صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

بنای خانواده «بنا» قهرمانی است

  • کد خبر: ۵۷۱۶۸
  • ۰۹ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۲:۴۳
فرزانه و آرین، دختر و نوه‌ی عضو سابق تیم‌ملی دوچرخه سواری ایران حالا دارند پا در رکاب پدر می‌گذارند
حسین برادران‌فر | شهرآرانیوز؛ وقتی همراه با همکارم، رضا ریاحی، برای گرفتن گزارش از محمدرضا بنا، عضو سابق تیم‌ملی دوچرخه‌سواری کشور، راهی خانه او می‌شوم، در داخل خودرو، گزارشگر رادیو درباره وارونگی و آلودگی هوای مشهد اخطار می‌دهد و از مردم به‌ویژه گروه‌های حساس بیماری‌های خاص می‌خواهد که در خانه بمانند. گزارشگر رادیو در ادامه یکی از دلایل روزافزون آلودگی هوای مشهد را استفاده از خودرو‌های تک‌سرنشین معرفی و از پیشتازی کشور‌های اروپایی برای استفاده از دوچرخه به‌عنوان یک مد حمل‌ونقل نوین و پاک صحبت می‌کند.
 
بعد از گذشت ۵ دقیقه به خانه محمدرضا بنا می‌رسیم که در محله رحمانیه سکونت دارد. در همه مسیر از دفتر شهرآرامحله تا خانه آقای بنا، مسیر‌های ویژه دوچرخه به‌شکل زیبا ساخته شده است که بسیاری از ما استفاده چندانی از آن نمی‌کنیم! البته از ما خوش‌ذوق‌تر مهدیه غفوریان، عکاس روزنامه، است که وقتی فهمید سوژه گزارش، یک قهرمان دوچرخه‌سواری است، خود را با دوچرخه و ظاهر ورزش‌کاری به محل قرار رساند.
با استقبال گرم محمدرضا بنا وارد خانه می‌شویم. عجب خانواده ورزش‌کاری! رأس ساعت ۹ صبح، پدر، دختر و نوه پسری با دوچرخه‌های خود منتظر ما بودند، گویا این برنامه هر روز آن‌هاست و صبح‌ها یک ساعت به ورزش مشغول‌اند.
 
کوچک و بزرگ هم ندارد، از خود محمدرضا بنا گرفته تا فرزانه بنا، دختر کوچک‌ترش که او هم چندسالی است دوچرخه‌سواری را به‌صورت حرفه‌ای دنبال می‌کند و قهرمان رقابت‌های استانی هم شده است. آرین، نوه پسری و بیست‌ماهه آقای بنا هم بعد از راه رفتن، اولین کاری که یاد گرفته، سوارشدن بر دوچرخه است. از آن مغز بادام‌هایی است که برای پدربزرگش بسیار عزیز است و سودای قهرمانی المپیک را برایش در سر دارند. بعد از احوالپرسی و گرفتن چندتا عکس در ژست‌های مختلف، به منزلشان دعوت می‌شویم. اولین تصویری که توجه من را به خودش جلب می‌کند، عکس بزرگی از این قهرمان مدال‌آور و افتخارآفرین مشهدی است که زیر آن نوشته شده است: «محمدرضا بنا، بهترین دوچرخه‌سوار ایران در المپیک بارسلونای اسپانیا ۱۹۹۲». همچنین دکوری در خانه تعبیه شده که همه جام‌ها، مدال‌ها و عناوین قهرمانی محمدرضا بنا در ۲۰ سال ورزش حرفه‌ای بر روی آن قرار داده شده است. یک مجموعه زیبا و رنگارنگ که بیش از ۳۰ مدال طلا، نقره و برنز بازی‌های استانی، کشوری و جهانی را در خود جای داده است و مایه فخر خانواده بنا محسوب می‌شود.
 
او از پانزده‌سالگی با دوچرخه و دوچرخه‌سواری حرفه‌ای مأنوس و همراه می‌شود و این همراهی تا امروز ادامه پیدا کرده است. عضو سابق تیم‌ملی دوچرخه‌سواری جمهوری اسلامی ایران، کسب چند دوره قهرمانی مسابقات نیرو‌های مسلح کشور، کسب ۲ مدال از مسابقات آسیایی هندوستان، حضور در رقابت‌های جهانی بلغارستان، نمایندگی ایران در مسابقات المپیک بارسلونای اسپانیا و سال‌ها حضور به‌عنوان سرمربی، مربی، کارشناس فنی و داور در هیئت دوچرخه‌سواری استان را در کارنامه ورزش حرفه‌ای خود دارد. تنها دغدغه این روز‌های محمدرضا بنا تهدید سلامتی و نشاط همشهریانش است. او از کم‌کاری شهروندان در توجه به ورزش همگانی، پیاده‌روی، دوومیدانی و دوچرخه‌سواری گله‌مند است و ۳۰ دقیقه ورزش صبحگاهی را عامل ازبین‌بردن بسیاری از سکته‌های قلبی و مغزی، اضافه‌وزن، بیحالی و سستی، ناراحتی‌های تنفسی و... می‌داند.
بنا اکنون علاوه‌بر ورزش و همکاری با هیئت دوچرخه‌سواری، به‌عنوان آتش‌نشان در قرارگاه پدافند هوایی شمال شرق فعالیت می‌کند. حفظ آمادگی جسمانی و سلامت بدن از شاخص‌های لازم و ضروری در حرفه اوست، به همین دلیل زندگی محمدرضا بنا با ورزش عجین شده است.



حضور داوطلبانه در جبهه

محمدرضا بنا، عضو سابق تیم‌ملی دوچرخه‌سواری ایران، دوم اردیبهشت ۱۳۵۰ در یکی از محلات قدیمی شهر مشهد، محله طبرسی، به دنیا می‌آید. او از نوجوانانی است که به‌قول بچه‌های محله‌اش ظاهر و هیکل ورزش‌کاری دارد و از همان ابتدا در رشته‌های ورزشی گوناگون مانند والیبال، فوتبال، دوومیدانی و هندبال فعالیت کرده است.
 
او با یادآوری خاطرات آن روز‌های خوش می‌گوید: ۵۰ سال پیش در یک خانواده زحمت‌کش به دنیا آمدم، مرحوم پدرم کارمند اداره جهاد کشاورزی و مادرم خانه‌دار بود، اعضای خانواده من با ورزش به‌ویژه ورزش قهرمانی میانه‌ای نداشتند، اما من به‌دلیل فیزیک بدنی مناسب از همان ابتدا با ورزش عجین بودم و در سال‌های مدرسه در رشته‌های مختلف ورزشی فعالیت می‌کردم. اما خیلی زود و در سن پانزده‌سالگی به‌طور داوطلبانه عازم جبهه شدم و برای مدت ۶ ماه با انجام تمرینات سخت آموزشی، پیاده‌روی‌های طولانی و کوهپیمایی‌های مداوم روزانه، استقامت بدنی و ورزیدگی خاصی پیدا کردم. این آمادگی جسمانی در موفقیت‌های ورزشی که در آینده به دست آوردم، تأثیر مستقیمی گذاشت، به‌صورتی که حتی سخت‌ترین تمرینات ورزشی که برای ورزش‌کاران المپیکی در نظر گرفته می‌شد، برایم سهل و آسان بود.

 
 

فتح قله‌های رشادت در پانزده‌سالگی

دوچرخه‌سوار مشهدی در ۹ تیر ۱۳۶۵، در عملیات کربلای‌یک و همراه با دیگر هم‌رزمان خود، افتخار آزادسازی شهر مهران و شکست دشمن بعثی را به دست می‌آورد.
 
بنا دراین‌باره می‌گوید: قوای عراقی چندین‌بار به شهر مهران تسلط پیدا کرده بودند، برای همین فرماندهان و رزمندگان ایرانی در پی طرح‌ریزی و اجرای عملیاتی برای انهدام و بیرون‌کردن همیشگی قوای عراقی از شهر مهران بودند که سرانجام با گردآوری نیرو‌های رزمی کافی و تهیه یک نقشه مناسب در ۹تیر۱۳۶۵، عملیات «کربلای‌یک» را اجرا کردند که در آن نیروی دشمن از شهر «مهران» و حوالی آن بیرون رانده شد. در آن عملیات رزمندگان ایرانی علاوه‌بر بازپس‌گیری شهر مهران، پایگاه عراقی‌ها بر روی ارتفاع «قلاویزان» را که به دژی مستحکم و نفوذناپذیر تبدیل شده بود نیز منهدم و فتح کردند.



تجربه اولین مسابقه دوچرخه‌سواری

قهرمان مسابقات دوچرخه‌سواری ارتش‌های ایران پس از بازگشت از جبهه، از برگزاری یک مسابقه دوچرخه‌سواری آگاه می‌شود و با اصرار و کمک یکی از دوستانش در این رقابت شرکت می‌کند و جزو ۱۰ نفر اول از خط پایان می‌گذرد.
 
بنا درباره اولین حضورش در یک مسابقه حرفه‌ای دوچرخه‌سواری می‌گوید: بعد آمدن از جبهه، همراه با چندنفر از دوستان و بچه‌های محله روز‌های تعطیل برای پیاده‌روی و کوهنوردی به ارتفاعات طرقبه و شاندیز می‌رفتیم. در مسیر صعود به قله، یکی از دوستانم که باهم صمیمی‌تر بودیم به من گفت: «قرار است روز جمعه یک مسابقه دوچرخه‌سواری در مسیر فلکه‌پارک تا باغ وکیل‌آباد برگزار شود، تو هم در این مسابقه شرکت کن.» من با اشتیاق پیشنهاد دوستم را پذیرفتم، اما یک مشکل کوچک وجود داشت، من دوچرخه‌ای برای حضور در مسابقه نداشتم! دوستم با خون‌سردی به من می‌گفت، نگران نباش دوچرخه‌اش با من. او روز بعد به خانه ما آمد و یک دوچرخه معمولی، دوچرخه ۲۸، که فقط ۲ تا چرخ و یک تنه داشت را به من داد. من هم دوچرخه را روغن‌کاری کردم و یک‌ساعتی را با همان دوچرخه در داخل کوچه‌پس‌کوچه‌های محله تمرین کردم.
 
روز جمعه فرارسید، من و دوستم صبح زود خودمان را به محل برگزاری مسابقات در فلکه پارک رساندیم. بیش از ۱۰۰۰ دوچرخه‌سوار برای حضور در این رقابت آمده بودند. برخی آن‌ها لباس مخصوص، کلاه‌کاسکت و دوچرخه‌های حرفه‌ای مسابقه داشتند و تعدادی نیز مثل من با دوچرخه‌های معمولی حاضر شده بودند. بعد از به‌صف‌شدن دوچرخه‌سوارها، سوت شروع مسابقه زده شد و ما حرکت کردیم، مسیر چندان طولانی نبود، اما عبور از بین آن‌همه دوچرخه و رسیدن به خط پایان مسابقه خیلی سخت بود. در پایان مسابقه به ۱۰ نفر از برندگان جایزه می‌دادند. کم‌کم به خط پایان مسابقه نزدیک می‌شدم. حدود ۲ کیلومتر به آخر خط، همه عزمم را جزم کردم و با تمام توان رکاب می‌زدم. بعد از چند دقیقه از خط پایان مسابقه عبور کردم و عنوان دهمی این مسابقه را به دست آوردم و جایزه خودم را از دست مسئول مسابقه دریافت کردم. کسب این مقام برای من باورکردنی نبود، چون در بین آن ۱۰۰۰ دوچرخه‌سوار، دست‌کم ۱۰۰ دوچرخه‌سوار حرفه‌ای رکاب می‌زدند، اما من با یک دوچرخه قدیمی از همه آن‌ها گذشتم و مقام دهم مسابقه را به دست آوردم.



آشنایی با حاج‌احمد ناصری، پدر دوچرخه‌سواری مشهد

عضو تیم دوچرخه‌سواری ایران در المپیک بارسلونا، بعد از کسب مقام دهمی در اولین مسابقه حرفه‌ای دوچرخه‌سواری، انگیزه لازم برای گرایش به این رشته ورزشی مفرح را پیدا می‌کند و در یکی از تمرینات دوچرخه‌سواری با حاج‌احمد ناصری، که به پدر دوچرخه‌سواری مشهد شهره است، برخورد می‌کند. این آشنایی سرآغازی برای حضور و درخشش محمدرضا بنا در رشته دوچرخه‌سواری می‌شود و از اینجا به بعد است که به‌عنوان یک رکاب‌زن جدید به عضویت تیم هیئت دوچرخه‌سواری خراسان درمی‌آید.
 
بنا با اشتیاق خاصی درباره «بابای دوچرخه‌سواری مشهد» صحبت می‌کند و می‌گوید: حاج‌احمد ساکن خیابان خواجه‌ربیع بود، تقریبا ۳۰ سالی روبه‌روی پمپ‌بنزین، دوچرخه‌سازی و باشگاه داشت. همیشه هم جلو مغازه‌اش پر بود از جوانان و نوجوانان عشق دوچرخه. من هم که تازه به دوچرخه‌سواری علاقه‌مند شده بودم، دورادور تعریف و تمجید حاج‌احمد را شنیده بودم. جریان آشنایی ما خیلی اتفاقی بود. راستش بعد از حضور موفقیت‌آمیز در اولین مسابقه حرفه‌ای، یک دوچرخه معمولی تهیه کردم، دستی به سرورویش کشیدم تا به اندازه کافی نونوار شد. هر زمانی که فرصتی به دست می‌آمد، سوار بر دوچرخه مسافتی را طی می‌کردم. یکی از مسیر‌های اصلی که برای دوچرخه‌سواری جذابیت زیادی داشت، مسیر بولوار وکیل‌آباد از فلکه‌پارک تا باغ وکیل‌آباد بود.
 
۳۰ سال قبل بولوار وکیل‌آباد خلوت بود و این‌همه ترافیک و خودرو نداشت. صبح زود از خانه بیرون می‌زدم و همه مسیر خانه تا فلکه‌پارک و از آنجا تا باغ وکیل‌آباد را رکاب می‌زدم. یک روز جمعه که به‌صورت انفرادی درحال رکاب‌زدن در مسیر بولوار وکیل‌آباد بودم، اعضای تیم هیئت دوچرخه‌سواری استان را دیدم که در مسیر بولوار وکیل‌آباد درحال انجام یک مسابقه تمرینی و درون‌تیمی بودند.
 
من سرم به کار خودم بود تا اینکه حاج‌قاسم ناصری، فرزند حاج‌احمد، نزد من آمد و خودش را معرفی کرد و گفت: «خیلی خوب رکاب می‌زنی. دوست داری با ما تمرین کنی؟» من هم از خداخواسته با آن‌ها همراه شدم. با وجود اینکه دوچرخه حرفه‌ای نداشتم، با آرامش و بدون اینکه از ورزش‌کاران دیگر جدا شوم، به مسیر خود ادامه دادم. بعد از طی‌کردن یک مسیر چندکیلومتری، در مسیر حصار به گلستان، سربالایی خاکی قرار داشت. حاج‌قاسم ناصری پیشنهاد مسابقه‌ای دوستانه را داد و به همه اعضای تیم دوچرخه‌سواری گفت: «هرکس زودتر از بقیه به سربالایی مسیر برسد، برنده مسابقه است». با اشاره او همگی حرکت کردیم. با جدیت و تلاش رکاب می‌زدم و در یک رقابت تنگاتنگ توانستم زودتر از همه خودم را به سربالایی برسانم و اول بشوم.
حاج‌قاسم ناصری که شاهد موفقیت من در بین گروه دوچرخه‌سواران حرفه‌ای بود، من را به پدرش، حاج‌احمد ناصری، معرفی کرد. آنجا بود که فهمیدم چرا به حاج‌احمد می‌گویند «پدر دوچرخه‌سواری مشهد». مردمدار، مهربان، متین و دوست‌داشتنی بود، اصلا وقتی حرف می‌زد مثل بمب روحیه بود، مدام تشویقم می‌کرد و من را به‌عنوان «نابغه جدید دوچرخه‌سواری خراسان» معرفی می‌کرد. همه این صفت‌های دهن‌پرکن برای جوانی مثل من که تازه اول راه بودم، یک دنیا ارزش داشت و گام‌هایم را استوارتر می‌کرد.



حضور موفق در مسابقات دوچرخه‌سواری کشوری

دوچرخه‌سوار ساکن محله رحمانیه بعد از عضویت در تیم هیئت دوچرخه‌سواری استان خراسان، خودش را برای حضور در اولین مسابقات دوچرخه‌سواری کشوری که در استان یزد برگزار می‌شد، آماده می‌کند و در کنار دوچرخه‌سواران حرفه‌ای تیم‌ملی، مقام قهرمانی این مسابقات را از آن خود می‌کند.
 
او درباره مسابقات کشوری سال ۱۳۶۷ می‌گوید: چند روز بعد از پیوستن به تیم دوچرخه‌سواری استان خراسان، خودم را برای حضور در مسابقات دوچرخه‌سواری یزد-بافق موسوم به «تور صحرا» آماده می‌کردم. این مسابقات چند روز بعد از بازگشت اعضای تیم‌ملی دوچرخه‌سواری از مسابقات المپیک سئول (کره‌جنوبی) برگزار می‌شد و همه عنوان‌داران کشوری و اعضای تیم‌ملی دوچرخه‌سواری در این رقابت حضور داشتند. درواقع من بی‌تجربه‌ترین و کم‌سابقه‌ترین دوچرخه‌سوار حاضر در این رقابت بودم. این مسابقات در ۲ مرحله و در مسیر یزد به بافق و کرمان برگزار می‌شد که من درمجموع با پیشی‌گرفتن از سایر رقبا پیراهن طلایی را بر تن کردم و رتبه اول مسابقات را به دست آوردم.
 
بعد از تور صحرا، در همان سال ۱۳۶۷ در تور دوچرخه‌سواری آذربایجان موسوم به «تور ایران» که یکی از رقابت‌های معروف دوچرخه‌سواری ایران محسوب می‌شود و بیشتر اوقات به‌صورت جهانی برگزار می‌شود، شرکت کردم، این مسابقات در ۷ مرحله انجام می‌شد که درمجموع بازهم مقام اول و پیراهن طلایی مسابقات را از آن خود کردم.


عضویت تیم‌ملی در هجده‌سالگی

عضو سابق تیم‌ملی دوچرخه‌سواری ایران بعد از کسب چند موفقیت پی‌درپی در تور‌های دوچرخه‌سواری صحرا و ایران، در هجده‌سالگی به عضویت تیم‌ملی بزرگ‌سالان دوچرخه‌سواری درمی‌آید و به‌عنوان یکی از ۲ دوچرخه‌سوار خراسانی موفق به حضور در مسابقات جهانی می‌شود.
 
محمدرضا بنا با اشاره به اولین حضورش در مسابقات جهانی می‌گوید: سال ۱۳۶۸ و در سن هجده‌سالگی موفق به پوشیدن لباس تیم‌ملی دوچرخه‌سواری در رده بزرگ‌سالان شدم. به‌طور معمول هر دوچرخه‌سواری برای راهیابی به تیم‌ملی باید از رده‌های سنی نوجوانان و جوانان شروع کند و درنهایت عضو تیم‌ملی بزرگ‌سالان شود، اما درباره من این اتفاق نیفتاد و من در مدت یکی‌دوسال حضور موفق در دوچرخه‌سواری حرفه‌ای، به‌صورت مستقیم به عضویت تیم‌ملی دوچرخه‌سواری بزرگ‌سالان کشور در آمدم. بعد از عضویت در تیم‌ملی دوچرخه‌سواری بزرگ‌سالان، در اولین حضور جهانی و برون‌مرزی خود به‌عنوان عضو تیم‌ملی دوچرخه‌سواری در مسابقات جهانی بلغارستان شرکت کردم. این مسابقات با حضور کشور‌های اروپایی مانند آلمان، فرانسه، روسیه و دیگر کشور‌های اروپایی سرآمد در عرصه ورزش دوچرخه‌سواری در بلغارستان برگزار شد و ایران به‌عنوان یگانه نماینده قاره آسیا در این مسابقات شرکت کرده بود. من و مجید ناصری گلمکانی، یگانه دوچرخه‌سواران خراسانی بودیم که تا آن زمان موفق به حضور در مسابقات جهانی دوچرخه‌سواری شده بودیم و مقام‌هایی نیز کسب کردیم.



شکستن رکورد ۱۰۰۰ متر سرعت در بارسلونا

قهرمان مسابقات دوچرخه‌سواری آسیا به‌عنوان یک ورزش‌کار حرفه‌ای میدان‌های زیادی را تجربه کرده و مدال‌های رنگارنگی را برای کشورمان به ارمغان آورده است. او دراین‌باره می‌گوید: مسابقات دوچرخه‌سواری حرفه‌ای به ۲ گروه اصلی «سرعت» و «استقامت» تقسیم شده بودو در مجموع دوچرخه‌سواران در ۲۰ رشته مسابقه‌ای متفاوت شرکت می‌کردند. ۲۰۰ متر سرعت، ۱۰۰۰ متر سرعت، ۴۰۰۰ متر سرعت، دور حذفی و رشته امونیوم، تایم‌ترل انفرادی، تایم‌ترل تیمی، کراس‌کانتری و... از جمله رشته‌های دوچرخه‌سواری است. البته من به‌دلیل توانایی و آمادگی مناسب جسمانی در هر ۲ گروه مسابقات سرعتی و استقامتی شرکت کردم، اما در مسابقات سرعتی عملکرد موفق‌تری را از خود برجا گذاشتم.
 
بعد از مسابقات جهانی بلغارستان، در مسابقات قهرمانی آسیا که در دهلی هندوستان برگزار شد، به‌عنوان نفر اول تیم‌ملی شرکت کردم و ۲ مدال برنز مسابقات آسیایی را به دست آوردم.
در المپیک بارسلونا در سال ۱۹۹۲ نیز حضور داشتم و به‌عنوان یکی از ۲ رکاب‌زن خراسانی، حدنصابی جدید در رشته ۱۰۰۰ متر سرعت برای کشورمان به ارمغان آوردم، رکوردی که تا سال‌ها دست من بود و بعد از آن ورزش‌کاران دیگر آن را شکستند.



ازدواج و خداحافظی از تیم‌ملی

دوچرخه‌سوار مشهدی حاضر در المپیک بارسلونای اسپانیا، در سال ۱۳۷۱ و در سن بیست‌ویک‌سالگی ازدواج می‌کند. بعد از ازدواج به‌دلیل دغدغه معاش، در سن بیست‌ودوسالگی از تیم‌ملی دوچرخه‌سواری خداحافظی می‌کند و به استخدام ارتش جمهوری اسلامی ایران درمی‌آید.
 
بنا در ادامه می‌گوید: بعد از ازدواج و استخدام در ارتش به‌عنوان یک دوچرخه‌سوار حرفه‌ای در سال‌های ۱۳۸۰ تا ۱۳۸۴ با شرکت در مسابقات دوچرخه‌سواری ارتش‌های ایران برای ۴ دوره متوالی رتبه اول مسابقات را به دست آوردم. همچنین در مسابقه تور دوچرخه‌سواری خرمشهر-مشهد که به‌مسافت ۲۰۰۰ کیلومتر و در مسیر شهر‌های مختلف برگزار شد، شرکت کردم و مقام اول این رقابت‌ها را نیز به دست آوردم. من از سال ۱۳۸۱ تا ۱۳۸۶ در کسوت سرمربی تیم دوچرخه‌سواری استان خراسان و از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ به‌عنوان مربی و داور با هیئت دوچرخه‌سواری استان همکاری مستمری داشتم و در تربیت و آموزش شاگردانی، چون «کمال رازی» و «محمد دانشور» که اکنون قهرمان آسیا و عضو تیم‌ملی دوچرخه‌سواری کشور هستند، فعالیت کرده‌ام.



قوانین حمایت از دوچرخه‌سواران کافی نیست

از بزرگ‌ترین دغدغه‌ها و نگرانی‌های محمدرضا بنا، حمایت‌نکردن مسئولان از ورزش دوچرخه‌سواری و ناکافی‌بودن مقررات راهنمایی‌ورانندگی برای حفظ جان دوچرخه‌سواران در فضا‌های شهری است.
این پیشکسوت ورزش دوچرخه‌سواری در توضیح بیشتر می‌گوید: موضوع سلامت جامعه یکی از بحث‌های شهری امروز است، با چشمان خود شاهدیم که درخت سلامت جامعه درحال تحلیل‌رفتن است و به‌سمت خشک‌شدن می‌رود. باتوجه‌به بحث آلودگی شدید هوا، خودرویی‌شدن زندگی‌ها، استفاده از خودرو‌های شخصی و تک‌سرنشین و شیوع بیماری‌های قلبی‌عروقی، عمومی‌کردن استفاده از دوچرخه به‌عنوان یک ضرورت در جامعه مطرح شده است.
 
برای استفاده از دوچرخه باید ملزوماتی را رعایت کرد. اول از همه ساخت مسیر‌های ویژه دوچرخه‌سواری در محلات است، این شاخص در منطقه ما رعایت شده است، اما در برخی نقاط شهر مسیر‌های ویژه دوچرخه به‌قدری معیوب و ناایمن است که من به‌عنوان یک دوچرخه‌سوار کاربلد ترجیح می‌دهم از خیابان حرکت کنم. شهرداری به‌عنوان عامل اجرایی شهر باید برای اصلاح و ترمیم مسیر‌های دوچرخه کاری جدی انجام دهد و مسیر‌های دوچرخه را براساس استاندار‌های جهانی بازسازی و بهسازی کند.
 
مشکل دیگر نبود قوانین بازدارنده و برخوردکننده با متخلفان و متجاوزان به حقوق دوچرخه‌سواران است، بارها‌وبار‌ها مشاهده شده است که خودرو‌ها با نزدیک‌شدن به دوچرخه‌سواران و بوق‌زدن‌های ممتد، تعادل دوچرخه‌سوار را برهم زده و باعث زمین‌خوردن و آسیب‌دیدگی جدی آن‌ها شده‌اند. حاج‌احمد ناصری، پدر دوچرخه‌سواری ایران، زمانی که درحال دوچرخه‌سواری در مسیر بولوار وکیل‌آباد بود، با خودرویی برخورد کرد و این تصادف منجر به فوت او شد.
 
پلیس راهنمایی‌ورانندگی باید با قراردادن قوانین سفت‌وسخت و بازدارنده مانند نوشتن جریمه‌های سنگین و نظارت بر حفظ حداقل فاصله یک‌ونیم‌متری خودرو‌ها با دوچرخه‌سوار، از جان آن‌ها حفاظت کند.


یارانه برای خرید دوچرخه

این روز‌ها بسیاری از شهروندان توان خرید دوچرخه را ندارند و یک دوچرخه استاندارد معمولی بین ۷ تا ۱۰ میلیون تومان قیمت دارد. محمدرضا بنا با بیان اینکه دولت باید برای خرید دوچرخه به شهروندان یارانه پرداخت کند، می‌گوید: اگر من از قبل برای خود و فرزندانم دوچرخه نخریده بودم، امروز باید کاسه چه‌کنم چه‌کنم به دست می‌گرفتم. از نظر من همان‌طور که دولت به قطارشهری یارانه بنزین پرداخت می‌کند، باید برای توسعه دوچرخه‌سواری هم یارانه پرداخت شود، زیرا با دوچرخه‌سواری هم بنزین کمتری دود می‌شود و هم هوای پاک‌تری خواهیم داشت و هم به سلامت فرد کمک می‌کند که همه این‌ها هزینه‌هایی را از دوش دولت کم می‌کند.


 

پاداش برای رکاب‌زدن

یکی دیگر از طرح‌های حمایتی استفاده از دوچرخه این است که شهرداری و سایر ارگان‌های اجرایی، برای کارمندانی که با دوچرخه به محل کار تردد می‌کنند، تشویق در نظر بگیرد.
قهرمان سابق دوچرخه‌سواری آسیا دراین‌باره توضیح می‌دهد: شهرداری می‌تواند برای کارمندانی که با دوچرخه به محل کار تردد می‌کنند، در پایان ماه، اضافه کار تشویقی در نظر بگیرد، هرچند اندک. اکنون پویش «سه‌شنبه‌های بدون خودرو» در منطقه ما برگزار می‌شود، اما به حرکت نمادین تبدیل شده است و هر هفته تعدادی از چهره‌های تکراری را می‌بینیم، البته باز همین هم غنیمت است!



بی‌خیال منم منم!

طبقه اجتماعی شهروندی که در شهر مشغول دوچرخه‌سواری است، به‌هیچ‌عنوان ملموس نیست.
بنا دراین‌باره توضیح می‌دهد: دوچرخه‌سواری جدا از تأثیرش بر کاهش آلودگی هوا، صرفه‌جویی در مصرف بنزین و ترویج ورزش همگانی می‌تواند نقش مؤثری در روابط اجتماعی ایفا کند. این فرهنگ می‌تواند بسیاری از اقشار جامعه از دکتر، مهندس، شهردار، کارگر و کارمند را در یک مرتبه و یک درجه در کنار هم قرار دهد و از منم‌منم‌کردن‌های بیهوده و بی‌مصرف بکاهد.



ارثیه پدر برای دختر

قهرمانی در خانواده بنا موروثی است و از پدر به دختر منتقل شده است. فرزانه، دختر کوچک‌تر پدر، متولد سال ۱۳۷۶ و دانش‌آموخته رشته مهندسی پزشکی است.
 
فرزانه بنا با تشکر از پدر که همیشه به‌عنوان یک استاد یار و یاور او بوده است، می‌گوید: از کودکی و از هنگامی که دست چپ و راست خود را شناختیم با دوچرخه آشنا بودیم. در آن سال‌ها پدرم ما را به ییلاقات اطراف مشهد می‌برد و ما در بیابان دوچرخه‌سواری می‌کردیم. بعد‌ها که سرم به درس و مشق گرم شد، کمتر سراغ دوچرخه رفتم تا اینکه بعد از فارغ‌التحصیل‌شدن از دانشگاه، رشته دوچرخه‌سواری را به‌صورت حرفه‌ای زیر نظر پدرم که حق استادی بر گردن من دارد، آغاز کردم.



قهرمانی‌های فرزانه در رقابت‌های استانی

فرزانه بنا از سال ۱۳۹۴ دوچرخه‌سواری را به‌صورت اصولی می‌آموزد و در مسابقات استانی حضوری فعال توأم با قهرمانی دارد.
 
او دراین‌باره توضیح می‌دهد: بعد از پایان تحصیلات دانشگاهی از سال ۱۳۹۴ ورزش دوچرخه‌سواری را با جدیت و به‌صورت حرفه‌ای شروع کردم و هر روز ساعاتی از وقتم به تمرین دوچرخه‌سواری می‌گذشت. از تجربیات علمی و عملی پدرم نیز به‌صورت خصوصی و تمام‌وقت برخوردار بودم. از همان سال تا امروز حضور مستمری در مسابقات دوچرخه‌سواری استان داشتم و در مسابقات ۵۰۰ متر و ۲۰۰ متر سرعت مدال طلا، نقره و برنز مسابقات دوچرخه‌سواری استان را به دست آوردم. یک‌بار نیز همراه تیم دوچرخه‌سواری استان در مسابقات کشوری دوچرخه‌سواری که در پیست مجموعه ورزشی آزادی برگزار شد، شرکت کردم و در رده‌بندی تیمی، تیم دوچرخه‌سواری استان خراسان رتبه دوم مسابقات را به دست آورد. در مسابقات جاده و مسافت‌های طولانی بیش از ۳۰ کیلومتر نیز شرکت کردم و یک مقام سومی نیز دارم، اما، چون بیشتر مسابقات سرعتی با مسافت کوتاه را دوست دارم، در این دسته از مسابقات عملکرد موفق‌تری داشته‌ام.



مغز بادامی به نام آرین

در کنار محمدرضا و فرزانه بنا، آرین کوچک‌ترین و البته جدیدترین عضو خانواده است که درحال آموزش ورزش دوچرخه‌سواری است.
 
محمدرضا بنا به ما می‌گوید: این بچه همه زندگی من است، علاقه من به او هیچ حدومرزی ندارد و هرکاری انجام می‌دهم تا در زندگی خود موفق باشد. یکی از وجوه تشابه آرین و من در تاریخ تولد است، من (پدربزرگ) در دوم اردیبهشت ۱۳۵۰ متولد شدم و آرین در دوم اردیبهشت ۹۸. وجه تشابه دیگر ما این است که هر ۲ ما عاشق دوچرخه‌سواری هستیم. اولین کادوی تولد آرین یک دوچرخه بود و او بعد از راه‌رفتن، دوچرخه‌سواری را آموخت. قول می‌دهم همه سعی خود را به کار ببندم تا نوه‌ام قهرمان المپیک در رشته دوچرخه‌سواری شود.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.