سال ۱۴۰۰ را با اتفاقهای ریز و درشت سیاسی آغاز کردیم. اما بهنظر میرسد مهمترین اتفاق قابل پیشبینی امسال برگزاری ۲ انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای شهر و روستا باشد. درباره نحوه حضور زنان در این انتخابات، گفتهها و شنیدهها تاکنون بسیار بوده، اما پر واضح است به دلیل اهمیت انتخابات ریاستجمهوری، به طور معمول، کمتر به انتخابات شوراها پرداخته میشود.
بهویژه درباره نقش و تأثیر زنان در اجتماعات محلی که با شناسایی نیازهای زنان و آشنایی با زیستبوم شهری میتوانند اثرگذاری بیشتری داشته باشند. حضور زنان در انتخابات شوراهای شهر، چه در قالب انتخابکننده و چه بهصورت انتخابشونده، اهمیت بسیاری دارد و میتواند زمینه را برای تغییرات بزرگتر فراهم آورد. توجه به شوراهای شهر و روستا و اجتماعات محلی، مسئلهای جدید نیست.
در گذشتههای دور، شهرها و اجتماعات محلی بسترهای مناسبی برای تعاملها و زندگی اجتماعی بودند، اما با صنعتیشدن و گستردهتر شدن شهرها، نهادها و گردهماییهای کوچک از اهمیت افتاد و دولتها، بهعنوان دستگاه اصلی تصمیمگیری، مسئولیت اداره همه امور مربوط به شهرها و روستاها را برعهده گرفتند. با آشکار شدن ناکارآمدی راهکارهای تجویزی و کلان، دوباره بازگشتی به احیای نهادهای تصمیمگیری خرد صورت گرفت.
این نهادهای محلی با وقوف کامل به نیازها و مقتضیات ساکنان بومی در تصمیمگیریهای شهری، میتوانند تأثیر بسزایی بر کیفیت زندگی ساکنان محلی داشتهباشند. شوراهای شهری و روستایی و حضور زنان در آنها از چنین دریچهای واجد اهمیت بسیارند. حضور زنان در بدنه تصمیمگیری شورای شهر و روستا میتواند ۲ اثر اجتماعی-سیاسی عمده داشته باشد. نخست اینکه ظرفیت اجتماعات محلی میتواند بهعنوان ابزاری برای حمایت از زنان کارآفرین، شایسته، نخبه و اثرگذار به خدمت گرفته شود. این ظرفیت اجتماعی میتواند در تلاش جهت ارتقای سلامت عمومی، بهبود زندگی شهری و اجتماعی و تقویت اهداف تغییرات اجتماعی به کار گرفته شود.
در نتیجه، منابع موجود در شهر و روستا جهت رفع نیازهای مربوط به اجتماعات محلی، بهمنظور حمایت و توانمندسازی زنان بسیج میشود. دیگر آنکه این حضور میتواند به توانمندسازی زنان و آگاهیبخشی آنان منجر شود. هنگام بهرهگیری از ظرفیتهای اجتماعی زیستبومها، نیازسنجیها و نقاط قوت و ضعف شهر و روستا و سکنه آن موردتوجه قرار میگیرد و از این دریچه میتوانند در جهت توانمندسازی زنان، مؤثر بهشمار روند.
افزون بر ۲ مورد بالا، باید به افزایش پیوندهای اجتماعی و ارتباطات بیواسطه نیز اشاره کرد. از آنجا که منتخبان شوراها افرادی از میان همین اجتماعات محلی هستند، ارتباطات آنها با فعالان اجتماعی و شهروندان سادهتر و دور از پیچیدگیها و ضوابط سختگیرانه ملاقات و دیدار با مقامات مرکزی خواهد بود. این مسئله، خود، میتواند سببساز درگرفتن مباحثات و گفتوشنودهای گروهها در اجتماعات محلی شود و تعداد بیشتری از شهروندان را در فعالیتهای سیاسی اجتماعی شریک سازد. خروجی چنین مواردی را میتوان در ایجاد یک رویه پاسخگویی شفاف مشاهده کرد که به دلیل توسعه مهارتهای شهروندان در مطالبهگری وانجام گفتگوها و مشارکتهای سازنده به وجود میآید.
سیاستگذاری و تصمیمگیری در شوراهای شهری و روستایی را میتوان مبتنی بر نگاه از پایین به بالا در نظر گرفت. این رویکرد بر تقدم خلاقیت و مشارکت محلی ساکنان تأکید دارد که بهتر و بیشتر از دیگران درباره نیازها و راهحلها اطلاعات و آگاهی دارند. با این همه، در انتخابات پیشرو سهم زنانی که متقاضی شرکت در انتخابات شوراها بودند کمتر از دور پیشین است.
علت این امر را میتوان در اطلاعرسانی نکردن درباره مطلوبیت حضور زنان و میزان اثرگذاری آنها در جامعه دانست. مشارکت سیاسی را باید فرایند درگیر شدن همه گروههای مردم در همه مراحل توسعه شهری برای ظهور تواناییها و قابلیتها دانست. از چنین منظری حضور زنان میتواند عنصری مهم در تحقق خواستها و مطالبات زنانه باشد.
زنان با استفاده از امکانات موجود، بهویژه در فضاهای مجازی و با راهاندازی کسبوکارهای کوچک، نشان دادهاند از سطح آگاهی و اطلاعات قابل قبولی برای شرکت در عرصههای گستردهتر برخوردارند بهویژه در عرصه سیاست که بدون حضور، مشارکت و همکاری زنان، تحقق هرگونه پیشرفت و تغییرات اجتماعی اگر ناممکن نباشد، بهشدت دشوار است. شوراهای محلی، چه شهری و چه روستایی، فضای مناسبی هستند که از طریق آنها میتوان ظرفیتهای اجتماعی بالقوه را به فعلیت رساند.