکومت نظامی برای جلوگیری از خروج صدای معترضان به بیرون از محوطه بیمارستان، سریع ماشینهایی را آوردند که روی آنها بلندگوهایی برای پخش موسیقی مبتذل نصب شده بود؛ این یکی از راهکارهای آنان برای جلوگیری از رسیدن صدای شعارها به مردم بود، اما وقتی نتوانستند جلو تظاهرات را بگیرند، مقارن ظهر با مسدودکردن درِ اصلی بیمارستان، علاوهبر اینکه اجازه خروج نمیدادند، دو نفر از پزشکان و استادان دانشگاه، دکتر محمود روحانی، رئیس دانشکده پزشکی و پروفسور رضوانی، را دستگیر کردند.
در همین ساعت، فرمانده نظامی مدام با بلندگو اعلام میکرد که باید به تظاهرات و شعارها پایان داده شود والا به دستگیری افراد ادامه میدهند. پس از این اتفاق، معترضان نیز اعلام کردند که اگر دستگیرشدگان آزاد نشوند، دست به تحصن خواهند زد. در ادامه، اصرار عوامل رژیم برای متفرقشدن، سبب شد کارکنان، پزشکان و پرستاران به کتابخانه و سالن اجتماعات بیمارستان بروند و تحصن از همینجا شکل گرفت.
هجوم مردم برای یاری کادر درمان
با پخش خبر تحصن استادان، پزشکان، دانشجویان و کارکنان بیمارستان امامرضا (ع) در شهر، مردم گروهگروه خود را به جمع ما رساندند و اینبار بیمارستان امامرضا (ع) به کانون مبارزه تبدیل و قطعنامه شدیدالحنی نیز برای آزادی اسیران صادر شد.
متن این قطعنامه چنین بود: «بسمه تعالی. ازآنجاییکه دستگاه حاکم روزبهروز بر تجاوزات خود به حریم آزادی فردی و اجتماعی مردم ایران میافزاید و بدین نیز اکتفا نکرده و تجاوز به حریم مقدس دانشگاه را مجاز دانسته، حتی تعدادی از همکاران عزیز دانشگاهی و دانشجویان مبارز را به زنجیر اسارت کشیده است، جامعه دانشگاهیان دانشگاه فردوسی بهخصوص هیئت علمی دانشگاه و مراکز پزشکی، دندانپزشکی، پزشکان منتسببه وزارت بهداری و بهزیستی، داروسازان و سایر کادر درمانی شهرستان مشهد و دیگر طبقات وابسته به آنها، اعلام میدارند درصورتیکه تمام اسیران دانشگاهی تا ساعت۵ بعدازظهر سهشنبه، مورخ ۳۰/۸/۱۳۵۷ آزاد نگردند، علاوهبراینکه تحصن ۲۴ساعته خود را بهمدت نامحدود ادامه میدهند، اقدام به تعطیلی کلیه مراکز درمانی، بیمارستانی، خصوصی و دارویی در سطح شهر مشهد خواهند نمود. اما ازآنجاییکه ما همگی در خدمت مردم هستیم، مراکز اورژانس در تمام ساعات شبانهروز در خدمت مردم عزیز و مبارز مشهد خواهد بود.»
خاطرم هست عصر همان روز، راهپیمایی و شعارهای انقلابی در محوطه بیمارستان مجددا آغاز شد که بهدلیل همین مقاومت و تداوم مبارزه، عوامل حکومت نظامی درنهایت ناچار شدند افراد بازداشتشده را آزاد کنند. دانشجویان و مردم، آزادشدگان را روی دست بلند میکردند و پیروزمندانه شعار میدادند: «نصر منا... و فتح قریب، مرگ بر این دولت مردمفریب».
حمله به حرم سلطان خراسان
اما این داستان همین جا به پایان نرسید؛ درست چندساعت بعد بود که به کادر درمان که در بیمارستان، تحصن کرده بودند، خبر رسید که مزدوران حکومت نظامی با حمله به مردم معترض و ورود به صحن حرم مطهر حضرت امامرضا (ع)، علاوهبر ضربوشتم مردم و زوار، به روی آنان تیر گشوده و چند نقطه از ساختمان حرم را نیز گلولهباران کردهاند. برطبق گزارشهای منتشرشده از اسناد برجامانده انقلاب، گویا ساعت ۱۷ روز ۲۹آبان ۱۳۵۷ وقتی مردم مشغول برگزاری مراسم ختم یکی از کشتهشدگان حوادث انقلاب در مشهد بودند، دو مأمور ساواک که بین مردم و زائران بهصورت مخفی درحال گشتزنی بودند، شناسایی میشوند و با فاششدن این مسئله، مردم آنان را محاصره میکنند. گویا این محاصره به زد و خورد میانجامد که یکی از آنها با شلیک تیر میتواند خود را رها کند و گزارش این اتفاق را به نیروهای نظامی مستقر در بیرون حرم بدهد. در ادامه مأموران مسلح وارد صحن میشوند، برای آزادکردن این چند ساواکی، به زد و خورد با مردم میپردازند؛ به گفته شاهدان عینی درپی تیراندازی مأموران، دو نفر به شهادت میرسند و چند گلوله هم به رواق توحیدخانه و در و دیوار حرم اصابت میکند. همچنین براثر ازدحام جمعیت، عدهای مجروح میشوند.
با پایانیافتن درگیری، مردم در حرم رضوی و بیوت علما بهویژه بیت آقای شیرازی تجمع کردند و به عزاداری پرداختند. در ادامه ایشان هم اعلامیهای منتشر و در آن، تیراندازی بهسوی مردم و پرتاب گاز اشکآور توسط نظامیها در اماکن حرم مطهر رضوی را محکوم کرد و ۵ آذر (روز هفتمِ شهدای این واقعه) را تعطیل سراسری خواند. درکنار این، آقای قمی نیز با صدور اطلاعیهای، فاجعه حمله مزدوران رژیم شاه به حرم مطهر حضرترضا (ع) را محکوم و اعلام عزای عمومی کرد. وی اطلاعیه خود را که خطاب به ملت مسلمان ایران، تنظیم شده بود با بیان سؤالاتی، چون «آیا میدانید که شب سهشنبه ۲۰ذیحجه مطابق ۳۰آبانماه۵۷ در شهر مقدس مذهبی مشهد چه گذشته؟ آیا میدانید نظام حاکمه کنونی چه جنایت بزرگی را در این مقام مقدس مذهبی انجام داده؟ آیا میدانید که تیرهای زهرآگین به قلب مقدس امام زمان صلواتا... علیه و ارواحنا فداه وارد آمده و آیا میدانید این دولت نظامی چه ضربه بزرگی بر پیکر مقدس اسلام زده؟» آغاز کرد و دست به روشنگری زد.
امامخمینی (ره) نیز که آن روزها در نوفللوشاتو به سر میبردند، در سخنرانی ۳آذرماه خود در جمع دانشجویان و محصلان خارج از کشور، با اشاره به این حادثه فرمودند: «دوسهروز پیش از این در مشهد مقدس، در معبد مسلمانان، در حرم حضرترضا (ع) با تانک رفتند ـ اینطور که [گزارش]شده است، گفتهاند ـ با تانک رفتند تا توی صحن و به دیوارهای صحن و به دیوارهای ایوان، میگویند که آثار گلوله هست. این چندمینبار است که این سلسله پهلوی به معابد ما اینطور میکند...» با اعلام عزای عمومی ازسوی علما و مراجع تقلید، مردم مشهد دست به تظاهرات زدند و یکی از شعارهای مهمی که در این ایام فریاد زده میشد، این بود: «روز همه مسلمین شام غریبان شده/ قبر امام هشتم گلولهباران شده».
پس از این رویدادها، سپهبد صادق امیرعزیزی، استاندار خراسان، با صدور اعلامیهای که از رادیوی مشهد پخش شد، واقعه تأسفبار حمله به حرم مطهر را محکوم و از مردم عذرخواهی کرد و قول داد عاملان این واقعه را که به گفته او «توسط عدهای درجهدار و بهاشتباه، روی داده است»، مجازات کند. باید گفت فاجعه حمله مأموران رژیم پهلوی در حرم مطهر رضوی به مردم معترض، فصلی نو در مبارزات مردم مشهد ایجاد کرد. فصلی که البته واکنشهای بهوقوعپیوسته پس از این رخداد و اطلاعرسانی درباره آن، سبب روشنگری درباره آن شد؛ زیرا درغیراینصورت، این واقعه مهم نیز همچون بسیاری وقایع دیگر در پستوهای تاریخ به فراموشی سپرده میشد.
منابع: تقویم تاریخ خراسان نوشته غلامرضا جعفری؛ انقلاب اسلامی و مردم مشهد (از آغاز تا استقرار جمهوری اسلامی) از رمضانعلی شاکری؛ تاریخ معاصر مشهد از دکتریوسف متولیحقیقی، اسناد انقلاب اسلامی و...