علت صدای انفجار در گناوه بوشهر چه بود؟ (۳۱ فروردین ۱۴۰۳) وزیر بهداشت: درمان سرطان در کشور رایگان می‌شود ۸ مصدوم در برخورد ۳ دستگاه خودروی پراید در جاده قدیم نیشابور-مشهد + عکس (۳۱ فروردین ۱۴۰۳) آغاز انتخاب رشته‌ آزمون دکتری سال ۱۴۰۳ از اول اردیبهشت سقوط جرثقیل در پتروشیمی رازی | ۲ نفر جان باختند «مجید راهب» پدر گلاب ایران درگذشت + علت فوت آخرین وضعیت آب‌و‌هوای کشور | رگبار پراکنده و وزش باد در مناطقی از غرب و شمال غرب (۳۱ فروردین ۱۴۰۳) هشدار جدی به شکارچیان برای خروج از منطقه کوهسرخ تردد روان در تمام محور‌های مواصلاتی کشور | محور‌های شمالی بدون محدودیت (۳۱ فروردین ۱۴۰۳) زلزله ۴.۲ ریشتری، «روداب» خراسان‌رضوی را لرزاند (۳۱ فروردین ۱۴۰۳) آسیب شناسی خشم و راهکارهای کاهش خشونت در جامعه کشف راز قتل جوان ۴۰ ساله به دست بادیگاردها در مشهد کشف ایمپلنت‌های قاچاق در تهران قتل خونین مدیر یک شرکت‌ لوازم آرایشی در برج ۲۰ طبقه‌اش به دست دوست صمیمی! ممنوعیت عرضه رایگان کیسه‌های پلاستیکی در فروشگاه‌های زنجیره‌ای|مشهد، شهر پیشگام در مدیریت پسماند است سرگردانی مسافران «فلای دوبی» در فرودگاه مشهد دستگیری یک قاچاقچی و کشف ۵۶۶ کیلوگرم مواد مخدر از یک دستگاه تریلی در هنگ مرزی تایباد یک کشته و چهار مصدوم بر اثر تصادف با تریلر در جاده تربت حیدریه (۳۰ فروردین ۱۴۰۳) کشف ۲ کیلو و ۸۵۰ گرم مواد مخدر صنعتی در گمرک دوغارون کمبود ۶ هزار لیتر آب برثانیه در مشهد برای تابستان ۱۴۰۳
سرخط خبرها

زندگی به مدد ضدعفونی کننده‌ها و ماسک‌ها ادامه دارد

  • کد خبر: ۶۱۸۶۷
  • ۰۸ فروردين ۱۴۰۰ - ۱۰:۳۱
زندگی به مدد ضدعفونی کننده‌ها و ماسک‌ها ادامه دارد
مرتضی کاردر - روزنامه‌نگار
گاهی وقت‌ها که به عقب برمی‌گردیم و گذشته را مرور می‌کنیم، چیز‌هایی باورنکردنی به‌نظر می‌رسد. انگار خواب و رؤیا بوده و در عالم واقع اتفاق نیفتاده است. انگار ما حاضران ماجرا نبودیم و کسی ماجرا را برایمان تعریف کرده است.
 
اسفندماه سال گذشته تازه فهمیده بودیم که کرونا آمده است. آمده بود و نمی‌دانستیم چیست و همین ناشناختگی ترسناک‌ترش می‌کرد. آمده بود و داشت قربانی می‌گرفت و آدم‌ها یکی‌یکی می‌افتادند. آمده بود و نمی‌دانستیم چگونه شیوع پیدا می‌کند و جان‌ها را می‌گیرد.
 
مثل طلسمی ناشناخته بود که باطل‌السحرش را نمی‌دانستیم. فقط می‌دیدیم که روزبه‌روز شمار بیشتری از آدم‌ها می‌میرند. حتی گاهی فکر می‌کردیم وضعیت آن‌قدر ادامه پیدا می‌کند که جهان به نقطه پایان برسد و نسل بشر منقرض شود. فروشگاه‌ها کم‌کم داشت از آذوقه و شوینده خالی می‌شد. دنبال ماسک می‌گشتیم و نمی‌یافتیم. دنبال ضدعفونی‌کننده‌ها می‌گشتیم و سخت پیدا می‌کردیم و ترسمان بیشتر می‌شد. آدم‌ها آشکارا از هم فاصله می‌گرفتند و گاهی از هم فرار می‌کردند.
 
خیابان‌ها آن‌قدر خلوت بود که گاهی وقت‌ها شبیه شرح ارواح به‌نظر می‌رسید. چیزی شده بود شبیه فیلم‌ها یا داستان‌های آخرالزمانی یا آنچه درباره وبای تهران یا قطحی بزرگ ایران در سال‌های دوره قاجار خوانده بودیم. فکر می‌کردیم ضربه آخر وارد شده و همه‌چیز قرار است تمام شود.
 
به تنها چیزی که فکر نمی‌کردیم، عید بود و آماده‌شدن برای سال نو. نه فقط بساط نوروزخوانان و حاجی‌فیروز‌ها که بازار لباس‌فروشان و شیرینی‌فروشان و همه اصناف و شغل‌هایی که حالا زائد و بی‌ربط به‌نظر می‌رسیدند کساد شده بود. همه فقط می‌خواستند خودشان را از مهلکه نجات دهند و بس.

حالا که دوباره اسفندماه رسیده است و چند روز دیگر نوروز از راه می‌رسد، مرور یک‌سال گذشته قدری عجیب و باورنکردنی به‌نظر می‌رسد. باور نمی‌کنیم که ما روز‌های سخت یک‌سال گذشته را گذرانده‌ایم و بیشترمان به‌سلامت در آستانه سال نو و پایان قرن قرار گرفته‌ایم.

هیچ‌چیز عوض نشده است، اما به‌نظر می‌رسد ترسمان کمتر شده است. عادت کرده‌ایم جوری به زندگی ادامه بدهیم. کنارآمدن را یاد گرفته‌ایم. داریم زندگی‌مان را می‌کنیم. زندگی به‌مدد ماسک‌ها و ضدعفونی‌کننده‌ها ادامه دارد. پشت ماسک‌ها لبخند می‌زنیم، به کافه می‌رویم، به بازار می‌رویم و برای عید خرید می‌کنیم و قضای آیین نوروزی سال گذشته را به‌جا می‌آوریم.
 
هنوز همه‌چیز مبهم است، اما دیگر به ترسناکی سال گذشته نیست. به‌نظر می‌رسد به‌نسبت اسفندماه سال گذشته امیدوارتریم و می‌دانیم که دیر یا زود گشایشی اتفاق می‌افتد.
گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->