زندگی امروزی سرشار از لحظههای ازدسترفته است. کدامیک از شما توانسته است به همان اندازه که درگیر مشغلههای تأمین معاش و ایجاد تنوع در ابزار زندگی خود است درگیر فراغت و تفریح و لذت بردن از لحظهلحظه زندگی باشد؟
دکتر مهتاب علینژاد | شهرآرانیوز؛ زندگی امروزی سرشار از لحظههای ازدسترفته است. کدامیک از شما توانسته است به همان اندازه که درگیر مشغلههای تأمین معاش و ایجاد تنوع در ابزار زندگی خود است درگیر فراغت و تفریح و لذت بردن از لحظهلحظه زندگی باشد؟ چه بسا ساعتها و لحظههای کار و گرفتاریها بر ساعتها و لحظههای شبنشینیها و استراحت کردنها میچربد. چنانچه یک زن خانهدار باشید آیا زمانی برای فراغت شما تعریف شده است؟ با توجه به اینکه مطابق تجربه روزانه خود میدانید یک زن خانهدار ساعت مشخص کار و فراغت از کار ندارد و اگر زن شاغل باشید که دوشغلی بودن شما حتمی است: شغلی اجتماعی برای امرار معاش و تأمین نیمی از هزینههای خانواده و شغلی خانگی که همان امر خانهداری و همسرداری است. هرچند فرهنگ و جامعه خانهداری و همسرداری را شغل در نظر نمیگیرد، صرف زمان برای انجام انتظارات اجتماعی و وظایف نقش همسری و مادری کتمانناپذیر است.
زنان مدیران فرهنگی خانواده هستند
واقعیت اجتماعی این است که در هیاهوی رفاه و تمدن و افزایش روزافزون ابزارهای آسایشافزا در انجام کارهای منزل و شغل خانهداری، عنصر زمان اگرچه به طور نسبی، اما با سرعت از دست میرود. اما آیا این همه دغدغه برای در رفاه ماندن نیازی ضرور برای بقا و افزایش کیفیت زندگی است؟ اینکه به عنوان یک خانم و مدیر داخلی خانه پیشرفت زندگی و کیفیت زندگی را برای خودتان و تمام اعضای خانواده چگونه تعریف میکنید همان عنصر مهمی است که به سبک زندگی شما و میزان دغدغهمندی و شکل دغدغههایتان فرم و جهت میدهد. چه در نگاه سنتی و چه در نگاه مدرن، زن کانون خانواده و شکلدهنده و پرورنده و جهتدهنده مسیری است که یک خانواده طی میکند.
تاریخ اجتماعی زنان مؤید این امر است که زنان حتی در فضای اندرونی با سبک و سیاق خود در پروراندن فرزند و جهتدهی به افکار مردان دارای سهم چشمگیری در شکلگیری فرهنگ و ارتباط متقابل با جامعه بودهاند. این روند در دوره کنونی نیز همچنان به قوت خود باقی است و چه بسا با افزایش آگاهی زنان درباره حقوق اجتماعی خود و شکوفاسازی توانمندیهایشان بیشتر نیز شده است. این توانمندیها چه در حوزه فعالیتهای اجتماعی و چه فعالیتهای خانوادگی در حیطه افزایش مهارتهای فردی برای بهبود بخشی کیفیت زندگی رخ داده است، اما آیا زنان توانستهاند در کنار افزایش مهارتهای هوش هیجانی خود که شامل مهارتهایی نظیر ارتباط مؤثر، کنترل خشم و ... است، ذهن خود را در زمینه نگاه تازه و کارامد به زندگی و لحظات آن نیز پرورش دهند؟
تبلیغات مضر و تأثیر معکوس بر دانش و آگاهی زنان
متأسفانه پاسخ این سؤال با نگاهی به سبک زندگی اکثریت زنان، خیر است. زن امروز اگر چه از امکان مؤثر تحصیل تا مقاطع عالی برخوردار است یا به رسانههای مختلف که میتوانند منبع افزایش آگاهی باشند دسترسی دارد، متأسفانه استفاده کارآمدی از دانشی که به دست میآورد نمیکند. چنان درگیر و دار تبلیغات گسترده عرضه و تقاضای بازارهای ملی و محلی و جهانی خود را محصور مییابد که مجالی برای رهایی ایجاد نمیکند، رهایی از آن تصوری که از سوی بازارهای تولیدی به عنوان زندگی برتر برای ذهن او ایجاد میشود. در واقع زن امروز خوراک ذهنیاش را با رسانههای گوناگون تأمین میکند و در بیشتر موارد، از سوی بازارهایی که به دنبال تقاضا برای عرضه محصولاتشان هستند جهتدهی میشود. اندیشیدن سطحی و گاهی هیچ نیندیشیدن و گاهی نیز سپردن مسیر اندیشه به دست رسانهها و آنچه بازار میگوید زن امروز و انسان امروز را از مرحله خودسنجی و خودارزیابی عاقلانه و دانشمحور برای جهت دادن به زندگی دور میکند.
اگرچه این شرایط مختص زنان نیست، از آنجا که زنان همچنان و تا همیشه نقش پر رنگی در شکل بخشی به شخصیت نسلها به ویژه در شش سال اول زندگی که بسیار تعیین کننده است دارند از زنان انتظار بیشتری میرود که اگر قرار است به جامعه بزرگ تقاضاکنندگان برای افزایش عرضه محصولات تجاری و مصرفی بپیوندند با آگاهی درست و واقع گرایانهتری گام بردارند. تاکنون اندیشیدهاید که بازارهای مصرفی چهطور شما را به تقاضاکنندگانی دائمی تبدیل میکنند؟
چگونه خود را محصور در خواستها و نیازهای بی پایان میبینید که هر روز باید وسیله تازهتری تهیه کنید؟ سادهترین مثال لوازم منزلی است که شاید سالی یک بار هم در خانه شما کاربرد نداشته باشند، اما به هر سختی و دشواری، آنها را تهیه میکنید تا از قافله مصرفگرایی و خوداظهاری روانی جا نمانید. شما به طور فرهنگی به چشموهمچشمی کردن و سبقت در ایجاد تنوع از طریق پیوسته خرید کردن و انباشتن آشپزخانه از ظروف کاربردی و غیرکاربردی عادت میکنید. مثال وسایل آشپزخانه سادهترین و ملموسترین مثالی است که دست کم یک بار در زندگی آن را تجربه کردهاید. یک دستگاه قهوهساز فرانسوی که سالی یک بار هم استفاده نمیشود چهگونه از آشپزخانه شما سر درمیآورد؟ چهقدر توانایی مهمانداری در آپارتمان هفتادمتری را دارید یا امکان اقتصادی مهمانی دادن که ۴ دست هجدهپارچه چینی، کریستال، آرکوپال و ... را خریداری میکنید؟
از دست رفتن لحظهها برای خلق آرامش
زن امروز در هیاهوی ایجاد تنوعهایی که چندان الزامی نیست و بیش از آنکه حالش را خوب کند او را با دغدغه تأمین هزینههای مصرفگرایی روبهرو میسازد، چایش سرد میشود. این یک اصطلاح برای مشغله زیاد داشتن و از دست رفتن لحظههای کوچک و ساده برای خلق آرامش در زندگی است. زن امروز به آن اندازه درگیر تأمین لوازم متنوع و پاسخگویی به بازار سرمایهداری و مصرف است که فرصت نمیکند از آن ابزار استفاده کند. بهترین فنجانها را خریداری میکند، اما زمانی که درگیر تأمین قسطهای همان فنجانهاست، فرصت نمیکند چایش را بنوشد. به این مهم بیندیشید که کیفیت زندگی را به چه قیمتی افزایش خواهید داد و سپس بیندیشید در داستان ناتمام مصرفگرا بودن، شما چه نقشی را برعهده گرفتهاید و این نقش چه پیامدهایی برای شما داشته است.