امروز که مصاحبه کولهپشتی با فاطمه حسنپور مقدّم، دانشآموز پایهی نهم مدرسهی شهرآرا، را بخوانید و با او و فعّالیّتها و هنرهایش که با تلاش و پشت کار زیاد به آنها رسیده است آشنا شوید، بیشتر به این موضوع پی خواهید برد که با انگیزه و سعی زیاد چقدر زود میتوانید رشد کنید و به موفّقیّت برسید.
شبنم کرمی | شهرآرانیوز - از آغاز خلقت تا امروز، انسانها توانستهاند با سعی و تلاش به موفّقیّتهای گوناگونی دست پیدا کند و پس از قرنهای بسیار، امروز به تمدّنی هوشمند دست پیدا کنند. این تلاشها و تغییر بزرگ نشان میدهد خداوند به بشر تواناییهای بسیار زیادی داده است که اگر هر کسی تصمیم بگیرد حتّی از بخشی از این ظرفیّت و توانمندی استفاده کند، قادر خواهد بود به بسیاری از آرزوهای خود برسد. امروز که مصاحبه کولهپشتی با فاطمه حسنپور مقدّم، دانشآموز پایهی نهم مدرسهی شهرآرا، را بخوانید و با او و فعّالیّتها و هنرهایش که با تلاش و پشت کار زیاد به آنها رسیده است آشنا شوید، بیشتر به این موضوع پی خواهید برد که با انگیزه و سعی زیاد چقدر زود میتوانید رشد کنید و به موفّقیّت برسید.
چطور شد که مجری شدی؟
یکی از آرزوهایم از کودکی مجریگری و گویندگی بود. هر وقت این موضوع را به بزرگترهایم میگفتم، اعتقاد داشتند این کار دستکم در سنّ من شدنی نیست، امّا من باور داشتم که به آرزوهایم میرسم. معلّمهایم هم میگفتند که میتوانم مجری موفّقی شوم تا اینکه در کلاس ششم، معلّمم (خانم وظیفهدان) به من اطّلاع داد از طرف ادارهی آموزشوپرورش ناحیّهی۲ تست گویندگی برای دانشآموزان گذاشتهاند و تشویقم کرد که شرکت کنم. تست از میان ۵۰۰ دانشآموز بود و من جزو ۵ نفر نهایی انتخاب شدم و پس از گذراندن دورهی فنّ بیان، از آن زمان، با خلّاقیّت و تلاش، بهعنوان کمسنترین مجری در بسیاری از برنامههای مدرسه و ادارهی آموزش و پرورش و پس از آن مهدهای کودک، کتابخانهها، سایر ادارات و «رادیو زندگی» اجراهای زیادی داشتهام.
از چه راهی مجری برنامههای حرم شدی؟
سال ۹۷ به حرم امامرضا (ع) مراجعه کردم و تقاضا دادم تا خادم افتخاری شوم، امّا گفتند هنوز خیلی کوچک هستم و نمیشود. دلم شکسته بود و صمیمانه از حضرت خواستم کمکم کند. همان موقع از کنار پایگاه فرهنگی شهید هاشمینژاد در صحن جامع رضوی رد میشدم که جرقّهای در ذهنم ایجاد شد. مراجعه و برای مجریگری در برنامههای مربوط به بانوان در حرم تقاضا دادم. بعد از ۲ ماه، برای تست مرا خواستند و در پایان، به لطف امامرضا (ع)، بهعنوان کوچکترین عضو افتخاری، مجری و دکلمهخوان حرم رضوی شدم و پیش از کرونا در رواق حضرت زهرا (س) و الان در مدرسه خیراتخان برای خانمها برنامه اجرا میکنم.
چه شد که به کار تدوین رو آوردی؟
از ابتدای امسال که به دلیل همهگیری بیماری کرونا بچّهها نمیتوانند در مدرسه حضور داشته باشند، به توصیّهی مدرسه، همراه تعدادی از نوجوانان دوازده تا هجدهساله، دور هم نشستیم و فکر کردیم که در این موقعیّت کرونایی چطوری حال هم را خوب نگه داریم. تصمیم گرفتیم با تولید کلیپها و فایلهای صوتی با محتوای کتاب و داستان، حال و احوال کردن و جملههای انگیزشی و ارائهی آن به دانشآموزان در مدارس، به این هدف برسیم. بنابراین، با جستوجو در اینترنت و دیدن چند فیلم آموزشی، تدوین را یاد گرفتم و الان برای مدارس و کتابخانهها در قالب «موشنگرافی» برنامههایی را تدوین میکنم.
از موفّقیّتهای قرآنیات بگو.
مادرم از خردسالی مرا با قرآن آشنا کرد. از سهسالگی کلاس قرآن رفتم و کلمهبهکلمه یاد گرفتم و تا کلاس پنجم، ۶ جزء از قرآن را حفظ کردم. هدفم حفظ کل قرآن است. تا قبل از کلاس پنجم، ساکن قزوین بودم و کلاس چهارم در مسابقات حفظ قرآن در آن استان اول شدم. کلاس پنجم که به مشهد آمدیم، در ناحیّهی۲ آموزش و پرورش، مقام اوّل و در سطح استان خراسان رضوی، مقام دوم مسابقات حفظ قرآن را کسب کردم.
از عروسکهایت برایمان بگو.
از کلاس ششم ساخت عروسک روسی را از مادرم یاد گرفتم و بعد، با خلّاقیّت بیشتر، علاوه بر آن، عروسکهای «خنگول»، خرگوش و جاسویچی، نمددوزی و رزینسازی هم انجام میدهم و میفروشم. البته بیشتر به دلیل اینکه سنّم کم است، مادرم از طریق فضای مجازی در حجم زیاد برای نمونه برای سیسمونی سفارش میگیرد و من آنها را درست میکنم. به علاوه، از طریق بازارچه و مسابقات مدارس و دوستان و آشنایان هم کارهایم را ارائه میکنم.
موفّقیّتها و تواناییهای دیگری هم داری؟
عضو شورای محلّه هستم. سال پیش در تئاتر بانوان «اتلمتل یه انگشت» که از طرف فرهنگسرای امّت و شهرداری به مدّت ۳ روز در سالن شهدای وحدت برگزار شد بازی کردم. در برنامهی «حرکت» از سیمای خراسان رضوی به عنوان دانشآموز موفّق با من مصاحبه و پخش شد. در هفته دستکم ۶۰۰ صفحه کتاب میخوانم و همزمان عضو چند کتابخانه هستم. سال ۹۸ هم نفر اول پویش کودک کتابخوانی آستان قدس رضوی در استان شدم. از کلاس اول، سبکی از نقّاشی برای خودم ابداع کردم که نقاشی با مداد رنگی به صورت حرفهای است. برای نقّاشی و طرّاحی، دورهای نگذراندهام. فقط در حدّ شناخت وسایل لازم و رنگشناسی یک دوره دیدهام، امّا انگیزه و استعداد خوبی در این زمینه دارم. پارسال هم در مسابقهی نقّاشی آموزشوپرورش در استان رتبهی اوّل را به دست آوردم.
برای آینده چه برنامهای داری؟
تا الان هرچه هستم فکری است که در گذشته داشتهام. بقیّه برنامهای است که برای آینده دارم؛ بنابراین متفاوت بودن مهارتهایم مزاحمتی برای آینده و تصمیماتم ندارند. خداوند در قرآن تکرار کرده است که با هر سختی آسانی هم هست. پس وقتی خدا تلاش ما را میبیند، خودش کمکمان میکند، همانطور که در سورهی آلعمران گفته است: «محال است شکست بخورید وقتی خداوند یاورتان است.» البتّه پدر و مادرم خیلی در رسیدن به آرزوها و اهدافم کمکم کردهاند و خدا را به خاطر وجودشان شکر میکنم.
تا الان معدّلم ۲۰ بوده و میخواهم در دبیرستان رشتهی تجربی بخوانم و هدفم این است که فوق تخصّص مغز و اعصاب شوم. دلم میخواهد بیش از ۵ هزار ویزیت رایگان انجام دهم و پزشک مردم باشم؛ و سخن آخر.
دوستان زیادی از من میپرسند این همه تلاش و سختی کشیدن برای چیست. به همه میگویم: «من امروز کارهایی میکنم که دیگران حاضر به انجامش نیستند و فردا کارهایی انجام خواهم داد که دیگران قادر به انجام آن نخواهند بود.
به نظرم، باید برای رسیدن به آنچه فکر میکنیم و اعتقاد داریم، با قوّت تلاش کنیم. درباره اینکه چطوری انجام میشود هم نباید فکر کرد، زیرا خداوند خودش راه آن را میداند. در هر زمینهای که تلاش کنیم راهش هم جور میکند. نوع و مدل امکانات در این راه مهم نیست. مهم این است که از نداشتههایمان برای رسیدن به هدفهای خود استفاده کنیم، زیرا یک ساعت سختی کشیدن یک عمر با افتخار بودن را برایمان به وجود میآورد.
در مجموع، خلاصهی موفّقیّتهایم را از ۴ «ت» میدانم: ۱. توکّل به خداوند، ۲. تلاش زیاد و تلف نکردن عمر،
۳. تلویزیون ندیدن و ۴. تلفن همراه نداشتن.