خواستها و مطالبههای واقعی زنان در جامعه چیست؟ این یکی از مهمترین پرسشهایی است که پاسخ به آن آسان است، چون میتوان مجموعهای از مفاهیم جدید و خواستهای متنوع را ردیف، و آنها را مطالبه و نیاز واقعی همه زنان جامعه معرفی کرد. اما دشوار است، چون نمیتوان به طور دقیق مشخص کرد خواستهای پراکنده زنان و همچنین نیازهای متنوع آنان چگونه و از سوی چه فرد یا نهادی باید پیگیری شود. این مسئله، خود، به پراکندگی و تفرق تواناییها و برنامههایی منجر میشود که پیگیری هرکدام از آنها بهتنهایی بسیار مطلوب است، اما به دلیل فقدان برنامهریزیهای بلندمدت و شعارزدگیهای فراوان، در مجموع، حاصل چندانی به بار نمیآورد.
در سالهای اخیر، مباحث مربوط به حوزه زنان بیش از گذشته مورد اقبال و توجه قرار گرفته است، اما هرچه به بزرگنمایی مطالبهها، خواستهها و نیازهای جامعه زنان ایرانی بیشتر پرداخته شود، نتایج کمتری از آن میتوان گرفت. هماکنون، ۲ پاسخ فوری در چرایی این پراکندگی و بیسروسامانی مطالبههای زنان وجود دارد که اولی معطوف به نهادهای متولی و دیگری متوجه جامعه زنان است.
در همه سیستمهای سیاسی، تقسیمکار روشن و مشخصی برای اداره امور وجود دارد که با توجه به نیازهای جامعه و منابع مادی و معنوی موجود در آن، تلاش میکنند بخشی از نیازهای شهروندان را برطرف کنند. با توجه به اینکه مسئله زنان و شناسایی خواستها و نیازهای آنها به بررسی گروههای مختلف اجتماعی نیاز دارد، برنامهریزی و نقشهراهی لازم است که بر مبنای آن بتوان اقدامات مناسبی انجام داد.
اگرچه نهادهای متولی امور زنان همچون «فراکسیون زنان و خانواده» در مجلس و «معاونت امور زنان و خانواده ریاستجمهوری» در جامعه ما هرسال به تنوع برنامهها و عمق اقدامات خود اضافه میکنند، برای رسیدن به نقطه مطلوب، نیازمند صرف وقت، برنامهریزی روشن و آشکار و از همه مهمتر، منابع مالی مطمئنی هستند که بتوانند بر مبنای آن، برنامهریزیهایی بلندمدت طرحریزی کنند و به ایجاد فرصتهای جدید در حوزه زنان بپردازند.
در چنین وضعیتی، میتوان امیدوار بود که برنامهها و سیاستها خلقالساعه و وابسته به اشخاص نیستند و در هر شرایطی میتوان آنها را مورد توجه قرار داد. با همه توجههای مثبت و مطلوبی که امروزه به مسئله زنان شده است، هنوز هم درباره ضرورت توجه به زنان تردیدهایی وجود دارد که خود مانع مهمی در برابر نهادهای سیاسی است. باید به خاطر داشت هر گونه سیاست و برنامهای که بهبود جایگاه زنان را در جامعه سبب شود، بلاواسطه اثر مستقیم بر نسل آینده و نهاد خانواده دارد.
در نتیجه، اختصاص ردیفهایی از سند بودجه که امسال در آن رشد خوبی وجود داشته است، بسیار منطقی و قابل دفاع است. برای پرهیز از نگاه تکبعدی به مسئله زنان و اجتناب از کلیشههایی که همواره دولت و نهادهای سیاسی را مقصر همه کمکاریها معرفی میکنند، باید نگاهی بیطرفانه و البته عمیق به درون بافت جامعه انداخت. واقعیت تلخ این روزهای جامعه رواج نوعی مدگرایی و شعارزدگی است که خود را بیش از همه درباره مسئله زنان نشان میدهد.
با مقبولیت توجه به مسئله زنان و رواج مفاهیم گسترده درباره نظریههای متنوع و گوناگون در حوزه مطالعات زنان، استفاده از مفاهیم پرطمطراق و استدلالهایی در دفاع از حقوق زنان، به یک ژست روشنفکری تبدیل شده است. در نتیجه، ادبیات و به تبع آن، مطالبهها و خواستهایی رایج شده است که نهتنها سنخیتی با جامعه زنان در ایران ندارد، بلکه گسترش آنها مانعی برای تحقق مطالبههای واقعی و البته ضرور زنان جامعه میشود. در حقیقت، یکی از موانع عمده برای شناسایی نیازهای حوزه زنان، شعارزدگی و اکتفا به طرح مفاهیمی است که تحقق آنها نهتنها در شرایط کنونی ممکن نیست، بلکه به بیسروسامانی مطالبههای زنان و پراکندگی و تعارض میان طیفهای گوناگون منجر میشود.
به نظر میرسد نهادهای سیاسی و جامعه زنان، هردو، تا اندازهای در بیسروسامانی شناسایی و تحقق مطالبههای زنان نقش دارند. نهادهای سیاسی به دلیل نداشتن برنامهریزیهای بلندمدت، شناسایی نکردن علمی و دقیق خواستها و نیازهای زنان، اختصاص ندادن منابع مالی لازم و برخی موازیکاریها در این زمینه از قافله تحول و شتاب تغییرات در مطالبههای زنان غافل ماندهاند. جامعه زنان نیز به دلیل پیروی از مدهایی که روزبهروز و البته نامتناسب با نیازهای واقعی جامعه، متحول میشوند و همچنین اکتفا به طرح برخی مفاهیم و شعارهایی که تحقق آنها در عمل امکانپذیر نیست، امکانات و تواناییهای خود را در مسیری نامطلوب هزینه میکنند. زمان آن فرارسیدهاست که با باور به ضرورت توجه به مسئله زنان از سوی نهادهای سیاسی و تمایز سره از ناسره در مفاهیم مربوط به زنان در جامعه، سامانی دگرباره به مطالبههای زنان بخشید.