سیدمحسن حسینی شهروند محله نیزه روی ایوان خانهاش گلخانهای دارد که خستگی شغلش را آنجا به در میکند
سیدمحمد عطائی | شهرآرانیوز؛ اواخر تابستان سال قبل بود که میخواستیم گزارشی از گلخانهی کوچک روی ایوان منزل یکی از شهروندان تهیه کنیم.۲ سال قبل این الگوی موفق باعث شد بقیه هم به فکر ساخت گلخانههای کوچک بیافتند، اما بیماری کرونا شیوع پیدا کرد و همهچیز در تعلیق عجیبوغریبی فرو رفت. حالا پس از حدود ۲ سال، در ایامی که به نوروز ۱۴۰۰ نزدیک میشویم، سراغ سیدمحسن حسینی رفتیم تا از گلخانهی کوچک روی ایوان خانهاش بگوید.
گلخانهداری با کمک مطالعه در فضای مجازی
سیدمحسن حسینی متولد ۱۳۶۷ است. مهندسی مکانیک خودرو خوانده است و در شرکت گاز کار میکند. ازدواج کرده است و یک دخترهم دارد.
او در طبقه بالای منزل پدریاش ساکن است. درباره سابقه سکونت در محله میپرسم، میگوید: «خانواده پدری من از سال ۶۵ در این محله ساکناند. از زمانی که چشم باز کردم، در همین جا بودم.
تا سهچهار سال پیش باغچهای داشتیم. آن زمان درختهای حیاطمان کوتاهتر بود و آفتاب خوبی به گیاهان میرسید، اما در نوسازی خانه آن را موزاییک کردیم. پرورش گل را آن زمان و در همان باغچه شروع کردم. بعد از تغییروتحول شکل خانه، من که بسیار وابسته به فضای سنتی خانه پدری بودم، تصمیم گرفتم کار جدیدی را آغاز کنم و از این کار هم بهدنبال عایدی اقتصادی نبودم و پرورش گیاهان برای من بسیار دلی است. تجربهکردن درباره گلوگیاه به زمان زیادی نیاز داشت، بنابراین تصمیم گرفتم از تجربیات دیگران استفاده کنم.
در سایتهای مختلف در اینترنت جستوجو و مطالعه کردم. آزمون و خطاهای بسیاری داشتم و همین موضوع سبب میشد که بهدنبال یافتن راه چاره باشم. هربار که با گیاهی به مشکل برمیخوردم، بهسراغ سایتهای اینترنتی میرفتم و آنقدر جستوجو میکردم تا سرانجام به نتیجه برسم. بهعنوان مثال گاهی گیاهانم آفت میگرفتند و دربارهشان میخواندم و بهجای دورریختن گیاه، به آنها سم آفتکش میزدم.»
نزدیک به ۴ میلیون تومان گلدان فروختهام
از او درباره ارتباط عجیب میان شغل کارمندی شرکت گاز و علاقهاش به گلوگیاه میپرسم، میگوید: «بعدازظهرها که از سر کار به خانهام برمیگردم، چند ساعت به پرورش گلوگیاه میپردازم. از هزینه خیلی کمی شروع کرده ام و همیشه سعی میکنم که از مواد اولیه گرانقیمت استفاده نکنم. معمولا یک گیاه را بهعنوان گیاه مادر استفاده میکنم و از همان گیاه قلمهگیری میکنم. قلمهها را در گلدانهای کوچک میگذارم و میفروشم. بهدنبال درآمدزایی از این شغل نبودم، اما امسال یک گلفروشی آشنا بهجای اینکه از گلخانهدار گل بخرد، گلها را به همان قیمت از من خرید و نزدیک به ۴ میلیون تومان گلدان فروختم.
نباید بهدنبال این باشیم که خاک گرانقیمت گلدان یا کودهای خاص بخریم، بلکه بهنظر من تا آنجا که امکان دارد، باید هزینهها را کاهش دهیم. برخی اوقات برای کمکردن هزینهها یک گلدان خودم را با گلهایی که دیگران دارند عوض میکنم و آن گلدان را پرورش میدهم و قلمه میگیرم تا هزینههایم کمتر شود، بهاینترتیب هر ۲ طرف از مزایای گل جدید بهره میبرند و کسی هم پول نداده است.
حتی بذرهایی که در پارکهای شهرداری از گیاهان میریزد و بسیار هم زیاد است را جمع میکنم و همان گیاهان را پرورش میدهم. خاکم را خودم تولید کردم و گلدانم را هم خودم کاشتم با کمترین هزینه. خاکهای کوکوپیت و کودهای مناسب قلمهزنی را میتوان خرید و گلدانهای کوچک هم تهیه کرد. در این صورت، هم اطرافمان سرسبز و سرزنده است و هم میتوان درآمدزایی کرد.»
با بعضی گلهایم بزرگ شدهام
گلخانه سیدمحسن روی ایوان خانهاش است. اتاقکی کوچک که با نایلون درست شده است و گلدانهای زیادی در چند ردیف بهسختی کنار هم جا شدهاند. میگوید: «بعدازظهرها که خسته از سر کار برمیگردم یا وقتی که مشکلات زندگی زیاد میشود، سر خودم را با همین گلوگیاهها گرم میکنم. وقتی میبینم یکی از اینها گل داده یا پاجوش زده است، حالم خیلی فرق میکند و خوشحال میشوم. با برخی از این گیاهان بزرگ شده ام. برخیهایشان ۸ سال است که با من هستند و خاطره روزهایی که خریدمشان یادم هست. این گلوگیاهها حالم را خوب میکند و فشارهای زندگی را برایم خیلی کمتر میکند.»
زمستانها گیاهانم جلو چشمم یخ میزنند
سیدمحسن دلش میخواهد گلها و کاکتوسهایش را به ما معرفی کند، از گندمی، قاسمی، سانسوریا و حسنیوسف بگیر تا دمروباهی، آلوئورا و انواع کاکتوسها. او میخواهد بقیه هم مثل خودش گلخانهای کوچک در منزلشان داشته باشند، میگوید: «در کار پرورش گلوگیاه چیزی که بسیار اهمیت دارد، فضا و نور کافی است. برخی اوقات در فصل گرما مجبورم با توریهای سبز همه ایوان را بپوشانم تا سایه شود و گیاهان خشک نشوند. فصل تابستان آنقدر گل دارم که جای راهرفتن نیست، ولی زمستانها مجبورم بفروشم یا جمعشان کنم، چون بهدلیل سرمای هوا تازه مشکلات و گرفتاریهای ما شروع میشود. نمیتوانم گیاهان را گرم نگه دارم و جلو چشمم یخ میزنند. اگر شهرداری اجازه میداد با سازه و ایرانیت روی پشتبام خانه یا ایوان اتاقکی درست کنم، حتما از سامانه گرمایشی استفاده میکردم و امکان پرورش گلوگیاه و سبزیجات در فصل زمستان هم وجود داشت.»
به گلدانها اشاره میکند و ادامه میدهد: «در همین گلدانهایی که اینجاست، بهار و تابستان، سبزیجاتی مانند ریحان و شاهی و تربچه پرورش میدهم و چندماه نیازی به خریداری سبزی نداریم.»
سیدمحسن خودش لذت دمخورشدن با گلوگیاه را چشیده، برای همین است که دلش میخواهد همه مردم روی پشتبامهایشان اتاقچه گل و گیاه درست کنند تا حال دلشان خوب شود، بهویژه حالا که کرونا و وضعیت نامناسب اقتصادی خوشی را کمرنگ کرده است.