اسکندر در پی تاختوتازش، به سرزمینی پای گذاشت که در آن شهری به نام هروم بود. هروم را زنان اداره میکردند و همچون مردان، اگر بیگانهای پای به سرزمین آنها میگذاشت، لباس رزم میپوشیدند و به جنگ با او میرفتند. بدینسان، هیچکس را جرئت پای نهادن به هروم نبود؛ که آن شهر
نفیسه زمانی | شهرآرانیوز - اسکندر در پی تاختوتازش، به سرزمینی پای گذاشت که در آن شهری به نام هروم بود. هروم را زنان اداره میکردند و همچون مردان، اگر بیگانهای پای به سرزمین آنها میگذاشت، لباس رزم میپوشیدند و به جنگ با او میرفتند. بدینسان، هیچکس را جرئت پای نهادن به هروم نبود؛ که آن شهر
یک سر زنان داشتند
کسی بر در شهر نگذاشتند
اسکندر، چون این را فهمید، نامهای به مرزبانان هروم نوشت که «بیشک از تاختوتاز ما شنیدهاید. هرکه از فرمان ما سرپیچی کرده، بهناچار تن به جنگ با ما داده و جز زیان، چیزی نصیبش نشده است. اکنون، مرا قصد نبرد با شما نیست. خواستار آنم که همه این کره زمین را ببینم و اگر آگاه و خردمند باشید، پس از خواندن نامه، از فرمان من سرنمیپیچید.». نامه را به فرستادهای داد. فرستاده به نزدیک هروم رسید و هیچ مردی در آنجا نیافت. همه اهالی برای دیدن فرستاده آمدند. دانای شهر نامه را خواند و جوابی برای اسکندر نوشت: «از جنگهای پیروزمندانهات نوشتی. این را بدان که هروم را کوچه و برزن زیاد است و هر برزن را ۱۰ هزار زن جنگجو نگهبان. ما روز و شب لباس جنگ بر تن داریم. زنان این دیار را شویی نباشد و اگر یک تن از ما همسری گزیند، باید از این دیار برود. اگر دختری زاید که رنگ و بوی زنانه دارد، باید در خانه بماند و اگر همانند زنان هروم جنگجو باشد، به هروم میآید.
اگر پسر زاید، ما هیچگاه او را نخواهیم دید. زنان این دیار همه رزمندهاند و هرشب بر سر آب، نگهبانی میکنند. اگر تنی از ما فردی را از اسب به زیر افکند، تاج زر بر سرش مینهیم. آگاه باش که در دیار ما ۳۰ هزار زن دارای تاج زرند.» نامه را به یک زن هرومی تاجدار و لباس گوهرفشان دادند و به همراه چندتن خوبروی به سوی اسکندر روانه ساختند. زن تاجدار نامه را به اسکندر رساند. اسکندر نیز پاسخ داد: «مرا قصد جنگ نیست. تنها خواهان دیدار دیار شما هستم. میخواهم ببینم چگونه زنان بدون مردان میتوانند بجنگند و زندگانی کنند. اگر خواستهام اجابت یابد، زمان اسکان ما کوتاه شود و زود با سپاهم برویم.» زنتاجدار هرومی نیز پیغام اسکندر را به زنان دیارش رساند. زنان که اسکندر را خردمند دانستند، انجمنی تشکیل دادند و فرجام آن شد که ۲ هزار زن هرومی جمع شوند که در میانشان ۱۰۰ زن دارای ۱۰ تاج زر با گوهرهای سنگین و فراوان باشند و به استقبال او روند. اسکندر نیز عزم دیار زنان هرومی کرد، اما در راه، حوادثی رخ داد که سپاهیانش اندکاندک جانشان را از دست دادند. در نهایت، تنها اسکندر با زنان هرومی ملاقات کرد. زنان نیز طبق برنامه خویش، از او استقبال کردند. همه تاجهای گوهرنشان را که تعدادشان به ۲۰۰ میرسید به اسکندر هدیه دادند. اسکندر نیز که از چگونگی زندگی آنان آگاه شد، با ایشان وداع کرد.
برای خواندن درباره دیگر زنان شاهنامه روی تصویر کلیک کنید