مفهوم «مادرانگی» یکی از مفاهیم مهم فلسفی و اجتماعی است که در یک چشمانداز گسترده، میتواند مسئله زایش و باروری در زنان را توضیحپذیر کند. واقعیت انکارناپذیر این است که از ابتدای خلقت انسانها تا امروز، زنان با ویژگی زایش و باروری از مردان متمایز شدهاند و بهجرئت میتوان گفت مادر شدن تجربهای ویژه و منحصر به زنان است که تأثیر عمیقی بر احساسات عاطفی آنان دارد. اما در حالی که مادرشدن یک وضعیت زیستی و منطبق با ماهیت زنان است، مادرانگی به موقعیت اجتماعی، هنجارها و ارزشهایی معطوف میشود که در حافظه اجتماعی یک جامعه از مادر وجود دارد: یعنی باورها و پنداشتهایی که درباره مادرشدن زنان وجود دارد و زندگی آنها را از خود متأثر میسازد.
حالا که همه آمارها فرایند پیرشدن جمعیت ایران را حکایت میکنند، متولیان و سیاستگذاران جمعیتی، سیاسی و فرهنگی بر مفهوم مادری تأکید ویژه دارند و از این منظر، زنان را واجد نقشی تعیینکننده قلمداد میکنند. با این همه، خلأهای زیادی وجود دارد که میتوان با اطمینان سخن از پدیدهای گفت که مطابق آن تجربههای فراوان «مادری بیولوژیک» بدون آنکه ارتباطی با مسئله اجتماعی مادرانگی بیابد رخ میدهد. باید به این نکته توجه کرد که مقوله مادرانگی در ایران با اسطورههای فداکاری و ازخودگذشتگی همراه است که بسیاری از زنان جوان به دلیل کمبود آموزش از اهمیت آن مطلع نیستند. در چنین بافتاری، توجه بیش از آنکه به مادر و زن معطوف باشد، طفل و فرزند را در کانون خود قرار میدهد. در نتیجه، نهتنها نهادها و ساختارهای موجود بلکه حتی برخی افراد جامعه زنان تجربه مادری را امری دستوپاگیر، مانع رشد و پیشرفت و مسئلهای شخصی در نظر میگیرند. این در حالی است که میتوان با در نظر گرفتن سهم و نقش زنان و توجه به سلامت و حقوق آنها، بخشی از مفهوم مادرانگی را معطوف به شخصیت زنان و زنانگی آنها کرد. تجربه مادری بیولوژیک بهتنهایی تجربهای منحصربهفرد از دوران بارداری و زایمان است، اما به نظر میرسد حتی درباره تحولات جسمی و روحی این دوران خاص نیز آموزشها و باورهای اصلاحشده اندکی وجود دارد. اگرچه بنابر آمارهای جهانی ایران در ۲ دهه گذشته در زمره کشورهایی بوده است که گامی اساسی در بهبود شاخصهای سلامت مادران باردار و نوزدان برداشته است، این توجه به مادری بیولوژیک لزوما همراه با اصلاح باورهای اجتماعی درباره مادرانگی زنان نبوده است. بهعنوان مثال میتوان این سؤال را مطرح کرد که زنان، به چه اندازه برای مادر شدن برنامهریزی دارند. چه انتظارات و توقعی از مادرشدن دارند؟ متولیان فرهنگی تا چه اندازه الگوهای مادران موفق جامعه را معرفی کردهاند که زنان جوان بتوانند از تجربیاتشان در خصوص مادری استفاده کنند؟ آیا دولت برنامهای ویژه برای مادران دارد؟ در یک چشمانداز وسیعتر، باید در برنامهریزیهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور، مادرانگی در اولویت قرار بگیرد. شاید سادهترین و رایجترین راهکارها برای تغییر باورهای اجتماعی از مادرانگی که آن را در مقوله ایثار، فداکاری، ازخودگذشتگی و دستشستن از فردیت شخصی زنان خلاصه میکند توجه به مسئله آموزش دختران باشد. نبود وجود مجاری آموزشی و محتوای پرورشی مناسب برای دختران، یکی از مهمترین خلأهای موجود در این زمینه است. در جامعهای که ازدواج برای تشکیل خانواده یکی از پسندیدهترین و قابلقبولترین راههای تجربه مادری است، ارائه آموزشهای لازم از سوی نهادهای دستاندرکار ضرورت دارد. اکنون که جامعه زنان ایران از تحصیلات و جایگاه علمی مناسبی برخوردار است، میتوان با برنامهریزی و توجه خاص، به مسئله آموزش فرهنگی دختران نگاه جدیتری کرد. افزون بر این، شاید باید کمی از مفهوم مادری بیولوژیک و برنامههای انگیزشی برای مادران در نظر گرفت که تولد هر فرزند نه گرهی در پیشرفت و موفقیتهای شخصی زنان، که ایجاد یک هویت تازه و دریچهای برای موقعیتهای جدید باشد.