بازخوانی تاریخچه کهنترین زورخانه مشهد که روزگاری سرای جوانمردان بود و نخستین گلریزان قرن در آن برگزار شد
مصطفی توفیقی | شهرآرانیوز؛ هر سال در میانه دی ماه سرد، تقویمها با ثبت «روز فتوت و جوانمردی»، سالروز فوت جهان پهلوان تختی را یادآور میشوند. مردی از تبار عیاران و دست گیران که خاک گود زورخانه ها، خاکی بارشان میآورده است. پهلوانی و جوانمردی مرام اهل گود است و بر همین حسب هم در سطرهای پیش رو نقبی زده ایم بر گفتن از روزگار از سر گذشته قدیمیترین زورخانه مشهد که گذر عیاران بوده است و سرای جوانمردان. آن چنان که طبق روایتهای شفاهی اهلش، نخستین گلریزان شهر زیر سقف آن برگزار شده و مرام مردمش گره از کار فروبستگان بسیاری باز کرده است.
هشت گوشه اهل معنا
به زیارت حضرت که میروی، میتوانی از باب الجواد (ع) اذن دخول بگیری، یا چند قدم پایینتر از دری که قامتش کوتاه است و دست حاجت گیریش بلند، از گودالی که رفیع است و اذنش یاعلی (ع) و یاحق است. چند قدم مانده به درهای آسمان هشتم، در سمت جنوبی حرم امام رضا (ع)، جایی که یکی از کهن محلههای مشهد، عطر اصالت میپاشد به سروصورت بزک شده شهر، در سرآغاز محله عیدگاه، زورخانهای از دل سالیان قد برافراشته که به قول زوردارانش، زورخانه نیست که «ذکرخانه» است. میگویند این زورخانه نه ۱۰ سال، نه ۲۰ سال، نه ۱۰۰ سال که ۱۲۰ سال است مردهای خاکی را خاک کرده است.
روی دیوارهای زورخانهای که حالا به موزه انسان شناسی میماند، عکسهای پهلوانهای پیر و جوان قطار شده است که گواهی روزگار رفته بر اهل فتوت این محل است. پایین پای این پهلوانها نیز که حالا نقش دیوار و دل اند، گود زورخانه محله عیدگاه با هشت ضلعی دورش است که آدم را یاد مقرنسهای حرم میاندازند و مسجد شیخ لطف ا... و کربلا و آن هشت گوشه مظلوم؛ و خردوکلان که شبانه روزی ۳ نوبت در این گود خاک میخورند، خاک میشوند، خاکی میشوند.
حضور جهان پهلوان تختی در توس برای تماشای کشتی با چوخه | سال 1343
گود را ساده میکندند
پهلوان حسن ریاحی، از بزرگان زورخانه محله عیدگاه، تعریف میکند: «این بغل، قبرستان و رخت شوی خانه و حوض انبار بود. اینجا هم چندبار تغییر بنا داده، اما گود همین گود بوده است. آن قدیمها (پهلوان ۶۰ سال از عمر هفتادوچندساله اش را کف این گود چرخ زده است.) هر بزرگ تری برای خودش گودی راه میانداخت و از این تشریفات امروزی خبری نبود. گود هم کم نبود. گود را ساده میکندند و هشت ضلعی در میآوردند. کشتی هم همین طورگرفته میشد، در همین گودها. تشک کشتی هم در کار نبود. عصربه عصر آبی میپاشیدند و همین...»
سهم گود از جنگ
میگویند بنیان زورخانه را «رهباردار» نامی گذاشته است. به ظاهر قدیمها گود اسمی نداشته است و تابلو و نشانی هم در کار نبوده است. به سبب محلهای که در آن قرار گرفته، به «گود» یا «زورخانه عیدگاه» معروف بوده است. قبل انقلاب، در دورهای که اداره زورخانه از ترشیزیان به فاطمی میرسد، مرحوم فاطمی اسم اینجا را میگذارد «زورخانه طوس»، بعد انقلاب، اما به حرمت خون شهدا، اسم اینجا را عوض میکنند و میشود: «زورخانه شهدا». قسمت این گود از جنگ نیز فقط یک نام نبوده است، عکس «شهید احمدی»، از جوانمردهای کف این زورخانه، هنوز روی دیوار زورخانه لبخند میزند به لامروتی دنیا و هنوز مردم محل و پهلوانهای زورخانه از ۱۵میلیون تومانی میگویند که مردم دور گود برای کمک به جبهه گلریزان کرده اند و آمبولانسی که با گلریزان مردم و پهلوانها برای رزمندهها خریده شده است.
دیوار زورخانه که با تصویر پهلوانان آزین شده است
ورزش مشتیها
احمدآقای عشقی، از قدیمیهای زورخانه، درباره سنت گلریزان این گود میگوید: «این ورزش، ورزش مشتی هاست. این گود، مال مشتیهایی است که دستی توی جیبشان میکنند و گرهی از کار گرفتاران باز.» شاهد این حرف ها، یکی این است که مشهور است اول جایی که در مشهد مراسم گلریزان برپا میشده، همین زورخانه بوده است. شاهد دیگر، این حرفهای احمدآقا که: «چندتا مشتی هستند از سرتاسر ایران، اینجا سفره میاندازند و به سر گرفتارها دست میکشند.
قدیمها که وسط این گود لنگ میانداختند و گلریزان میکردند، هرکس هرچه میداد جمع میکردند و به دست «سِر نگهدار» میدادند. او هم میرساند به دست نیازمندش و هیچ کس هم هیچ چیز متوجه نمیشد. همین الان هم اینجا جای کار خیر است. همین اواخر خانمی آمد جلو در همین زورخانه و گفت شوهرم زندانی است. همه کمک کردند و آن زندانی آزاد شد و هیچ کس متوجه نشد آن گرفتار چه کسی بوده است. از این چیزها اینجا زیاد است.»
پهلوان زنده را عشق است
از اینها گذشته، زورخانه محله عیدگاه همان قدر که به «فتوت» جوانمردان مشهور است، به پهلوانان میدان دار و مرشدان رازدارش هم شناخته میشود، از پهلوان عبدالرضا کارگر تا مرشد احسان کارگر، از کهنه سوار استاد مرشد حاج حسین ترشیزیان، مرشد اول زورخانه، تا پهلوان سلیمان مستور و دیگران که تا این اواخر حاج محمد خادم و حالا حاج حسن ریاحی بودند. سرآمد همه این پهلوان ها، اما «پهلوان احمد وفادار» است.
جمعی از اعضای زورخانه شهدا
خانه پهلوان پهلوانان
سرتاسر دیوار زورخانه شهدای مشهد از تصاویر پهلوانان ایران پر شده است. سهم محله عیدگاه، اما از میزبانی این جهان پهلوانان، بزرگ آنها «پهلوان احمد وفادار» است، کشتی گیر خراسانی که در سال های۱۳۲۹، ۱۳۳۰ و ۱۳۳۱ با کسب عنوان پهلوانی کشور ۳ بار پیاپی صاحب بازوبند پهلوانی شد. احمد وفادار، یکی از نام بردارترین پهلوانان ایران، در این گود کشتی میگرفته است.
در بین مشهدیهای اهل کشتی، مشهور است که احمد وفادار، غلامرضا تختی را با یک دست و فقط از مچ یک پا بلند کرده و او را یک دور کامل در تشک آن زمان دور داده است. معروفترین ماجرا درباره پهلوان وفادار این است که در سال۱۳۳۱، پس از آنکه وفادار برای ۲ سال پیاپی با خاک کردن همه کشتی گیرهای نامی بازوبند پهلوانی بسته بود، تمام پهلوانان قصد میکنند که بازوبند را از وفادار بگیرند و نگذارند که قهرمانی و پهلوانی او سه ساله شود و همه دست اندرکاران فدراسیون کشتی از غلامرضا تختی میخواهند که در این مسابقه شرکت کند که او قبول نمیکند و میگوید «من با وفادار دوستی و رفاقت بسیار نزدیکی دارم».
دوستانش از او میخواهند کشتی بگیرد. دیدار تختی و وفادار در مدرسه دارالفنون تهران برگزار شد و همه جمعیت منتظر تماشای کشتی ۲ پهلوانی بودند که روی تشک رفته بودند. جمعیت تصور میکرده اند که تختی برنده مسابقه خواهد شد، اما وفادار که به کشتی پهلوانی و چوخه تسلط کامل داشته است، با فن کنده بر حریف غلبه میکند و تختی را ضربه میکند و برای همیشه صاحب بازوبند پهلوانی میشود. صدالبته دوستی ۲ پهلوان تا سالهای سال پابرجا میماند و خانه پهلوان وفادار در مشهد، میزبان سفرهای جهان پهلوان تختی به مشهد میشود.
سردر زورخانه شهدا در محله عیدگاه
دور پهلوانی
سلسله پهلوانان این گود ادامه مییابد تا دور چرخ زنی در این میدان از امثال پهلوان احمد فخار به امروز، به پهلوان حسن ریاحی برسد. در نزد پهلوانها مشهور است که ریاحی چنان چرخ میزده که تعداد آن از حساب جا میافتاده است. پهلوان حسن ریاحی که از کودکی در این گود چرخ زده و ذکر گفته است، اکنون در دهه هشتم زندگی خود، یکی از انگشت شمار پهلوانان کشور است که فدراسیون او را به عنوان «پدر گود» مفتخر کرده است. به کوشش این پهلوان و دیگر پهلوانان زورخانه شهدای مشهد، فرهنگ پهلوانی و ورزشهای باستانی همچنان زنده اند تا از میان نوجوانها و جوانهایی که در میانه میدان یا علی (ع) میگویند، پهلوانهای فردای شهر پهلوان پرور مشهد قد برافرازند.