مشتی حرف ملت و کشور ایران را همبسته نساخته است، بلکه تداوم تاریخی و سازههای ذهنی ایرانیان از عهد اساطیر تا کنون چنان آیینها، نمادها، نهادها و سازمانهای مردمی را شکل داده که بقای ایران را تضمین کرده است. یکی از رویدادهای تاریخی، حادثه عاشوراست که در زمان بنیامیه توسط حکومت فاسد و ناکارآمد علیه امام حسین (ع) روی داد.
پس از رحلت پیامبر اسلام (ص) بر اثر غلبه عصبیتهای قومیتی، تلاشهای صورتگرفته برای اولویتدادن عقیده دینی بهحاشیه رفت و فرهنگ جاهلیت بار دیگر پدیدار گشت. میراث اسلام بر دوش مبارزان سلحشوری افتاد که اصل اسلام را کنار نهادند و با برتریدادن نژاد، قومیت و اعتقاد بهغنایم، میراث انسانی اسلام را بهحاشیه کشاندند. تلاشهای امامعلی (ع) و امامحسن (ع) بهصورت ایجاد مملکتداری عادلانه و همینطور مذاکره و مصالحه نتیجهبخش نبود؛ بهویژه زمانی که حکومت به فردی فاسد، ناکارآمد و غیرقانونی رسید که نمایانگر ایجاد حکومتی استبدادی و برخلاف قراردادهای سنتی قبل بود.
جداشدن مردم از یکدیگر و کاهش سرمایه اجتماعی مسلمانان باعث شد امامحسین (ع) با آنکه بهدعوت مردم قیام را آغاز کرد، تنها گذاشته شود. رهاکردن امام و بیاعتنایی به سرنوشت جامعه، انحطاطی تاریخی را شکل داد که طومار خلافت بنیامیه را درهم پیچید و داغ ننگی بر پیشانی مسلمانان آن روزگار بهجای گذاشت. ایرانیان از امامحسین (ع) دفاع کردند و بهویژه زمانی که وقایع تاسوعا و عاشورا به آنها رسید، قیامهای متعددی علیه بنیامیه شکل دادند. رویکارآمدن عباسیان با حمایت و درایت ایرانیان بود و آنچه بهعنوان تمدناسلامی نام برده میشود، میانپردهای از حضور ایرانیان در اوایل دوره بنیعباس است. در طول تاریخ نیز ایران مهد برگزاری مراسم محرم، تاسوعا و عاشورای حسینی و امالقرای مسلمانان عدالتخواه بوده است.
عاشورا در ذهینیت ایرانی باعث شده است مسئولیتپذیری شهروندان و تعهد آنها نسبت به محیط زندگی افزایش یابد.
فرهنگ سیاسی عاشورا اعتراض به برهمزدن قراردادهای اجتماعی و رفتارهای غیرانسانی است که روی میدهد. عاشورا نشان میدهد که اگر همه مردم بهفکر خود و خانواده باشند و توجهی به جامعه، حکومت و کشور خود نداشته باشند، بهتدریج استبداد، فساد و ظلم فراگیر میشود. رویدادهای کوچک و بیتوجهی و کناررفتن انسانها از دغدغههای اجتماعی و سیاسی باعث ظهور حکومتهای غیرپاسخگو میشود. پیامبر اسلام (ص) جامعه جاهلی را که مبتنی بر عصبیت قبیلهای و غنیمتهای جنگی بود، با گزارههای دینی تغییر داد، اما بر اساس آنچه ابنخلدون میگوید، بهتدریج در بیاعتنایی مسلمانان به حکومت، قانون و مذهب کنشهای جاهلی و قبیلهای بازگشت و بهجای عقیده مذهبی، عصبیت و قوموخویشگرایی و حامیپروری قرار گرفت. انسانهایی که بهفکر اجتماع مسئولیتپذیر و حکومت پاسخگو و کارآمد هستند، نمیتوانند بیتفاوت باشند.
سیاستگذاران بهدنبال قومگرایی و حامیپروی هستند و تمام تلاش خود را در جهت ذرهکردن (اتمیزهسازی) جامعه بهکار خواهند گرفت. در غیبت شهروندان حساس و مسئولیتپذیر، روح تملق و ریاکاری بر جامعه حاکم میشود و پس از چندی جای ظالم و مظلوم تغییر پیدا میکند. ایرانیان با توجه به سابقه تمدنی و سبکهای مملکتداری، اهمیت عاشورا را از هر جای دیگر بیشتر فهمیده و در طول تاریخ فرهنگ سیاسی آن را حفظ کردهاند. مسئولیتپذیری، انتقاد از حکومت، پاسخگوکردن سیاستمداران و مطالبه حکومتمندی کارآمد و قانونی پیامی است که فرهنگ عاشورا منتقل میکند.