وقتی از زنان موفق و نیکوکار صحبت میکنیم، انتظار داریم با زنی روبهرو شویم که دستکم میانسال باشد و با خود بگوییم بعد از عمری تجربه و اندوخته مالی، توانسته است سراغ کارهای خیر برود، اما روال در کارهای جهادی جور دیگر است مانند الهه کریمی، دختر دهههفتادی، که از همان سالهای اول دانشگاه سراغ اردوهای جهادی رفت.
سعیده آل ابراهیم | شهرآرانیوز؛ آنقدر بیسروصدا کار میکنند که در شهر خودشان هم کمتر شناخته شدهاند، زنانی که در شرایط سخت فعلی، دغدغهشان تنها کمک به دیگران است. آنها از مدرک تحصیلی، ظرفیتهای خانوادگی و هر ارتباط دوستانهای استفاده میکنند تا به زنان و مردان مناطق کمبرخوردار اقتصادی بی هیچ چشم داشتی کمک کنند.
دنبال شهرت و آوازه نیستند که اگر بودند، با دسترسی آسان به فضای مجازی، میتوانستند از کمترین کار کوهی بسازند. وقتی از زنان موفق و نیکوکار صحبت میکنیم، انتظار داریم با زنی روبهرو شویم که دستکم میانسال باشد و با خود بگوییم بعد از عمری تجربه و اندوخته مالی، توانسته است سراغ کارهای خیر برود، اما روال در کارهای جهادی جور دیگر است مانند الهه کریمی، دختر دهههفتادی، که از همان سالهای اول دانشگاه سراغ اردوهای جهادی رفت.
بعد از آن، شب و روز، دغدغه نیازمندان رهایش نکرد و اکنون بیش از ۶ سال است به مردم مناطق کمبرخوردار خدمت میکند. از تخصص خودش که فیزیوتراپی است تا حد ممکن برای بیماران استفاده میکرد و از طرف دیگر، دائم در حال رایزنی با دانشجویان پزشکی بود تا بتوانند گروهی منسجم تشکیل دهند.
کریمی گروه «سفیران سلامت» را با همکاری یکی از قرارگاههای جهادی به راه انداخت. اکنون او مسئول پزشکی قرارگاه شهید علیمردانی است. از سال ۹۷ نیز از سوی اداره جهاد سازندگی استان به عنوان مسئول کارگروه بهداشت و درمان حرکتهای جهادی استان انتخاب شده است. کریمی در تشکیل خانواده نگاه جهادی داشت و با مسئول قرارگاه شهید علیمردانی ازدواج کرد. مهریهاش این بود که خود و همسرش ۲ سال اول زندگیشان را صرف خدمت بیچونوچرا کنند که همینطور هم شد و حالا سال سوم زندگیشان رو به پایان است. ضمن اینکه او و همسرش در سال جاری به دلیل فعالیتهای جهادی، به عنوان چهره مردمی سال از طرف برنامه فرمولیک انتخاب شدند.
قرارمان با خانم کریمی در قرارگاه شهید علیمردانی است، یک خانه قدیمی که در داخل حیاط آن، تابلویی با نام قرارگاه روی در جا خوش کرده است.
متولد سال ۷۳ و مشهدی است. از کودکی به درس و دانشگاه علاقهمند بود و مانند خیلی از افراد، پزشکی جزو رؤیاهای کودکانه او برای انتخاب شغل آیندهاش محسوب میشد، اما نگذاشت که رؤیا باقی بماند. فرزند دوم خانواده بود و همین که خواهرش هم در رشته علوم تشریح تحصیل میکرد، برای او انگیزه شد. آنقدر علاقه داشت که هرروز کارهای عملیای را که خواهرش انجام میداد دنبال میکرد. «همان زمان که خواهرم از درس، دانشگاه و کارهایی که برای تشریح انجام میداد تعریف میکرد، من هم به کارهایی که پرخطر بود بیشتر علاقه نشان میدادم. به همین دلیل، میخواستم رشته دانشگاهم طوری باشد که با روحیاتم سازگار باشد.»
اولویت اولش در کنکور، پزشکی بود که دانشگاه زاهدان قبول شد، اما خانواده موافق نبودند از مشهد دور شود، زیرا خواهرش هم در تهران مشغول تحصیل بود و دوری ۲ فرزند از خانواده سخت بود. «مشهد ماندم و در دانشگاه فردوسی رشته فیزیوتراپی را خواندم. این رشته با روحیاتی که داشتم کمتر سازگار بود، اما خدا اینطور خواست.»
اولین اردوی جهادی با تجهیزاتی به اندازه یک سبد میوه
آشنایی او با اردوهای جهادی به سال دوم دانشگاه، یعنی حول و حوش سال ۹۳، برمیگردد که با دانشجویان رشته فنی و مهندسی با دستگاههای خیلی ساده و تجهیزاتی که شاید حجم آن به اندازه یک جعبه میوه بود، برای غربالگری روستاها رفتند.
«آن زمان نهایت تجهیزاتی که داشتیم یک گوشی پزشکی، دستگاه قند و فشار خون بود که با هزینه شخصی دانشجویان سر هم شده بود.» آنطور که کریمی میگوید، آن سالها واژه «جهادی» چندان جا نیفتاده بود و زمانی که دانشجویان به خانوادههایشان میگفتند به اردوی جهادی میروند، گمان میکردند آنها به تفریح میروند یا اینکه میخواهند کارهای پزشکی را روی مردم آزمایش کنند! او هم کنجکاو بود و میخواست یک بار هم شده این اردوها را تجربه کند. «مرتبه اولی که به اردوهای جهادی رفتم، مقصد روستاهای رضویه بود و متوجه شدم امکانات مردم در بعضی روستاها صفر است. در برخی روستاها حتی اگر خانه بهداشت هم بود، خبری از پزشک نبود، زیرا به دلیل بعد مسافت، پزشکان حضور در این مرکز را قبول نمیکردند یا خیلی دیربهدیر سر میزدند.»
بعد از اردوی اول، نقطهای در ذهن کریمی روشن شده بود که نیاز داشت بیش از این درباره محرومیت و مردمی که در دایره این محدودیت و محرومیتها زندگی میکنند بداند. همین باعث شد چندین مرتبه بار سفر ببندد و همراه گروههای جهادی به مناطق محروم برود. «هر بار که به روستاهای مختلف میرفتیم، متوجه میشدم مشکلات این مردم خیلی زیاد است و چقدر تقاضا برای حضور پزشک وجود دارد، مردمی که حتی اصول اولیه بعضی بیماریها را نمیدانستند. خودم مادری را به چشم دیدم که فرزندش دچار فلج مغزی شده بود، آن هم به این دلیل که آگاهی لازم را برای کنترل تب بچه تا رسیدن به مرکز درمانی نداشت.»
رایزنی برای اختصاص زمان مرده دانشجویان به کار جهادی
فکر نیاز مردم روستاهای اطراف به درمان و بیش از آن آگاهی، مانند خوره به جانش افتاده بود. دغدغهمند شده بود و شب و روز فکرش درگیر راهحلی برای حل مشکلات مردمی بود که از نزدیک زندگی و وضعیت آنها را دیده بود. «اردوهای جهادی به مدت یک هفته تا ۱۰ روز در تابستان برگزار میشد، یعنی درست وقتی که بهاصطلاح زمان برای دانشجویان مرده بود و کاری برای انجام دادن نداشتند.
با خودم فکر کردم دوستانم را مجاب کنم برای کمک برویم. البته دانشگاه علوم پزشکی اردوی جهادی فرهنگی و درمانی برگزار میکرد، اما تجهیزات اندک بود و به میزانی نبود که دانشجویان بتوانند افرادی را که به انجام عمل جراحی یا آزمایش نیاز داشتند ارجاع بدهند. تنها یک ویزیت ساده و نسخه دارو بود.»
کریمی در چند کلینیک مختلف در حوزه تخصص خود، یعنی فیزیوتراپی، کار کرد، اما باز هم فکر و ذهنش درگیر محرومیتزدایی بود و اردوهای جهادی را ادامه میداد. دلش میخواست بتواند اتفاق خوبی رقم بزند تا فاصله و محرومیت افراد از مراکز درمانی به نوعی جبران شود. «بعد از اینکه اردوهای جهادی را شروع کرده بودم، با قرارگاه شهید علیمردانی آشنا شدم، جایی که مردمی اداره میشد و آن زمان از یکی از دوستانم شنیده بودم که این گروه در روستاهای فریمان مشغول کارهای عمرانی و فرهنگی است. من، یک پزشک عمومی و یک پرستار با این گروه همراه شدیم تا بتوانیم اقدامات پزشکی را انجام بدهیم.»
اردوهای جهادی در حاشیه شهر مشهد
آنها علاوه بر انجام کارهای پزشکی، بعضی مشکلات مردم روستا را نیز پیگیری میکردند. برای نمونه، در روستای شورآب متوجه شدند که بیشتر مردم دچار فشار خون هستند که به دلیل شوری آب آن منطقه بود. این گروه بعد از انجام تحقیق و کارهای مطالعاتی، این موضوع را با شرکت آب مطرح کردند و مشکل حل شد. «از آن اردو که برگشتیم، مسئول قرارگاه پیشنهاد داد برای ارائه خدمات، به حاشیه شهر مشهد هم برویم. برایم فرق نمیکرد کجا میروم. قصدم فقط کمک بود. به همین دلیل، با چند نفر دیگر از دانشجویان علوم پزشکی به بسکابادی رفتیم و متوجه شدم وضع حاشیه شهرمان چقدر وخیمتر از روستاهای اطراف است.»
کریمی هر روز که نقاط مختلف حاشیه شهر را میدید، بیش از روز قبل دغدغهمند میشد. یک جورهایی هم و غم خود را برای کارهای جهادی گذاشته بود و نمیتوانست کاری را که برای این مردم نیازمند از دستش برمیآمد دریغ کند. ماجرا مربوط به ۵ سال پیش است که او کفش و کلاه کرد و تا جایی که میتوانست با دانشجویان علوم پزشکی برای شرکت در اردوها صحبت کرد، از بچههای پزشکی گرفته تا پرستاری، دندانپزشکی و ... تا بالأخره گروهی را دور هم جمع کرد. «گروهی که برای خدمت دور هم جمع شده بودند به تجهیزات نیاز داشتند.
در واقع، بدون دم و دستگاه، کاری از پیش نمیبردیم. بهویژه برای دندانپزشکی، اگر تجهیزات نداشتیم، معاینه معمولی دردی را دوا نمیکرد. با پیگیریهایی که انجام دادیم و ارتباطهایی که گرفتیم و نیکوکارانی که به ما در قرارگاه کمک کردند، توانستیم یک اتوبوس مجهز دندانپزشکی فراهم کنیم که امکان پر کردن دندان، کشیدن و جرمگیری در آن بود. علاوه بر این، دستگاه شنواییسنجی، بیناییسنجی، دستگاههای پزشک عمومی و کمی وسایل برای تخصص ارتوپدی نیز در این اتوبوس قرار گرفت.»
کریمی بعد از جمع شدن گروهی از دانشجویان پزشکی کنار هم و جور شدن وسایل و تجهیزات درمان، نفس راحتی کشید که دوندگیهایش بالأخره جواب داده بود. «پیش از برگزاری اردو، افراد نیازمند را در حاشیه شهر مشهد شناسایی کرده بودیم و زمانی که اولین اردوی جهادی را با تجهیزات بهتر و بیشتر برگزار کردیم، حدود ۷۰۰ نفر از بیماران نیازمند درمان شدند و کارشان رایگان انجام شد. آنقدر خوشحال بودند که لبخند رضایتشان بیش از قبل ما را مجاب میکرد که تعداد دانشجویان و دستگاهها را افزایش دهیم.»
همه چیز داشت خوب پیش میرفت تا جایی که متوجه شدند بعضی بیماران به انجام آزمایش، سونوگرافی، عمل جراحی و فیزیوتراپی نیاز دارند و آنها جایی را نداشتند که بیماران را به آن ارجاع بدهند. از طرف دیگر، شیوع ویروس کرونا برنامه اردوهای جهادی را نیز تحت تأثیر قرار داد. «کرونا که پیش آمد، نمیتوانستیم اردوها را به سبک قبل ادامه بدهیم. در این مدت، محلول ضدعفونیکننده و ماسک برای مردم نیازمند بستهبندی میکردیم. ضمن اینکه توانستیم با ارتباطاتی که گرفتیم، پزشکان بیشتری را جذب این کار کنیم تا از این به بعد، بیمارانی را که درمان مقطعی برای آنها جواب نمیدهد، به آنها ارجاع بدهیم.»
با رایزنیهای کریمی و همکارانش در قرارگاه، امکان ارجاع بیماران به متخصص هم حاصل شد و از همان زمان به بعد، افرادی که نیازمند انجام آزمایش و ... بودند با برگه ارجاع پیش متخصصان میروند. «۲۰۰ بیمار نیازمند در کلاتهبرفی که روستایی جزو محدوده شهری است، شناسایی کرده بودیم و با ارجاع به متخصصان، درمان این بیماران انجام شد. مراکزی که بیماران را به آنها ارجاع میدهیم، برای کمک به بیماران، ۵۰ درصد تخفیف میدهند. نیکوکاران نیز برای تأمین مابقی هزینهها کمک میکنند.»
کرونا سبک اردوهای جهادی را تغییر داد
رسم اردوهای جهادی از قدیم این بوده است که فقط در بخشی از تابستان و روزهایی از عید نوروز انجام میشود، اما سفیران سلامت سنتشکنی کردهاند و در همه سال، اردوی جهادی برگزار میکنند. دوره تابستان و عید را نیز به روستاهای اطراف مشهد اختصاص میدهند. کریمی معتقد است کرونا اردوهای جهادی آنها را تعطیل نکرد بلکه سبک آن را تغییر داد و با فرصتی که در اختیارشان قرار گرفت، توانستند خدمات و ارجاعاتشان را افزایش دهند.
«حالا سرتاسر حاشیه شهر مشهد را با گروه سفیران سلامت رفته و بیماران را شناسایی کردهایم. از ابتدا امکان ارجاع به متخصص را نداشتیم و نمیتوانستیم پاسخگوی نیاز بیمار باشیم، اما حالا خوشبختانه این امکان را داریم. ضمن اینکه برای هر بیمار پرونده پزشکی تشکیل میدهیم و اگر گروه جهادی دیگری بخواهد به آن منطقه برود، وضعیت بیمار را به آنها اطلاع میدهند تا در صورت امکان، درمان را کامل کنند. ظرف ۵ سال، حدود ۶۰ هزار خدمت جهادی در حوزههای مختلف ارتوپدی، جراحی، فیزیوتراپی، شنواییسنجی و ... برای نیازمندان انجام شده است.»
او با زیر و رو کردن خاطرات قدیمی در خانواده پنجنفرهشان، به یاد میآورد کمک کردن بدون توقع را از خانوادهاش یاد گرفته است. هر زمان کسی در خانواده یا فامیل به کمک نیاز داشت، اولین نفر پدر او بود که هر کاری که از دستش برمیآمد انجام میداد. «همین حالا هم خانواده من به نوعی در اردوها کمک میکنند. پدرم در بعضی اردوهای جهادی میآید و کارهای عمرانی انجام میدهد. مادرم نیز به قرارگاه میآید و هر کاری باشد انجام میدهد یا خواهرم که استاد دانشگاه است و برای ارتباطگرفتن با پزشکان و متخصصان به ما کمک میکند. بیشتر بچههایی که کارهای جهادی انجام میدهند خانوادههایشان را هم درگیر این کار میکنند. بسیاری از کارها را همراه با همسرم انجام میدهم.»
چرا از وقت خودتان برای دیگران میزنید و خدمات رایگان میدهید؟ انجام این کار چه منفعتی برای شما دارد؟ و ... سؤالهایی است که شاید بعضیهایمان درباره کار جهادی در ذهن داشته باشیم، آن هم در دنیایی که برخی از آدمها سعی میکنند تا جایی که میشود سر یکدیگر را کلاه بگذارند و پول بیشتری به جیب بزنند. حالا چه میشود که عدهای بی مزد و مواجب، دل به دریای کارهایی سخت میزنند؟ «بعضی مردم فکر میکنند دانشجویانی که برای انجام کارهای جهادی میروند کارآموز هستند یا اینکه بابت این کارها پولی دریافت میکنند، در صورتی که اینطور نیست.
البته این تفکرات منفی بهتازگی کمتر شده است، اما حتی در اوایل کار، ما از برخی آدمها توهین میشنیدیم، اما دم برنمیآوردیم، زیرا با خدا معامله کرده بودیم. حالا خوشــــبختـــانه روزبهروز به تعداد متــــخــصصــان و جراحانی که به صورت جهادی با ما همکاری میکنند اضافه میشود، پزشکانی که یکی دو روز از وقت خود را در هفته خالی میکنند تا بیماران نیازمند را معاینه کنند و حتی هزینه آزمایش و سونوگرافی را از آنها نمیگیرند.»
قدردانتر از گذشته شدهام
به گفت کریمی، جهادیها اصطلاحی میان خود دارند و آن هم این است که آنها آلوده این کار شدهاند و دیگر نمیتوانند از آن دست بکشند. او معتقد است این کار روی روحیهاش تأثیر مثبت زیادی داشته و سبب شده است نگاهی سطحی به زندگی نداشته باشد و قدردانتر از قبل باشد. ضمن اینکه همان دعای خیری را که مردم نیازمند و بیمار برایشان میکنند بدرقه و برکت مسیر زندگیشان میداند آنقدر که بعضی دانشجویان برای شرکت در اردوهای جهادی نذر میکنند و حاجت میگیرند. «به یاد دارم یک اردوی جهادی به روستای خیلی محرومی رفته بودیم و خانمی برای دندانپزشکی آمده بود.
دندانهایش بهشدت خراب بود و از شدت خرابی، سیاه و زرد شده بود. از این بابت، اعتمادبهنفسش خیلی پایین آمده بود. وقتی بچهها پوسیدگی دندانهایش را رفع کردند و برایش جرمگیری انجام دادند، جلو صورتش آینه گرفتیم و از او خواستیم لبخند بزند. آنقدر از زیبایی دندانهایش خوشحال بود که همهمان را بوسید و گفت بعد از ۱۰ سال میتواند به همسرش لبخند بزند. چنین اتفاقاتی روحیه ما را برای کارهای جهادی بیشتر میکرد.»
به گفته کریمی، کار جهادی وقت نمیشناسد و گاهی خبر هم نمیکند. آنها هم از گروههایی بودند که تا متوجه وقوع سیل در استان گلستان شدند، ظرف چهار پنج ساعت، یک گروه سیچهلنفره با حدود ۴۰ میلیون تومان دارو آماده اعزام به محل شدند. «در مسیر استان گلستان، همهمان میدانستیم که حتی جای خواب نداریم و مشخص نیست چه تاریخی برگردیم. بعضی پزشکان گروه بچههای کوچکشان را با خودشان آورده بودند. وقتی رسیدیم، یک مکانی به ما دادند. وسایل را گذاشتیم و به محلات رفتیم. حتی به منطقهای رفتیم که مردان گروه جلو سیلبند، دستهایشان را به هم گره کرده بودند، زیرا هر لحظه امکان داشت سیلبند خراب شود و ما هم از بین برویم. بیدارخوابی زیاد کشیدیم. حتی برای کمک به سیلزدگان سیستانوبلوچستان هم رفتیم.»
اسکان در شرایط سخت
سختی اردوهای جهادی برای زنان به دلیل روحیات و شرایط جسمی دوچندان است. از سفر بدون برنامهریزی بگیر تا گذر از مسیرهای سختگذر و اسکان در شرایط دشوار. «به طور معمول، هر اردویی که میرویم مردان جای خواب مناسبتر مانند مدرسه یا حسینیه را برای زنان گروه در نظر میگیرند. به یاد دارم در یکی از اردوها، مکان اسکان خواهران یک مدرسه بود که نیمکت کلاسهایش را جمع کرده بودند. کف مدرسه پر از سنگهای ریز و درشت بود و ما برای هر نفر فقط یک پتو داشتیم. شب سختی بود. بیشتر بچهها نخوابیده بودند و صبح همهمان کمردرد بودیم.»
گاهی هم دانشجویان در اردوها دچار آسیب میشوند. کریمی هم یک بار از ناحیه دست دچار سوختگی شدید شد و خبری از مرکز درمانی نبود. مسیر روستا صعبالعبور بود و امکان رفتوآمد در شب وجود نداشت. شب با همان تجهیزات اندکی که داشتند دستش را پانسمان کردند و صبح او را به مرکز درمانی بردند. «در اردوی دیگری، یکی از خانمهای گروه، پایش شکست. باید او را به مشهد میرساندیم. در مسیر، متوجه شدیم پدر این خانم حال مساعدی ندارد و او را به بیمارستان بردهاند. وقتی به مشهد رسیدیم، متأسفانه پدرش فوت کرده بود و این خاطره تلخی برایمان شد.»، اما آنها همه این سختیها و آسیبها را به جان میخرند، زیرا به نظرشان دشواریها به دیدن لبخند رضایت مردم نیازمند میارزد، مردمی که در همان مدت کمی که با این گروه آشنا میشوند، آنقدر به آنها عادت میکنند که بعد از پایان اردو، دوری برایشان سخت است.
میتوان گفت همه وقت خود را صرف کارهای عامالمنفعه میکند و درآمدی ندارد، در صورتی که به گفته خودش، درآمد معمولی یک فیزیوتراپ در ماه به ۷ میلیون هم میرسد، اما او فقط گاهی به جای بعضی همکارانش در بخش فیزیوتراپی شیفت میماند یا برای فیزیوتراپی بیماری که در خانه نگهداری میشود میرود.
کریمی باور دارد هرچند بیشتر درگیر کارهای جهادی است، همیشه به قدری که نیاز داشته خدا به او برکت داده است. «از تخصص فیزیوتراپی برای مردم نیازمند استفاده میکنم و سعی دارم با کاردرمانی مشکلشان را حل کنم، اما مردم بیشتر دوست دارند دارویی بخورند یا کاری برایشان انجام شود و به دلیل اینکه فیزیوتراپی کاری زمانبر و چندجلسهای است، بیماران را بیشتر به مراکز فیزیوتراپی ارجاع میدهیم.»