ترجمه کاظم کلانتری/ مولی فیتزپاتریک- نیویورکتایمز
از درِ جلوییِ خانه شروع شد.
آدرین گومز با دوستش در لسآنجلس زندگی میکند؛ جایی که اولین روزهای خانهنشینیشان به دلیل شیوع کرونا بدون رویداد مهمی گذشت. آنها دورکاری میکردند، کیک میپختند، هر روز صبح دو مایل پیادهروی میکردند و ظرفهای سینک ظرفشوییشان را میشستند. اما یکشب درِ خانهشان به شدت بهصدا درآمد، آنقدر بلند که از هرجای خانه شنیده میشد. با کمال تعجب هیچکس آنجا نبود. اواسط ماه آوریل بود که آقای گومز در رختخواب بود و سایهای را جلوِ پنجره اتاقش دید؛ با اینکه پنجره کاملا بسته بود و سایه پنجره کناری حرکتی نداشت و گربهای آنجا دیده نمیشد و هیچ پرنده یا موجود دیگری هم لای پرده گیر نکرده بود. آقای گومز فکر میکرد زمینلرزه شده است: «من از ترس مثل فیلمهای ترسناک پتو را کشیدم روی سرم؛ واقعا ترسیده بودم.»
نه او و نه دوستش هیچ فعالیت غیرقابلتوضیحی در خانه ندیده بودند، اما میتوانستند به وضوح صدای قدمهایی که بالای سرشان برداشته میشد بشنوند. واضح بود که هیچکس آن بالا زندگی نمیکرد.
آقای گومز ۲۶ساله که در یک شرکت آیتی کار میکند، میگوید: «من یک آدم نسبتا منطقی هستم. سعی میکنم به این فکر کتم که چه چیزهای قابلتوضیح و قابلدیدنی ممکن است باعث این صداها شده باشند؟ اما وقتی پاسخی برای این سؤالها پیدا نمیکنم شروع میکنم به این فکر کنم که شاید واقعا دارد اتفاقهایی میافتد.»
آنها تنها نیستند، نه تنها در این مورد؛ بلکه احتمالا در موارد دیگر.
کسانی که به روح اعتقاد دارند، در تجربه انزوای خودخواستهشان، روز و شبشان را علاوهبر تماسهای تصویری و آموزش و کار در خانه، با این موارد هم میگذرانند: صداهای عجیب و بدونمنبع، سایههای ترسناک، گربههای نامرئی که روی مبلها لم دادهاند، نوازش دستهایی که وجود ندارند، و حتی در برخی موارد – مثل فیلمهای شکار ارواح- ترسهای بی دلیل از اشباح معلق و خیالگونه.
برخی از آنها واقعا میترسند، اما برخی دیگر از چنین همنشینهایی تشکر هم میکنند.
هیچ مدرک علمیای وجود ندارد که وجود ارواح را ثابت کند؛ حقیقتی که تأثیر چندانی بر اشتیاق ما به آنها ندارد. طبق نظرسنجیای که سایت Yougov در سال ۲۰۱۹ انجام داد، ۴۵ درصد بزرگسالان آمریکا به ارواح اعتقاد دارند. در سال ۲۰۰۹ مرکز تحقیقات Pew دریافت که ۱۸ درصد آمریکاییها معتقدند با چشم خودشان یک روح دیدهاند یا حداقل با یک روح مواجه شدهاند.
پیش از وضع قوانین قرنطینه در نیویورک، پاتریک هایندز ۴۲ ساله با همسر و دخترش منهتن را ترک کرد تا ۶ هفته را در کلبهای دلپذیر در ماساچوست غربی بگذرانند.
یک شب آقای هایندز حدود ساعت ۳ صبح برای نوشیدن یک لیوان آب از خواب بیدار شد. او در اینباره میگوید: «یک مرد سفیدپوست ۵۰ ساله را دیدم که با لباس نظامی دوران جنگ جهانی دوم و کلاه بر سر، پشت میز نشسته است. تا دقیق شدم که ببینم چه اتفاقی دارد میافتد، ناپدید شده بود.» آقای هایندز که مهمان پادکستی با موضوع «جرائم واقعی» بود، میگوید: «اصلا احساس خطر نکردم، تا صبح که به همسرم قضیه را گفتم دیگر این اتفاق برایم پپیش نیامد.»
اگر قبول داشته باشید که روح وجود دارد، همانطور که دو آدم واقعی هم وقتی دائم با یکدیگر باشند همدیگر را عصبی میکنند، دلایلی هم برای ایجاد تنش بین روح و صاحبخونه وجود خواهد داشت!
جان ای. ال تِنی، که خودش را محقق امور ماوراالطبیعه معرفی میکند و قبلا مجری برنامه «شکارچیان ارواح» بوده است میگوید که در سال ۲۰۱۹ هرماه دو تا پنج گزارش درباره خانه روحزده دریافت کرده است. اما اخیرا با قرنطینه و خانهنشینی این مقدار به ۵ تا ۱۰ گزارش در هفته افزایش یافته است.
یکی از تجربیات آقای تِنی این است: در سال ۱۹۹۹ دقیقا قبل از مشکل Y۲K ۱ او شاهد افزایش گزارشهای وجود روح و فعالیتهای اسرارآمیز بوده است؛ مثل دیدن یوفو ۲ (که طبق تجربیات او الان هم درحال افزایش است). او میگوید: «به نظر میرسد که میزان اضطرابمان با احتیاط و هشیاری و دقت زیاد ما ارتباط دارد.»
آقای تِنی هیچ شکی ندارد که بیشتر مواردی که به او گزارش میشوند از نظر طبیعی کاملا قابلتوضیح هستند و یک دلیل موجه دارند. وقتی خورشید بالا میآید و خانه گرم میشود مردم معمولا سر کار هستند. آنها عادت ندارند که صدای انبساط چوبها و آجرها را بشنوند. اینطور نیست که قبلا این صداها وجود نداشتهاند. مردم هنگام این صداها یا خانه نبودهاند یا هرگز به این صداها توجه نمیکردهاند.
اما واقعا همینطور است؟ جانی کاوان باور دارد که از زمان دانشگاه چیزی او را تعقیب میکند. خانم کاوان ۲۶ ساله نام روحی را که تعقیبش میکند «متیو» گذاشته است؛ نامی مقدس که امیدوار است مراقبش باشد و باعث شود بهترین رفتارها را انجام دهد. این روح به مرور با صداهایی شبیه از پلهها بالا و پایینرفتن، حضورش را در خانه خانم کوان در «نشویل» تثبیت کرده است.
شوهر او که یک حسابدار ۳۱ ساله است میگوید: «صداها شبیه صداهای ابزار و وسایل خانه یا مثل راه رفتن گربهمان نیست. این صداها آنقدر زیاد هستند که توجهمان را جلب میکنند.»
همان زمانی که این زن و شوهر در ماه مارس قرنطینه خودشان را شروع کرده بودند، آقای کاوان شروع کرد از سرویس بهداشتی مهمان خانهشان استفاده کند تا همسرش، که یک پرستار خانه است و در طول همهگیری شیفتهای شبانهاش بیشتر شده است، بتواند بدون سرو صدای کارهای روزمره صبحگاهی که او را آزار میدهند بخوابد. او دریافته است که «متیو» -که زن و شوهر معتقدند خانم کاوان را ترجیح میدهد- به نظر میرسد که از این تغییرات خشنود نباشد. در سه نوبت جداگانه، آقای کاوان هنگام استفاده از دستشویی مهمان بهطورغیرمنتظرهای با آب سرد، غافلگیر شده است، اما گویا این فقط مشکل لولهکشی نبوده است: «هربار متوجه شدم که شیر آب گرم خودبهخود بسته میشود.»
مدیسون هیل ۲۴ ساله در زمان همهگیری و قرنطینه با دوستش که معلم و نویسنده است در آپارتمانشان در «فلورنس» ایتالیا زندگی میکنند. او همیشه اینگونه توهمات درباره خانهاش -به خصوص حمام- داشته است. او احساس میکند کسی دائم او را تماشا میکند، درها را به هم میکوبد یا حولهها را ناگهان روی زمین میاندازد. او نصف شبی که بیدار شد چیزی روی تختخوایش دید که قبلا آنجا نبوده است. یک لنز دوربین، که وقتی آمریکا بود، خریده بود. ولی آن لنز وقتی به ایتالیا آمد گم شد. او مدتها بود که نمیتوانست آن را پیدا کند، اما آن شب روی تختخوابش بود. از آن زمان مکان چیزهای کوچک آپارتمانش مثل کلید بهطرز عجیبی تغییر میکند.
کری دانلاپ آپارتمان تکخوابهاش را با دوستش، الکساندر کوهل، شریک است. آقای دانلاپ، یک معلم ۳۱ ساله است که عقیده دارد سال گذشته اولینبار روح ساکن خانهشان را دیده است.
او آن روح را وسط شب در حمام دیده که لباسی سبزرنگ تنش بوده و در فاصله نیممتریاش ایستاده بوده و میدرخشیده است. آن زن (روح) وقتی آقای دانلاپ برق را روشن کرد ناپدید شد. او میدانست که یکی از دوستانی که خانه را از آنها اجاره کردهاند یک روح در آنجا دیده است. هردو موافق بودند که یک زن کوتاهقد آسیایی دیدهاند.
کرت گری، استادیار دانشگاه کارولینای شمالی در «چاپل هیل»، روی این موضوع مطالعه میکند که درک ما از ذهن دیگر موجودات، از جمله حیوانات و ماشینها و مردهها چگونه است؟ افراد مواقع ضعف و بیماری، که انگیزه پیداکردن معنی برخی ناهنجاریها زیاد میشود، به این احساس تن میدهند که تسخیر شدهاند. ناگفته نماند که خود این بیماری و ضعف، نشانههای روان شناسانهای دارد؛ نشانههایی که مشابه حالتی است که انگار یک روح شیطانی، نامرئی و خیلی نامحسوس به قربانی از همهجا بیخبر وارد میشود.
این پدیده همچنین میتواند عوارض جانبی تنهایی در دوران حاضر باشد. آقای گری میگوید: «ما در قرنطینه از نظر جسمی و روحی محدود و محصور شدهایم. جهان ما کوچک شده است. ما در خانه به دام افتادهایم و به ارتباط با دیگران احتیاج داریم. پس دلگرمکننده است که فکر کنیم یک عامل فراطبیعی در نزدیکی ماست.»
برای دانیل، یک وکیل ۳۹ ساله، قرنطینه خیلی زودتر از همهگیری اتفاق افتاده است. او در خانهاش در «ریچموند» دوران نقاهت بیماریاش را میگذراند که هیچ ارتباطی به زمستان نداشت.
او میگوید: «اولینبار در ماه فوریه متوجه یک فعالیت عجیبوغریب شدم.» او وقتی به اتاق مهمان رفت متوجه شد که چراغ آنجا روشن شده است، درصورتی که اصلا یادش نمیآمد آن را روشن کرده باشد. این اتفاق چندبار روی داد تا وقتی که مجبور شد بلند فریاد بزند: «بس کنید؛ دیگر این کار را نکنید.»، اما دفعه بعد که وارد اتاق شد دید که چراغ روشن است، درحالی که اصلا آن را روشن نکرده بود. بیش از یکبار صدای مرد و زنی را شنید که در حال گفتگو بودند، ولی درست نمیتوانست بفهمد چه میگویند.
او اخیرا در همان اتاق ماسک صورت میدوزد. یکبار دقیقا به اندازه یک ماسک دیگر پارچه داشت، اما وقتی خیلی کوتاه از تخته اتو دور شد و بعد برگشت آن چند قطعه ناپدید شده بودند. دانیل میگوید: «آنها ناپدید شدند. در عرض ۲۰ ثانیه کاملا ناپدید شدند. من سطل زباله و همهجای خانه را گشتم، اما پیدا نشدند.»
دانیل خودش را یک فرد بسیار اجتماعی توصیف میکند؛ کسی که دوستان و خانوادهاش نگران بودند که او چگونه میخواهد به تنهایی از پس خودش بربیاید. او میگوید: «این نوع اتفاقات دقیقا مثل این میماند که کسی سرو کلهاش پیدا شود تا من را سر حال بیاورد یا مراقبم باشد یا مطمئن شود من احساس تنهایی نمیکنم.»
آقای گری میگوید: «اگر ایده هویتهای فراطبیعی میتواند برای کسی مقداری مراقبت اجتماعی ایجاد کند تا تنهاییاش را تحمل کند عالی است.»
آیا شما از صداهای عجیبوغریب در نیمهشب رنج میبرید؟ آیا از زیرزمین یا اتاق زیرشیروانی میترسید؟ آقای تِنی، شکارچی روح، میگوید: «وحشت نکنید. درباره آنچه میبینید دقت داشته باشید. ممکن است به زودی درباره ترسهایتان توضیحی منطقی پیدا کنید. اگر این صداهای عجیب در ساعت ۲ و ۵۰ دقیقه ظهر اتفاق بیفتند چه؟»
آقای تنی پیشنهاد میدهد: میتوان ادعا کرد ارواحی که اطراف آشپزخانه شما پرسه میزنند اینگونه نیست که فقط برخیوقتها آنجا باشند، بلکه همیشه آنجا بودهاند. شاید شما تغییر کردهاید. شاید شما در سکوت اطرافتان بیشتر دقت میکنید. شاید ما تازه متوجه شدهایم که جهان از آن چیزی که فکر میکردیم و به آن اعتبار میدادیم عجیبتر است.»
۱. مشکل سال ۲۰۰۰ (Year ۲۰۰۰ problem) که به Y۲K هم شهرت دارد یک مشکل نرمافزاری برای سیستمهای کامپیوتری بود که در آن، چون سیستم برنامهنویسی مانند کارتهای اعتباری از دو عدد تشکیل شده بود (مانند: ۲۶/۰۲/۹۹) با شروع سال ۲۰۰۰ نرمافزار کامپیوتر نمیدانست دو رقم انتهایی (۰۰) را چگونه تفسیر کنند؛ به صورت سال ۱۹۰۰ یا سال ۲۰۰۰!
۲. شی ناشناسِ پرنده (به انگلیسی: Unidentified flying object) (مخفف: UFO/ یوفو)، که در فارسی به آن بشقاب پرنده هم گفته میشود، اصطلاح رایج برای هر پدیده هوایی است که علت آن نمیتواند بهآسانی یا بلافاصله توسط ناظر شناخته شود.