«این رو دیگه همه میدونن که خریدکردن حال خانوما رو خوب میکنه. هیچچی مث بازاررفتن لذتبخش نیست. من هروقت بیکار میشم و حوصله ندارم، به یکی از دوستام یا خواهرم زنگ میزنم بریم بازار.» مهم نیست وقتی میروند دست خالی برگردند یا دست پر. مهم خارج شدن از خانه، همکلام شدن با دوستان، همدلی و سپریکردن اوقاتی است که در خانه و تنهایی سخت میگذرد.
زنان زیادی عاشق بازارگردی و خریدن هستند. بیشتر آنها درباره قیمتها و جنسهای بازار به اندازه یک کارشناس اقتصادی اطلاعات دارند، اما شیوع بیماری کرونا روند زندگی آنها را هم تغییر داد. آنها که عاشق راهرفتن در بازارها و خریدکردن مدام بودند، با ایام قرنطینه انگار بخش مهمی از خود را گم کرده بودند.
عدهای سعی کردند خریدن را با کار دیگری جایگزین کنند مثل ساعتها نشستن پای تلفن همراه و گشتن در شبکهها و گروهها، پستکردن تصاویر مختلف یا لایک کردن صفحهها، اما برای تعدادی دیگر، هیچ جایگزینی وجود نداشت یا به آن میزان دلچسب نبود. خریدن را ادامه دادند، اما از راه دور. این بار دنبال صفحههایی گشتند که بهترین اجناس را ارائه میکردند. شاید در این چند ماه، به لطف تبلیغ این بلاگر و آن دوست و آشنا خیلی بیشتر از گذشته هم خریده و در خانه انبار کرده باشند، اجناسی که مثل گذشته نیازی به آنها نداشتهاند، اما ایام قرنطینه، دوری از جمع دوستان و گشتوگذار به آنها ضرورت بخشیده است.
کاش بنشینیم و به حقیقت رفتارهایمان فکر کنیم. آنچه در ظاهر علاقه به خریدن احساس میکنیم شاید نشانه یک اختلال درونی باشد. بگذارید با یک مثال، این ارتباط را تعریف کنم. تحقیقات نشان میدهند کودکانی که در خردسالی دچار محرومیت از محبت و آغوش مادر بودهاند، در بزرگسالی پرخوری عصبی خواهندداشت، زیرا این غذاخوردن همان حس را به آنها میدهد.
حالا برگردیم به ماجرای خریدن. خریدن افراطی هم میتواند ناشی از محرومیتهایمان باشد، خلأهای زندگیمان، آنجا که گاهی تحقیر شدیم و آن حس در وجودمان تهنشین شده است. فرار از تنهایی هم میتواند انگیزه خریدکردن افراطی باشد. خرید کردن راهی برای تسکین استرسهایمان است. با خریدن، هم حواس خود را دقایق یا ساعاتی از عامل استرسزا دور میکنیم و هم با توجه به خود، به نوعی خود را نوازش میکنیم.
به طور مداوم فکرتان مشغول خریدن یک لباس یا وسیله خانه است. آنقدر ذهنتان درگیرش میشود که بالأخره دل به دریا میزنید و آن را میخرید. بعد از خریدن لباس، فکر اینکه کجا آن را بپوشید رهایتان نمیکند. شاید هم مبلغ زیادی که بابت آن پرداختهاید نگرانتان کند. همه اینها افکار وسواسی است. یعنی یک بخش از عارضه خریدکردن هم مبتلاشدن به وسواس فکری است.
بخش نگرانکننده ماجرا این است که بعد از مدتی، این رفتار به عادت تبدیل خواهدشد، زیرا ذهن ما برای آرامش به آن رفتار نیاز دارد. میبینید که لذت خریدن چه پیچیدگیهایی دارد و چه آثاری بر روحیه شما خواهدگذاشت. پیشنهاد ما این است که جدا از پیشگیری مصرفگرایی و هدردادن سرمایههایتان، هرچه سریعتر برای اصلاح رفتار نادرست خود اقدام کنید.