صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

روایتی از دسترسی آسان مردم به سلاح سرد که وسیله ارتکاب قتل در ۷۰ درصد درگیری‌های آنی است

  • کد خبر: ۵۸۳۰۴
  • ۲۱ بهمن ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۷
آمار قتل‌هایی که با سلاح سرد انجام می‌شود، جزو همان محرمانه‌های بی‌شمار است. براساس آمار‌های رسمی، همین‌قدر می‌دانیم که در ۷۰ درصد نزاع‌های آنی، وسیله ارتکاب قتل، سلاح سرد است و حدود نیمی از دیگرکشی‌ها در خراسان رضوی نیز با سلاح سرد انجام می‌شود.
فرزانه شهامت | شهرآرانیوز؛

-داداش یه چی می‌خوام واسه گذاشتن داخل صندوق ماشین تا از خودم محافظت کنم. اینا خوبه؟
-آره داداش، خوبه. گردن‌زن هم خوبه. دایرکت در خدمتم.
کسب‌وکارشان رونق دارد. از پست‌هایی که پیوسته در این صفحه اینستاگرامی بارگذاری می‌شود و لایک‌ها و کامنت‌های فالوورها، این‌طور به نظر می‌رسد. از تکیه‌کلام‌هایشان پیداست مایل‌اند لوطی‌مسلک به نظر برسند؛ البته با تعریف خودشان، هرکدام هم با یک مدل سلاح سرد صفا می‌کنند؛ ابزاری که حتی تماشایشان هول به دلت می‌اندازد و هرچه فکر می‌کنی برایشان جز نزاع، قدرت‌نمایی و زهر چشم گرفتن، کارکرد دیگری پیدا نمی‌کنی. خرید و فروش‌هایشان، بوی خشونت می‌دهد؛ بوی اتفاقات نیامده، بوی خون...


عقاب ایران! روحت شاد!

قیمت‌ها نازل است و با جمع‌کردن پول‌توجیبی یک بچه مدرسه‌ای، از نوعِ نه خیلی مایه‌دارش هم می‌شود خرید؛ هر مدلش را که بخواهی. قیمت چاقوی پنجه‌بکسی ۲۰۰ هزار تومان است؛ ۳۰، ۲۰ هزار تومان بالا‌ترش هم پیدا می‌شود. ستاره نینجا را، چون «داداش گُلی» هستیم، می‌دهد ۹۸ هزار تومان، چاقوی پرتابی هم ۱۲۰ هزار تومان. ادمین بازارگرمی می‌کند و با تعریف از انواع چاقو‌های گردن‌زن، می‌گوید: ضخامتش ۷ میل، غلاف مخصوص هم داره. تیغش از نیم متر هس تا ۸۵ سانت. از ۳۴۰ تومن فی می‌خوره تا ۴۳۰.

قیمت در بقیه صفحات ایسنتاگرامی، توی همین مایه‌هاست. نمی‌شود خیلی بالا پراند. فروشنده‌ها یکی و دو تا نیستند. دست زیاد است و مشتری می‌پرد. برخی جنس‌ها خاص‌ترند؛ مثلا دستبندی که ظاهری معمولی دارد و دو سر گیره‌اش، حکم سر و ته غلاف‌شده یک تیغ‌کوتاه است. قابل شما را ندارد؛ ۱۲۵ هزار تومان.

تولیدکننده‌ها، همان‌ها که از چتر نظارت قانون دور مانده‌اند، حساب حس و حال همه‌جور قشری را هم کرده‌اند. اگر فازت عشقی و هواخواهی باشد، هیچ‌کدام از پیشنهادهایشان به گَرد چاقو‌های دنده‌ای طرح رُخ نمی‌رسند. عکس‌های مینیاتوری از لیلی و مجنون روی دسته هایشان کار شده و ۲۰۰ هزار تومان برایت آب می‌خورد.
قمه استاد... با تیغه ۶۰ سانتی، دسته یکسره فیبر و وسط‌دسته‌استخوان هم هست. ادمین خلاصه می‌گوید که برای مراسم قمه‌زنی و ... خوب است.... را هم که خودتان بهتر می‌دانید یعنی چه.

در یکی از صفحات، برای اثبات تیز بودن کارد و اینکه کلمبیایی اصل است، فیلمی بارگذاری شده که طرف، چاقو را با مهارت روی ساق پا می‌کشد، طوری که پوست زخمی نشود. حالا سفیدی پا، بهتر از قبل خود را نشان می‌دهد؛ «یه چیز پرقدرت که واسه همه‌چیز عالیه.» همه‌چیز از جنس همان «غیره» بالا. پرداخت بعد از تحویلِ رسید، ارسال با اتوبوس و ارائه تخفیف، از گزینه‌هایی است که برای رعایت حال مشتریان درنظر گرفته‌اند.

بازار فروش‌های مجازی در تلگرام هم برقرار است. چاقو دارند با دسته‌هایی حاوی تصاویر یکی از اراذل معروف پایتخت که تیر ۹۷ در زندان رجایی‌شهر کرج به قتل رسید. هشتگ‌های «عقاب ایران روحت شاد»، «مشتی‌های بامعرفت بی‌ادعا»، «دعوای خطرناک»، «خوبای ایران»، ... تیپ شخصیتی فروشندگان سلاح‌های سرد را به خوبی نشان می‌دهد. اردبیل، زنجان و مشهد؛ موقعیت مکانی ادمین‌ها این‌طور بارگذاری شده‌اند.


سی‌دی، پاستور، چاقو

«سی‌دی، پاستور، کارت، اسپری فلفل، چاقو» زیر لب می‌گویند و زود از کنارت رد می‌شوند. پیشنهاد می‌دهند اگر از روی ظاهرت حدس بزنند این‌کاره هستی. از پنج‌راه پایین‌خیابان تا چهارراه شهدا یا به قول خودشان نادری، مشتری‌کِشی می‌کنند. «زواری که باشه، بیشتر می‌آن. چون بعضی استان‌ها چاقو‌های مشهد رو خیلی می‌خوان.»‌

می‌گوید از خون نمی‌ترسد؛ حتی آن دفعه که بعد از دعوا سر کفتربازی، یک تکه از گوشت بازوی طرف را روی دست خودش دید. در این سال‌ها برای سلاح سرد، همیشه مشتری بوده. برخی را خریده و برخی را هم کش رفته است. قیمت‌ها را به‌روز می‌داند. هم سلاح سرد و هم سلاح گرم؛ خواه بادی باشد با تیر‌های مشقی یا واقعی. «بین انواع سلاح سرد، نیمچه خیلی خواهون داره. یه چیزی بین شمشیر و قمه ست، دو لب. قیمتشم از ۱۰۰ تومن تا ۴، ۳ میلیون تومنه. بستگی داره به جنسش. فنر باشه گرونه. کلا کارای زنجان و قزوین و کلمبیا گرونن. کارای کلمبیا قاچاق می‌آد. بعضی فروشگاه‌های وسایل کوه‌نوردی، چند قلمش رو زیرمیزی دارن.»‌
می‌دانیم که نباید حرفی از درج اسم و رسمش بزنیم، وگرنه ممکن است پا پس بکشد و شبیه مسئولانی که سراغشان رفتیم، گزینه ساده‌تر، یعنی سکوت را انتخاب کند.‌

می‌پرسیم: این‌قدر می‌گن برخورد جدی می‌کنیم، واقعا اگر قمه‌ای چیزی همرات باشه، پلیس گیر می‌ده؟ می‌گوید: آره گیر می‌ده. البته بستگی داره باهاش چکار بکنی. توی ماشینت باشه یا دستت بگیری و نشون بدی، فرق داره. بار اولت باشه با دوم و سوم فرق داره. توی صندوق ماشین یکی از بچه‌ها قمه دیده بودن، ۲ میلیون تومن جریمه شد. من با قمه، جلو پلیس عربده کشیدم که حبس خوردم، دو سال.
الان چاقو یا قمه همراهش نیست. این‌طور ادعا می‌کند. اما عکسشان را از داخل گوشی‌اش نشان می‌دهد. پنج تا هستند با تیغ‌های بلند و بلندتر. «پنجه به کارم نمی‌آد. دستام ضعیف. میون قمه‌ها، همیشه برام جنس مهم‌تر از قیافه بوده. تیغ بلندش رو برای قدرت‌نمایی خواستم و جنسشم برای اینکه باهاش شیشه سفت جلو ماشین، راحت بشکنه. شیشه مغازه‌ها هم.»

اذعان می‌کند انواع سلاح سرد به راحتی، بدون محدودیت سنی و حتی در دست نوجوان‌ها هم پیدا می‌شود و لااقل آن‌طورکه او می‌بیند، بیشتر از قبل هم شده است. می‌پرسیم: ایراد کار کجاست؟ خودت گفتی که برخورد‌های پلیس و قوه قضائیه جدی است.
ساکت می‌شود و فکر می‌کند، نمی‌دانی به چه چیز. انگار در تمام این سال‌ها که شمار چاقوکشی‌هایش از دستش در رفته، تا حالا به گیر کار خودش و دوروبری‌هایش فکر نکرده است. شمرده‌شمرده می‌گوید: «گشنگی... بیکاری... بی‌فرهنگی...»


ابزار قتل در ۷۰ درصد نزاع‌های آنی

آمار قتل‌هایی که با سلاح سرد انجام می‌شود، جزو همان محرمانه‌های بی‌شمار است. براساس آمار‌های رسمی، همین‌قدر می‌دانیم که در ۷۰ درصد نزاع‌های آنی، وسیله ارتکاب قتل، سلاح سرد است و حدود نیمی از دیگرکشی‌ها در خراسان رضوی نیز با سلاح سرد انجام می‌شود. پزشکی قانونی کشور از سال ۹۱ به این سو، داده‌های مرتبط را روی سایت خود به‌روزرسانی نکرده است. با اطلاع از خط قرمز‌های احتمالی بار‌ها با پزشکی قانونی استان تماس گرفتیم و خواستیم آماری کلی بدهد، داده‌هایی که نشان دهد آیا پس از تشدید مجازات‌های تولید، حمل و قاچاق سلاح سرد در سال ۹۶ آیا اتفاق محسوسی در آمار‌های پزشکی قانونی افتاده است؟ این پاسخ می‌توانست بستر تحلیل کارشناسان در رسانه‌ای شناسنامه‌دار را فراهم کند.
 
بااین‌حال، روابط عمومی پزشکی قانونی استان پس از گرفتن استعلام از مدیران مجموعه، موضوع را خارج از اختیارات استان، عنوان و به تهران حواله می‌کند؛ روندی تکراری که تجربه می‌گوید ثمره چندانی جز صرف وقت ندارد. تماس با معاونت اجتماعی دادگستری خراسان رضوی نیز باوجود چند روز انتظار، بی‌نتیجه می‌مانَد.
 
محمد سروی، دبیر شهر ترمیمی، هم از اینکه آمار‌های متقن دردسترس نیست، گله دارد، رویکردی که راه را بر تحلیل و گفتگو در فضای عمومی می‌بندد. او تولید، قاچاق، عرضه و حمل سلاح سرد را جزو جرائم مانع می‌داند؛ یعنی رفتار‌هایی که در ذات خود ایرادی ندارند، اما مثل تخلفات رانندگی، برای جرائم بعدی، حکم جاده‌صاف کن را دارند.

او نقطه مشترک دیدگاه کارشناسان برای کاهش جرائم مانع مثل حمل سلاح سرد را افزایش هزینه‌های جرم می‌داند؛ یعنی کاری کنیم که ارتکاب جرم برای افراد گران تمام بشود. «اختلاف دیدگاه‌ها از همین‌جا شروع می‌شود؛ گران تمام بشود یعنی چه؟ راه حل آنی و کوتاه‌مدت و به زعم بنده، بی‌فایده، فقط متوسل شدن به قانون و تشدید مجازات‌هاست. خود قانون‌گذار هم این را متوجه شده است که تشدید مجازات‌ها، دست‌کم در برخی جرائم فایده‌ای ندارد. تا وقتی تقاضا برای سلاح سرد وجود داشته باشد، بازار تولید، فروش و قاچاق آن داغ است؛ هرچندکه در قانون جرم‌انگاری شده باشد.»


حقم را خوردند

او درباره اینکه چرا تقاضا برای حمل سلاح سرد وجود دارد، به دلایل متعددی اشاره می‌کند. ابتلا به انواع بیماری‌های روانی که نیاز به مداخله روان‌پزشک دارند، نخستین دلیلی است که اشاره می‌کند؛ موضوعی که در وقوع آسیب‌های اجتماعی کمتر به آن توجه می‌شود. «دلیل دیگر، فرهنگ افراد است. بررسی‌ها نشان می‌دهد که برخی، به قول مشهدی‌ها، از قدیم عادتشان این بوده است که پَر شالشان، یک چاقو هم داشته باشند. ذائقه آن‌ها با کار‌های فرهنگی، باید تغییر کند و با صرف تشدید مجازات، در تمایل به حمل سلاح سرد، تغییری ایجاد نمی‌شود.»

این حقوق‌دان ادامه می‌دهد: گروهی دیگر، کسانی هستند که به همراه داشتن، نمایش‌دادن و قدرت‌نمایی با سلاح سرد را جزو مفاخرشان می‌دانند. محیط زندگی و بافت فرهنگی‌ای که در آن رشد کردند، آن‌ها را به این باور رسانده است و همان‌طور که پیش از این اشاره شد، به صرف مجازات‌های قانونی اعم از جریمه و زندان، این باور در آن‌ها دچار تغییر نمی‌شود. شاید عجیب به نظر برسد، اما تجربه ارتباط ما با تعدادی از این افراد، نشان می‌دهد برخلاف آنچه تصور می‌شود، سطح اطلاعات گروهی از دارندگان سلاح سرد، مثل بسیاری از مجرمان دیگر، پایین است، آن‌قدرکه واقعا از جرم بودن حمل سلاح‌های سرد نامتعارف که در نزاع‌ها کاربرد دارند، بی‌خبرند.

دبیر شهر ترمیمی شهرداری مشهد اضافه می‌کند: برخی دیگر از حمل‌کنندگان سلاح سرد، به‌ویژه آن‌ها که در مناطق پیرامونی شهر زندگی می‌کنند با وجود برخورداری جامعه از امنیت قابل قبول، دچار احساس ناامنی و سرخوردگی هستند. آن‌ها این تصور را دارند که حقشان خورده شده است و خودشان باید برای رسیدن به خواسته‌ها و گرفتن حقشان، آستین بالا بزنند.
 
تجربه بنده می‌گوید تا این تصور، اصلاح نشود، ابزار‌هایی که آن‌ها استفاده می‌کنند و سلاح سرد یک موردش است، کاهش پیدا نمی‌کند؛ هرچند که مجازات‌ها تشدید شود. این احساس ناامنی ناشی از فراوانی تخلفات و جرائم کوچکی است که در شهر مشاهده می‌کنیم. چیز‌هایی به‌ظاهر، دم دستی ازقبیل بی‌ضابطه بودن روابط در روزبازار‌ها و شب‌بازارها، پارک شدن خودرو دیگران مقابل پارکینگ منزل ما، سرقت‌های خُرد و.... این بی‌نظمی‌ها حاصل جرم است یا جرم، حاصل استمرار این بی‌نظمی‌هاست؟ تئوری پنجره شکسته، می‌گوید دومی درست است.

نکته پایانی‌اش در خور تأمل است؛ اگر بنایی برای حل مسئله وجود داشته باشد: بیایید پس از تجربه‌های ناموفق بسیار در کنترل آسیب‌های اجتماعی، یک بار هم که شده، به‌جای پرداختن به نتیجه و اتخاذ راهکار‌های دفعی و بودجه‌بر، منوط کردن کار به پلیس و دستگاه قضا و مطالباتی ازقبیل جریمه و دستگیری، اولویت را به راهکار‌های اجتماعی بدهیم و کاهش حمل سلاح سرد را از دستگاه‌های فرهنگی مطالبه کنیم.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.