صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

توانشهر

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

درباره سیدعلی حسینی معروف به علی سیبیل، مردی که بی‌منت به فوتبال مشهد خدمت کرد
به گزارش شهرآرانیوز؛ ورزش قبل از اینکه رنگ‌و‌بوی حرفه‌ای بگیرد و مادیات حرف اول و آخر آن را بزند، سالیان دراز با عشق و همت آدم‌هایی زنده بود که بی‌منت خادم ورزش بودند. این ستون می‌کوشد دوشنبه هر هفته یکی از این حامیان بی‌نام‌و‌نشان را معرفی کند؛ باشد که پاسداشتی اندک در قبال کار‌های بزرگ آنان باشد.

نام و نام‌خانوادگی: سیدعلی حسینی
سال تولد: ۱۳۳۲
سال فوت: ۱۳۹۷- ۶۵‌ساله
لقب: علی سیبیل
محله زندگی: نخریسی
حامی تیم فوتبال توربو مشهد

مشکل‌گشای همه بود؛ همه نه فقط بازیکنان تیم خودش. وقتی کسی به‌سمتش دست یاری دراز می‌کرد، محال بود دست او را پس بزند. می‌گویند بازیکنان تیم‌های دیگر هم گاهی که گره به کارشان می‌افتاد، برای رهایی به سید رو می‌زدند و او هم رویشان را زمین نمی‌انداخت. سیدعلی حسینی خودش فوتبالیست تیم «تکنیکال» بود و اوایل دهه‌۶۰ با کمک دوستانش «توربو» را راه انداخت.
 
با‌وجود کمک اکبر متجدد، علی کلانتر و مرتضی خسرومنش، اما باید سیدعلی حسینی را مؤسس اصلی توربو دانست؛ چرا‌که او بود که در کنار کمک‌هایی که از راه‌آهن می‌گرفت، تمام هزینه‌های توربو را می‌داد. قهوه‌خانه خیابان گاراژدارهایش که با برادرش آن را می‌گرداند، بخشی از هزینه‌های تیم را تأمین می‌کرد. عاشقی که به‌خاطر سبیل‌هایش در دنیای فوتبال او را «علی سیبیل» صدا می‌زدند و خودش با این لقب مشکلی نداشت.
 
اوایل دهه ۷۰ بود که ستاره‌های توربو یکی پس از دیگری به ابومسلم، پیام، هواپیمایی و سایر تیم‌های بزرگ فوتبال مشهد پیوستند و توربویی که یک زمان با شکست ابومسلم قهرمان جام حذفی استان شده بود، آرام‌آرام به‌سمت نابودی پیش رفت. تیم ضعیف شد و سیدعلی هم عطای توربو را به لقایش بخشید.
 
بعد از آن سید سرپرستی تیم‌هایی، چون پیام و مشهد دوام را برعهده گرفت. حامی توربو اواخر عمرش را در خانه سالمندان گذراند و در غربت و تنهایی در سال‌۱۳۹۷ دار فانی را وداع گفت. علی سیف، یکی از شاگردانش، درباره دست‌گیری‌اش می‌گوید: سال‌۶۴ به تیم توربو پیوستم و سال‌۶۸ بود که پدرم فوت کرد.
 
وقتی پدرم فوت کرد، وضع مالی خوبی نداشتم و مانده بودم چطور باید هزینه‌های کفن‌و‌دفن و مخارج مراسم تعزیه را بدهم. چشم باز کردم، دیدم بدون اینکه علی‌آقا به من چیزی بگوید همه هزینه‌ها را داده و کار‌ها را راست‌و‌ریس کرده است. فقط به من زنگ می‌زد می‌گفت بگو مهمان‌های هفتم پدرت، به فلان رستوران بیایند.
 
یا مثلا برای چهلم بگو مهمان‌ها فلان‌جا بیایند. اصلا نفهمیدم چطور شد که آن روز‌های سخت با کمک آقاسید به‌خوبی سپری شد. این خاطره همیشه در ذهن من باقی می‌ماند. او به‌معنای واقعی دست‌گیر بود.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.