صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

آیا سریال آقازاده به‌نفع بدنه تولیدات نمایشی ایران بود؟

  • کد خبر: ۵۵۸۳۸
  • ۲۵ دی ۱۳۹۹ - ۲۳:۲۰
  • ۱
در ادامه با بررسی سویه‌های مختلف سریال آقازاده به این سؤال پاسخ خواهیم داد که برایند کلی ساخت چنین اثری، با همه نقاط ضعف و قدرت، به‌نفع بدنه تولیدات نمایشی ایران است یا نه؟
محمدناصر حق‌خواه  | شهرآرانیوز - در راه‌اندازی کسب‌وکار یا ساخت یک اثر هنری یا برندسازی و تبلیغ برای یک کالا یا خدمت، اهالی فن می‌گویند برای جذب چشم و دل مخاطب و مصرف‌کننده، یا باید اولین‌باشی یا بهترین. سریال آقازاده به‌نویسندگی و تهیه‌کنندگی حامد عنقا و کارگردانی بهرنگ توفیقی که طی چندماه گذشته در شبکه نمایش‌خانگی ساخته و از طریق پلت‌فرم‌های پخش فیلم و سریال اینترنتی به مخاطب رسید، در فرم، روایت، شخصیت‌پردازی و مضمون رکورد خیلی از اولین‌ها را زد و به همین علت تا حد بسیار خوبی دیده شد، اما این اولین‌بودن‌ها به‌معنی بهترین‌بودن نبود و در همه حوزه‌هایی که آقازاده ساختار‌هایی را شکست، لزوما موفق نبود. در ادامه با بررسی سویه‌های مختلف سریال آقازاده به این سؤال پاسخ خواهیم داد که برایند کلی ساخت چنین اثری، با همه نقاط ضعف و قدرت، به‌نفع بدنه تولیدات نمایشی ایران است یا نه؟

 

رنگ‌ها برای چه به نگاه در می‌آیند؟

 

 

پیش از پرداختن به مؤلفه‌های محتوایی و ساختار روایت آقازاده، قصد داریم به یکی از جنبه‌های متفاوت سریال بپردازیم که اگر شما صدای تلویزیون را هم می‌بستید، توجه چشم را به خود جلب می‌کرد؛ نور‌هایی با غلظت بالا و تصویربرداری با کیفیت به‌نسبت خوب که در فرایند سریال‌سازی ایرانی کمتر به آن توجه می‌شود، ولی در آقازاده روی آن کار شده بود. اما نکته اینجاست که فقط روی آن کار شده بود و نه فکر! حرکات خاص دوربین و نور‌های مکمل و پرکننده در هر صحنه باید در خدمت ایده کلی اثر یا فضای حاکم بر آن سکانس یا فضای فکری شخصیتی باشد که در آن قاب می‌بینیم، اما در آقازاده معمولا در بیشتر صحنه‌ها به‌نوعی ۲ نور مکمل آبی و نارنجی را می‌دیدم و هر چند بودجه خوب کار این امکان را به کارگردان می‌داد و هرچند این صحنه‌ها تاحدی و در اوایل چشم‌نواز بود، از جایی به بعد فقط به یک خودنمایی بی‌دلیل می‌ماند. کارگردان یا باید برای نورپردازی در صحنه ایده داشته باشد یا انجام چنین کاری، بی‌فایده و فقط برای جلوه‌گری است.
 
برای مثال زوایای عجیب در دوربین و نورپردازی کار‌های کمدی سیروس مقدم برای فضاسازی آثارش نقش مهمی ایفا می‌کند و در آثار جدی او، این طراحی نور و شکل تصویربرداری تا حد زیادی فرق می‌کند. اما در آقازاده از صحنه‌های خوش‌گذرانی شخصیت نیما بحری تا موقعیت‌های عاشقانه حامد تهرانی و همسرش و لحظات پرتنش و قتل و درگیری، همه نورپردازی و شکل حرکت دوربین و زوایایی که کارگردان می‌گرفت یک شکل بود!

 
 

روایت ناتمام!

 

 

روایت در ساده‌ترین تعریفش به شکل چینش وقایع یک داستان گفته می‌شود. برای مثال اگر داستان اصلی ما از یک تا ۱۰ باشد، اگر اول ۳ را بگوییم بعد ۷ را، بعد یک را و بعد ۱۰ را و همین‌طور با اعداد بازی کنیم، روایتی خلق کرده‌ایم که با روایت خطی و ساده از یک تا ۱۰ فرق می‌کند. آقازاده تلاشی خوب، اما ناتمام برای ساخت چنین روایتی بود. هرچه به پایان کار نزدیک شدیم، فلش‌بک‌های متعدد در قسمت‌های اولیه و چینش وقایع رقیق‌تر شد. این تغییر در تدوین و شکل روایت به‌احتمال پس از انتقاد‌های بسیار به شکل تعریف ماجرا‌ها در نیمه اول سریال اتفاق افتاد و عنقا و توفیقی تصمیم گرفتند که کمی شکل روایت کار را تغییر دهند. درست است که این تلاش‌ها به‌علت خام‌دستی در اجرا، موفق نشد، اما تلاشی که برای این کار شروع شد، یک نیاز ضروری در سینما و سریال‌سازی ایران است.

 
 

قهرمان!

از هر ۱۰ برنامه سینمایی که ببنیم، دست‌کم ۸ برنامه به ضعف فیلم‌نامه‌ها در فیلم و سریال‌های ایرانی می‌پردازند و از آن ۸ برنامه ۵ تا از نبود قهرمان در سینمای ایران می‌نالند. آقازاده تلاشی همه‌جانبه برای ساخت قهرمان از شخصیت حامد تهرانی با بازی سینا مهراد در سرتاسر سریال بود، تلاشی که تا قسمت پایانی و شکل به‌پایان‌رساندن سریال هم ادامه داشت. اما هر قهرمانی به یک ضدقهرمان نیاز دارد تا از دل این تضاد، درام شکل بگیرد. نیما بحری با بازی امیر آقایی همین ضدقهرمان بود که توانست نقش قطب منفی ایستاده در برابر قطب مثبت کار را بسازد و از دل این جدال به جذابیت کار بیفزایید. اما این درگیری بین ۲ قطب اثر خیلی از جا‌ها به تلاشی برای ساخت یک آقازاده خوب در برابر یک آقازاده بد شبیه بود و تلاش برای فهماندن این مسئله که همه مثل هم نیستند. از سوی دیگر با وجود تلاش‌هایی برای اندکی خاکستری‌بودن هر ۲ شخصیت، در بیشتر لحظات این سریال حامد تهرانی یک خوب مطلق و بچه‌مثبت سربه‌زیر و باتقوا و محکم و ضدفساد بود و نیما بحری یک شر تمام که برای عیاشی و پول‌درآوردن و قدرت‌طلبی از هیچ کاری دریغ نمی‌کرد. قهرمان‌سازی خوب است و در آقازاده به‌ویژه در قسمت‌های پایانی شخصیت نیما بحری کمی به خاکستری گرایید، اما کلیشه‌شدن، آفت آقازاده بود!



ساختارشکن کم‌اثر!

آقازاده پربازخوردترین و غلیظ‌ترین سریال سیاسی تاریخ سریال‌سازی ایران بود که به مسائل روز کشور و سؤالات مردم می‌پرداخت و در این گزاره شکی نیست.
 
آقازاده سریالی است که توانست از خیلی خط‌قرمز‌ها عبور کند و درباره بسیاری از مسائل حرف بزند، کنترل‌شده و کلیشه‌شده، اما به‌هرحال این کار را کرد و نمی‌توان آن را نادیده گرفت. اتفاقی که سال‌های سال در فیلم‌سینمایی‌ها و سریال‌های خارجی می‌افتاد و حسرت و آرزوی تماشای یک اثر ایرانی با این مختصات در دل خیلی از ما بود، اما انگار امکانش نبود تا اینکه آقازاده با حمایت‌هایی ساخته شد. شاید خیلی‌ها بگویند ساخت چنین سریالی از همه برنمی‌آید، اما یادمان نرود زمانی که اخراجی‌ها ساخته شد، خیلی‌ها این حرف را می‌زدند که شوخی با جنگ فقط از کسی مثل ده‌نمکی برمی‌آید، ولی دیدیم بر موجی که اخراجی‌ها ساخت، خیلی‌ها سوار شدند و آثار بهتر و غلیظ‌تری هم ساخته شد؛ بنابراین آقازاده با وجود سست‌بودن و سطحی‌بودن و کم‌خطر‌بودن خیلی از مسائلی که با آن پرداخت، ساختار‌هایی را هم شکست؛ ساختار‌هایی که می‌توان امیدوار بود در ادامه به دست دیگرانی محکم‌تر و با عمق بیشتر دست‌کاری شود تا روزی سرانجام ما هم بتوانیم از داشتن فیلم و سریال سیاسی واقعی حرف بزنیم.

 
 

در حاشیه

سریال آقازاده بار‌ها و به‌دلایل متعدد به صدر اخبار حاشیه‌ای سینمایی آمد. می‌خواهیم خیلی کوتاه چند نمونه از مهم‌ترین اتفاقاتی که در حاشیه سریال رخ داد را مرور کنیم.

 

آش خورده و دهن سوخته!

 

 

سکانس مربوط به حضور شخصیت حامد در خانه راضیه که به تعارف آش و شکلات و... انجامید، حسابی در فضای‌مجازی دست‌به‌دست شد. همه می‌دانیم که پرداخت بعضی موضوعات در سینما و تلویزیون با محدودیت همراه است، اما حامد عنقا حسابی به طرح چنین موضوعاتی در داستانش علاقه دارد. مشابه سکانس جنجالی بیرون پریدن سینا مهراد از پنجره کلاس دانشگاه در سریال پدر!

 

تیراندازی شهردار سابق!

 

 

هرچه مهدی سلطانی به‌عنوان بازیگر و عوامل دیگر داد بزنند که منظورمان آقای نجفی نبوده است، هیچ‌کسی باورش نمی‌شود که کشتن زن دوم با تفنگ در خانه از داستانی به‌جز ماجرای شهردار سابق تهران الهام گرفته شده باشد. جالب اینجاست که ارجاعات آقازاده به داستان نجفی با اعتراض خاصی از طرف خانواده درگیر ماجرا هم روبه‌رو نشد.

 

سهراب سپهری تقلبی!

درباره حواشی مربوط به خرید و فروش تابلو‌های نقاشی در حراج بزرگ تهران همیشه به‌شکل جدی در بین اهالی رسانه و هنر بحث بوده است. عده‌ای این حراجی را بهانه‌ای برای پول‌شویی می‌دانند و همین موضوع شایعه تقلبی‌بودن بعضی تابلو‌ها را هم مطرح کرده بود. اتفاقی که در سریال آقازاده به آن اشاره شد و تابلو تقلبی سهراب سپهری با زدوبند به قیمت بسیار بالا معامله شد.

 

جمشید، اکبر بود؟

 

 

بازی کم‌نقص جمشید هاشم‌پور در نقش پدرخوانده اصلی مافیای فساد‌های اقتصادی که هرچه سریال جلوتر رفت، بیشتر به چشم آمد هم یکی از حواشی مهم سریال بود. شباهت ظاهری حاج حسن به اکبر طبری، معاون قوه‌قضائیه، که امسال بار‌ها نامش با پرونده بلندبالایش شنیده شد، نشان داد که عوامل آقازاده علاقه بسیار زیادی به استفاده از جانمایی موقعیت‌های واقعی در سناریو خودشان داشتند.
 
 
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۱
MD
۰۷:۳۷ - ۱۳۹۹/۱۰/۲۶
باسلام اگه منظورشون آقای فلانی باشدنباید از حقیقت بدمان می آیداینقدر مردم از گرسنگی دارند جون میدند و نمیتونن به حقشون برسند بعد اینا بالا هوس زن جوان میکنند که خیلی از بالایی ها همینطوری هستند میگیرند و ویل میکنند کسی هم جرات دم زدن نمیکنه آفرین به مرحوم میترا استاد درسته جونشو داد اما رسواشون کرد آفرین به آقای عنقا که با این فیلم دوباره مردم رابیدار کرد فقط حیف فیلم که ناتمام ماند دلم برا حامد سوخت نباید آخرش خونی یک جا می افتاد بلکه با این همه سختی باید موفقیت بزرگی به دست می آورد حتی جونشم اگه میدادبه عنوان یک شهید بزرگ ازش یاد میشد