تقریبا هیچکس موافق نشستن اسکوچیچ روی نیمکتی نبود که سالها با کارلوس کیروش وزن و اعتبار گرفته بود. نیمکت کیروش به مربیای رسیده بود که ۲ سال پیش هدایت خونهبهخونه بابل را در لیگیک بر عهده داشت.
محمد امیر پور | شهرآرانیوز؛ بهمن سال گذشته تیم ملی ایران سرانجام بعد از ماهها سرگردانی و خالیماندن نیمکت مربیگری، دراگان اسکوچیچ را بهعنوان سرمربی تیم ملی ایران انتخاب کرد. انتخابی که البته آن روزها با ناراحتی اهالی فوتبال و مردم و رسانهها همراه بود. تقریبا هیچکس موافق نشستن اسکوچیچ روی نیمکتی نبود که سالها با کارلوس کیروش وزن و اعتبار گرفته بود. نیمکت کیروش به مربیای رسیده بود که ۲ سال پیش هدایت خونهبهخونه بابل را در لیگیک بر عهده داشت. برای همین هم وقتی فدراسیون فوتبال قرارداد ریالی پیش رویش گذاشت، آن را قبول کرد و حتی حاضر شد مالیات قرارداد را هم خودش پرداخت کند.
اسکوچیچ که سالانه کمتر از ۵ میلیارد تومان (حدود ۲۰۰ هزار دلار) حقوق میگیرد، آنقدر به ایدههای فوتبالی در ذهنش ایمان داشت که بهجای کاسبی و مسائل مالی، دنبال سکویی برای پرتابشدن میگشت. یکی از ارزانترین مربیان خارجی فوتبال ایران در سالهای اخیر، حالا بعد از ۲ مسابقهای که تیم ملی ایران را هدایت کرده، تا حدود زیادی توانسته است از فشار انتقاداتی که رویش بود، بکاهد و هواداران و رسانهها را به نسخه ایران اسکوچیچ امیدوار کند. نسخهای که اگر نتیجهاش صعود به جامجهانی ۲۰۲۲ قطر باشد، فوتبال ایران با آقای ریال به خوشبختی خواهد رسید.
کروات دموکرات
بیشتر مربیان کروات با فلسفه دیکتاتوری تیم هایشان را اداره میکنند. فلسفهای که در آن ارتباط با بازیکنان و حرفزدن با آنها جایی ندارد. نمونههای زیادی هم از این مربیان کروات سختگیر در فوتبال ایران وجود دارد؛ از استانکو و ایویچ بگیرید تا بوناچیچ و برانکو. اما بازیکنانی که در ملوان، صنعتنفت و فولاد خوزستان زیر نظر دراگان اسکوچیچ کار کرده بودند، خیلی خوب میدانستند او شیوه نرمتر و دموکراتتری برای اداره تیمهایش دارد.
همین ارتباط خوب با بازیکنان ایرانی باعث شد تا بازیکنان بعد از انتخاب اسکوچیچ بهعنوان سرمربی تیم ملی و شروع حملات تند رسانهها و هواداران به او، پشتش بایستند و با پستهایشان در فضای مجازی پشت او را گرم نگه دارند؛ از جلال رافخایی که اسطوره انزلیچیهاست تا سعید عزتاللهی و سردار آزمون و مهدی طارمی، از کروات تازهوارد حمایت کردند. بعد از ۲ مسابقهای که با هدایت اسکوچیچ از تیم ملی دیدیم، به نظر میرسد رابطه کادرفنی و بازیکنان تیم ملی در آرامش مطلق است. دقیقا برعکس روزهایی که مارک ویلموتس سرمربی بود و بازیکنان از رفتارهای او و برخوردهای منفعتطلبانهاش عصبانی بودند.
مردی که شغلش را جدی گرفت
یکی از نکات مهم درباره دراگان اسکوچیچ این است که شغلش را بیشتر از هر مربی دیگری جدی گرفته است. او تقریبا به همه مسابقات لیگ سر میزند و آنها را از نزدیک تماشا میکند، با بازیکنان لژیونر ارتباط مستقیم دارد و حتی وقتی فدراسیون از پیداکردن حریف تدارکاتی عاجز است، با ارتباطش در فوتبال بالکان، مسابقه با بوسنی را بهعنوان حریف تدارکاتی فراهم میکند. اسکوچیچ طی ۱۰ ماهی که از سرمربیگریاش در تیم ملی میگذرد، ثابت کرده یکی از فعالترین و پرانرژیترین مربیان ملی در سالهای اخیر است. کسی که دقیقا در نقطه مقابل ویلموتس بلژیکی قرار دارد که هیچ تعهد و مسئولیتی به کارش نداشت.
تمرین انتقام
مهمترین مأموریت اسکوچیچ پیروزی برابر عراق و بحرین و صعود به مرحله بعدی مقدماتی جامجهانی است. برای همین همه برنامههای تیم ملی پیدا کردن سازمان و نقشهای است که عراق سختجان و منظم را زمینگیر کند. اسکوچیچ خیلی هوشمندانه در دیدار مقابل بوسنی چینش تیم ملی را به ۳-۴-۳ تغییر داد. سیستمی که به تیم ملی در زمان حمله عرض بیشتری میداد و در زمان دفاع هم با اضافه شدن ۲ وینگر میانه زمین، درعمل با ۵ نفر دفاع میکردیم. سیستمی که جوابش را در دیدار مقابل بوسنی پس داد و یک موقعیت جدی گلزنی هم به تیم حریف ندادیم.
اسکوچیچ خیلی خوب از قدرت هجومی ستارههای ایران باخبر است؛ اینکه با مهدی طارمی، سامان قدوس، قلیزاده، کاوه رضایی، سردار آزمون و علیرضا جهانبخش دروازه هر حریفی را در آسیا باز خواهیم کرد. پس دغدغه اصلی، ترمیم خط دفاعی و گلنخوردن بود. ما در عراق دروازه این تیم را باز کردیم، اما نداشتن نظم دفاعی باعث شد در لحظههای آخر مسابقه تنبیه شویم و حالا چارهای جز بردن هر ۴ مسابقه پیش رو نداشته باشیم. بازی با ۳ مدافع مرکزی و ۲ دفاع کناری که نقش هافبک و مدافع را همزمان بازی کنند، به تیم ملی در خط دفاع برتری عددی میدهد. تیمی هم که تعداد مدافعان بیشتری از مهاجمان حریف داشته باشد، بهراحتی تسلیم نمیشود. اسکوچیچ در دیدار مقابل بوسنی از نقشهاش رونمایی کرد؛ اول گلنخوردن و بعد گلزدن با ستارههایی که کیفیت فردی فوقالعاده بالایی دارند.
فقط آسمان اروپا آبی نیست
اسکوچیچ در یکی از بهترین دورههای فوتبال ایران هدایت تیم ملی را قبول کرده است. کافی است نگاهی به فهرست بلندبالای لژیونرهای ایران بیندازید. تا همین ۱۰ سال پیش تعداد لژیونرهای فوتبال ایران کمتر از ۱۰ بازیکن بود، اما همین الان فوتبال ایران ۳۸ بازیکن شاغل در کشورهای دیگر دارد که ۲۶ نفر آنها در فوتبال اروپا حضور دارند و باقیشان هم در قطر و چین بازی میکنند. اما فهرست اخیر دراگان اسکوچیچ یک پیغام واضح برای لژیونرهای ایرانی داشت: «آسمان فوتبال اروپا آبیتر از جاهای دیگر نیست.»
اسکوچیچ لژیونرهایی را به تیمملی دعوت کرد که در تیمهایشان بازی میکردند و در وضعیت مسابقه قرار داشتند. او اعتقاد دارد فقط بازیکردن میتواند بازیکنان فوتبال را به وضعیت ایدهآل برساند و حضور در فوتبال اروپا ضامن دعوتشدن به تیم ملی نیست. تیم ملی جای آمادهترینهاست و اسکوچیچ برای ۲ مسابقه تدارکاتی مقابل ازبکستان و بوسنی، ستارههای آماده و فیکس را وارد زمین کرد. طبق همین قاعده هم علی علیپور، علیرضا بیرانوند، مجید حسینی و میلاد محمدی از ترکیب اصلی دور شدهاند. چون در تیمهای باشگاهیشان بازی نمیکنند.
اسکوچیچ خیلی خوب میداند راه رسیدن به قطر ۲۰۲۲ شکستدادن عراق و بحرین است که هروقت آنها را دستکم گرفتهایم یا با تمام توان مقابلشان بازی نکردهایم، تاوانش را پس دادهایم. برای بردن عراق به ۱۱ بازیکن حریص و گرسنه نیاز داریم؛ ستارههایی که خیالشان از بابت حضور در ترکیب اصلی آسوده نباشد و برای هردقیقه بازی در لباس تیم ملی عطش داشته باشند. برای همین تیم ملی نسخه دراگان اسکوچیچ هیچ صندلی آمادهای برای نامهای بزرگ ندارد و راه رسیدن به ترکیب اصلی، جنگیدن در تیم باشگاهی و اردوهای ملی است.