صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

درباره «جادوگران»، فیلم جدید رابرت زمه‌کیس

  • کد خبر: ۵۷۱۲۷
  • ۰۹ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۴:۳۱
از وقتی خبر تولید فیلم «جادوگرها» که از داستان‌های مشهور رولد دال است، منتشر شد، به‌عنوان یکی از پروژه‌های کنجکاوی‌برانگیز سال ۲۰۲۰ همگی چشم‌انتظارش بودیم، اما رابرت زمه‌کیس نتوانسته آن‌طور که باید گلیم فیلم را از آب بیرون بکشد.
شهرآرانیوز - رابرت زمه‌کیس از آن کارگردان‌هاست که با وجود کم‌کاربودن در سال‌های گذشته، همواره نامش برای سینمادوستان کنجکاوی‌برانگیز است. در همه‌جور ژانری هم فیلم موفق ساخته است. از فیلم‌های فانتزی «بازگشت به آینده» و ترکیب انیمیشن و فیلم زنده «چه کسی برای راجر خرگوشه پاپوش دوخت» بگیرید تا فیلم کمدی‌تاریخی و فراموش‌نشدنی «فارست‌گامپ». فیلم وحشت «آنچه در زیر پنهان است» از او هم اکنون در زمره آثار شاخص ژانر وحشت قرار گرفته است. او از نخستین کسانی بود که با استفاده از دستگاه اسکرین‌کپچر، بازی بازیگران را به انیمیشن منتقل و ۳ انیمیشن موفق «قطار سریع‌السیر قطبی»، «بیوولف» و «سرود کریسمس» را به این شیوه تولید کرد. دیگر فیلم مشهور او «کشتی شکسته» با بازی تام هنکس است که به‌نوعی رابینسون کروزوئه معاصر محسوب می‌شود. زمه‌کیس به حوزه ماوراءالطبیعه و جهان پس از مرگ هم وارد شده است و فیلم «ارتباط» را با بازی جودی فاستر ساخت. او حتی ژانر عاشقانه‌جنگی را هم با فیلم «متحد» در همین سال‌های گذشته تجربه کرد؛ بنابراین از وقتی خبر تولید فیلم «جادوگرها» که از داستان‌های مشهور رولد دال است، منتشر شد، به‌عنوان یکی از پروژه‌های کنجکاوی‌برانگیز سال ۲۰۲۰ همگی چشم‌انتظارش بودیم.

 

موش‌ها علیه جادوگران

 

 

یک پسر هفت‌ساله و سیاه‌پوست پدرومادر خود را در یک سانحه رانندگی از دست داده است و نزد مادربزرگش فرستاده می‌شود. او یک روز وقتی با مادربزرگ به خرید رفته است، با زنی ترسناک روبه‌رو می‌شود و ماجرا را به مادربزرگ می‌گوید. مادربزرگ برای او تعریف می‌کند که جادوگران واقعی هستند و یکی از دوستان او را هم در زمان کودکی‌اش به مرغ تبدیل کرده‌اند. او نشانه‌های آن‌ها مانند دهان بزرگ، سر بی‌مو و دستکش به دست بودن آن‌ها را هم به پسرک تذکر می‌دهد. این ۲ از ترس جادوگران باهم به هتلی می‌روند که گروهی از زنان قرار است نشستی در آنجا برگزار کنند. پسرک اتفاقی داخل اتاق کنفرانس گیر می‌افتد و متوجه می‌شود این زنان همگی جادوگرند تا اینکه لو می‌رود و به موش تبدیل می‌شود. او همراه با ۲ بچه دیگر که آن‌ها هم به موش تبدیل شده‌اند، به سراغ مادربزرگ می‌رود و جنگ بین مادربزرگ و جادوگران آغاز می‌شود.

 

اندکی درباره نویسنده

 

 

رولد دال از مشهورترین نویسندگان داستان‌های کودک و نوجوان است که بیشتر آن‌ها هم به آثار تصویری از جمله فیلم‌سینمایی، سریال و انیمیشن تبدیل شده است. از مشهورترین اقتباس‌های سینمایی از آثار او می‌توان به «چارلی و کارخانه شکلات‌سازی»، «غول بزرگ مهربان»، «آقا روباه شگفت‌انگیز» و همین «جادوگران» اشاره کرد.
 
دال که در سال ۱۹۱۶ در ولز بریتانیا از والدینی نروژی‌تبار به دنیا آمد، با شروع جنگ جهانی دوم به نیروی هوایی ارتش انگلستان پیوست. او که استاد فرار از مرگ بود و یک‌بار در کودکی با خودرو خواهرش تصادف کرده و بینی‌اش به کلی از بین رفته بود، در جنگ هم دچار سانحه هوایی شد و هواپیمایش سقوط کرد، اما به‌طرزی معجزه‌آسا زنده ماند. در سال ۱۹۴۲ به سفارت انگلستان در واشنگتن رفت و در همین سال‌ها نوشتن را آغاز کرد. او ابتدا تجربیات جنگی خود را در نشریات آمریکایی چاپ می‌کرد، اما رفته‌رفته به ادبیات کودک و نوجوان علاقه‌مند شد و با اقبالی که از سوی خوانندگان دریافت کرد، در این عرصه ماند. مجله تایم درباره او نوشت: «کودکان عاشق داستان‌های رولد دال هستند و او را نویسنده محبوب خود می‌دانند. او از پرخواننده‌ترین و تأثیرگذارترین نویسندگان نسل ماست. داستان‌های او، آثار کلاسیک آیندگان خواهد بود».
رولد دال در سال ۱۹۹۰ و درحالی‌که ۷۴ سال داشت، بر اثر ابتلا به یک بیماری نادر به‌نام سندروم میلو دیسپلاستیک که نوعی ناهنجاری در تقسیم سلول‌های بنیادی خون است، از دنیا رفت.

 

اولین اقتباس از «جادوگران»

 

 

در همان سال ۱۹۹۰ نیکولاس روئگ اقتباسی سینمایی از داستان «جادوگران» رولد دال را با بازی آنجلیکا هیوستن روانه پرده سینما‌ها کرد. فیلمی که در مجموع بازخورد مثبت منتقدان را دریافت کرد، اما با اعتراض شدید دال همراه بود. او ابتدا دوست داشت نقش «شر»، جادوگر اعظم، را بازی کند. با وجود این از بازی هیوستن در نهایت راضی بود، اما چیزی که باعث شد دال اقتباس زوئگ را اثری بد بنامد، پایان‌بندی‌ای بود که کاملا در تضاد با کتاب نوشته شده بود. این فیلم با دریافت نمره ۶/۹ از ۱۰ تماشاگران و نمره ۷۸ از ۱۰۰ منتقدان در جایگاه یک فیلم خوب قرار می‌گیرد. حال ببینیم رقیب پرزرق‌وبرق ۳۰ سال جوان‌ترش چه کرده است.

 

و اما اقتباس جدید

 

 

 
با نگاهی اجمالی به صفحه imdb، فیلم جدید رابرت زمه‌کیس و نمره ۵/۷ از ۱۰ که تماشاگران به فیلم داده‌اند و نمره ۴۷ منتقدان از ۱۰۰، درمی‌یابیم با فیلمی متوسط طرفیم که نسبت به سلف خود، چندان در جلب نظر تماشاگران موفق نبوده است. شاید بزرگ‌ترین نقطه قوت فیلم جدید، وفاداری آن به پایان‌بندی داستان اصلی رولد دال باشد. این یکی هم با سیاه‌پوست‌کردن شخصیت اصلی به فراخور شناسایی بازاری جدید در سینما به‌نام سیاه‌پوستان، انحرافی جزئی از داستان اصلی دارد، اما در مجموع به اصل قصه وفادارتر است. با وجود این زرق‌وبرق و جلوه‌های ویژه شگفت‌انگیز اثر و بازی‌های بسیار خوب، نتوانسته است ایراد‌های فیلم‌نامه‌نویسی آن را بپوشاند. نقاط ضعف را می‌توان در نکات زیر جست‌وجو کرد:

 

اول – مخاطب‌شناسی

این داستان برای مخاطب کودک و نوجوان نوشته شده و فیلم هم با دریافت رده‌بندی pg برای مخاطب نوجوان مناسب تشخیص داده شده است، اما شمایل جادوگران و بلا‌هایی که سر کودکان می‌آورند، آن را به فیلم وحشت نزدیک‌تر کرده است؛ بنابراین حدس می‌زنم بیشتر والدین جلو تماشای آن توسط فرزندانشان را گرفته‌اند؛ بنابراین عنوان فیلم خانوادگی، کمدی و ماجراجویی که در شرح ژانر فیلم آمده است، به‌نظر چندان مناسب نمی‌آید. برای مخاطب کودک و نوجوان نباید تا این حد قطب شر داستان را عینی نشان داد.

 

دوم – سطحی‌بودن

سال‌هاست فیلم‌سازان دریافته‌اند برای کشاندن مخاطب کودک که با والدینش به سینما می‌آید، باید جنبه‌هایی جذاب برای پدرومادر هم در نظر گرفت. جادوگران متأسفانه در این کار به‌هیچ‌وجه موفق نیست و به‌هیچ‌وجه از اصل داستان فراتر نرفته است. تا جایی که اصولا این سؤال برای مخاطب پیش می‌آید که چه ضرورتی داشت داستان «جادوگران» دوباره ساخته شود؟ چه‌چیز جدیدی می‌خواهد بگوید که فیلم قبلی از عهده‌اش برنیامده است؟ سؤالی که مسلما بی‌جواب می‌ماند.
 

جمع‌بندی

 

 

بنابراین بزرگ‌ترین ایراد فیلم «جادوگران»، نه به ساخت آن که با استاندارد‌هایی بالا تولید شده است، بلکه به مرحله پیش‌تولید و فیلم‌نامه برمی‌گردد. به قول صائب تبریزی «چون گذارد خشت اول بر زمین معمار کج/گر رساند بر فلک باشد همان دیوار کج». اینجا بزرگ‌ترین خطا آن است که از یک‌طرف فیلم به‌علت ژانری که در قالب وحشت قرار می‌گیرد، چندان مناسب کودکان نیست و از سوی دیگر برای بزرگ‌سالان از نظر محتوا هیچ چیزی ندارد و هر ۲ گروه مخاطب را ناامید می‌کند. وگرنه انصافا نه بازیگران در کار خود کم گذاشته‌اند و نه گروه تولید. در انتها فقط تأسف می‌ماند و تعجب از اینکه چطور نتیجه کار آلفونسو کوآرون، گی یرمو دلتورو و رابرت زمه‌کیس، که همگی از کارگردان‌ها و تهیه‌کنندگان اسکاری هستند، در بنیادی‌ترین بخش یعنی فیلم‌نامه و رویکرد ژانری چنین لنگ می‌زند؟!
 
 
۵۰ فیلم برتر سال ۲۰۲۰
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.