در شماره اول صفحه اندیشه گفت وگویی با عنوان «تمدن اسلامی؛ دگردیسیهای یک مفهوم» با دکتر سعید طاووسی مسرور منتشر شد. در این گفتگو به تعاریف این مفهوم و سیر تطور آن پرداخته شد. یادداشت حاضر، تکملهای بر آن است.
***
نام گذاری «تمدن اسلامی» که دوران شکوفایی آن را قرنهای سوم تا پنجم هجری میدانند، ارتباطی با مفاهیم ایدئولوژیک اسلام به مثابه یک دین ندارد و بهترین توضیح برای وضع چنین اصطلاحی را میتوان ناظر به محدوده جغرافیایی شکل گیری این تمدن دانست که شامل سرزمینهای تحت حاکمیت دولت اسلامی بوده است. از این رو بخشی از صحبتهای دکتر طاووسی مبنی بر اینکه «اگر اسلام نبود، این تمدن شکل نمیگرفت»، نیازمند تأمل بیشتری است، زیرا پایه شکل گیری این تمدن در همه ابعادش دین اسلام نبود. در آموزههای اسلامی، به برخی معیارهای تمدن سازی اشاره شده است، اما در زمینههایی همچون علم و دانش که یکی از پایههای مهمی هر تمدن به شمار میرود، بخش چشمگیری از دانشمندان تأثیرگذار در تمدن اسلامی، دل مشغولی دینی و مذهبی نداشتند و برخی آنها مسلمان هم نبودند.
برای مثال، مروری بر کتابهای شرح حال نویسی سدههای میانی دوره اسلامی نشان میدهد که در علومی همچون پزشکی، بخش زیادی از پزشکان حاذق و تأثیرگذار در جهان اسلام از میان یهودیان، مسیحیان و حتی صابئیان بودند. نکته درخور توجه این است که حتی افرادی، چون زکریای رازی هم که با برچسب دانشمند مسلمان شناخته میشوند، از اساس برخی دیدگاههای متضاد با آموزههای اسلام دارند. حتی در زمینههایی همچون معماری و شهرسازی که عموما چنین تلقی میشود که سبک منحصربه فرد اسلامی داشته است، تأثیرپذیری از سبک معماری رومی و ایرانی بسیار پررنگ است و تأثیر آموزههای اسلامی بر آن، منحصر به برخی ابعاد معماری، مثلا بخشی از ساختمان مساجد میشود.
بر همین اساس، ایجاد ارتباط بین مفهوم «تمدن اسلامی» با آموزههای ایدئولوژیک اسلام چندان صحیح به نظر نمیرسد و اثبات آن به توجیهاتی میانجامد که با واقعیتهای تاریخی سنخیت چندانی ندارد. بدیهی است که شکل گیری هر تمدن نمیتواند بدون تأثیرپذیری از تمدنهای پیشین خود باشد و همان گونه که برخی امروز از تأثیر تمدن اسلامی بر تمدن نوین غربی صحبت میکنند، که در شکل غیرافراطی آن پذیرفتنی است، تمدن اسلامی هم نه در خلأ، بلکه با تأثیرپذیری از تمدنهای قبل به وجود آمده است. مهمترین دلیل در تأیید این مدعا، شکل گیری نهضت ترجمه در سده دوم و سوم هجری است که سبب آشنایی بیشتر دانشمندان جهان اسلام با آثار یونانی، هندی، سریانی و فارسی پیش از خود شد و به شکوفایی تمدن اسلامی در سدههای چهارم و پنجم انجامید.