اسماعیل بغدادی از هنرمندان پیشکسوت مشهدی بود که دفتر زندگی اش پیش از شروع سال ۱۴۰۰ بسته شد. برای گرامیداشت این نقاش و مجسمه ساز فقید با فرزند دومش سیامک بغدادی، خواننده گروه «ماینس وان»، گروهی که آلبوم سومش به تهیه کنندگی حامد بهداد منتشر و با استقبال مخاطبان روبه رو شده است و حسین طالبی، نقاش پیشکسوت مشهدی و هم دوره رضا بغدادی در دوران دبیرستان گفتگو کرده ایم که پیش روی شماست.
لیلا کوچک زاده | شهرآرانیوز - اسماعیل بغدادی از هنرمندان پیشکسوت مشهدی بود که دفتر زندگی اش پیش از شروع سال ۱۴۰۰ بسته شد. بغدادی که متولد تهران و بزرگ شده مشهد بود، بیست وششم اسفند سال گذشته بر اثر عارضه قلبی در هفتاد سالگی چشم از جهان فرو بست. این هنرمند خودآموخته با اینکه در شغلش (کارمند بانک) با عدد و رقم و حساب و کتابهای مالی سر وکار داشت به انواع شاخههای هنری ازجمله موسیقی، نقاشی و مجسمه سازی تسلط داشت.
از طرفی رهاورد سفرهایش به کشورهای گوناگون علاقه مندی به جمع آوری انواع پروانه بود که بعدها همچنان این کار جذاب را دنبال کرد. بغدادی، اما با وجود داشتن دغدغه هنر، تقریبا هیچ کدام از آثارش را در نمایشگاه فردی یا سطح جامعه عرضه نکرد و همه آنها در منزل شخصی اش از او به یادگار باقی مانده اند. برای گرامیداشت این نقاش و مجسمه ساز فقید با فرزند دومش سیامک بغدادی، خواننده گروه «ماینس وان»، گروهی که آلبوم سومش به تهیه کنندگی حامد بهداد منتشر و با استقبال مخاطبان روبه رو شده است و حسین طالبی، نقاش پیشکسوت مشهدی و هم دوره رضا بغدادی در دوران دبیرستان گفتگو کرده ایم که پیش روی شماست.
آموختن هنر از نوجوانی
سیامک بغدادی درباره فعالیتهای هنری پدرش میگوید: پدر از دوران نوجوانی به کارهای هنری مشغول بوده است و از همان زمان، در آتلیههایی در مشهد با دوستانی که هم اکنون همه شان در نقاشی و هنرهای تجسمی دست اندرکار هستند شروع به کار کرد. نقاشی را در سبک رئالیسم از آقای قدیرصباغیان که از پیشکسوتان این عرصه بود آموخت و آقایان میرمصطفایی هم دوره ایشان بودند که این اواخر هم با برخی از دوستان نقاش هم دوره شان در ارتباط بودند. پدرم نقاشی را هم با پاستل کار میکرد و هم با رنگ روغن. من کارهایی که با پاستل انجام میداد را خیلی دوست داشتم. یک پرتره از پدربزرگم کشیده است که هنوز آن را در منزل داریم.
مرحوم اسماعیل بغدادی، مجسمههایی از گچ و سیمان ساخته بوده، اما ترجیح میداده آنها را در معرض دید عموم قرار ندهد: پدرم بیشتر درون گرا بود و به اصرار دوستانش که به او لطف داشتند در جمعهای هنری شرکت میکرد، اما سال گذشته در نمایشگاه گروهی که شامل آثار پیشکسوتان بود و در نگارخانه میرک برگزار شد، شرکت کرد. پدرم و آقایان طالبی و میرمصطفایی و دوستان دیگرشان هم در این رویدادها شرکت کردند.
هنرمند خودآموخته
سیامک بغدادی از دغدغه هنری پدرش درحالی که تحصیلاتش دیپلم و کارمند بانک بوده، میگوید: یکی از استادان او مرحوم صباغیان از هنرمندان پیشکسوت مشهدی بود که یادگیری نقاشی را با او آغاز کرد. تحصیلات مرتبط نداشت، اما در کارگاههای هنری که در زمان حیاتش تشکیل میشد شرکت میکرد.
زنده یاد بغدادی که مبتلا به دیابت بود و همین بیماری زمینهای باعث آسیب جدی به قلب و دیگر اندامهای بدنش و در نهایت فوتش شد، اثر ارائه شده در جامعه ندارد چنان که پسرش توضیح میدهد: همه چیز برای پدرم شخصی بود؛ یعنی خانه ما از در ورودی تا طبقات بالا مملو از آثار هنری اوست. مجسمههای زیادی ساخت که هم اکنون در حیاط و زیر راه پله خانه مان است و در هر شاخه هنری سلیقه ویژه خودش را اعمال میکرد. به علاوه پدرم نجاری و نقاشی میکرد. با این حال کارهایش خیلی شخصی بود و او در سطح شهر اثری ندارد.
پدرم اوایل با کچ کار میکرد، اما مجسمههای بزرگتر و سیمانی هم درست میکرد. با دوستان هنرمند زیادی رفت وآمد داشت و کارهای گروهی انجام میدادند و کارگاههایی هم برگزار میکردند.
مجموعه دار پروانهها پر کشید
فرزند این هنرمند فقید میگوید: من فکر میکنم پرداختن به آثار هنری هم درباره پدر و هم دیگر هنرمندان، بخشی برای رها شدن از ملال روزگار بوده، اما دلیل اصلی اش عشق به آن هنر و دغدغه هنر داشتن است؛ هنرمند، انرژیای را که از محیط اطراف میگیرد با تبدیل آن به اثر هنری، منتقل میکند. احتمالا آثار هنری بیشتر هنرمندان بازتاب روحیاتشان و زندگی و جامعه شان است و در مورد پدر من هم همین طور که فکر میکرد همه چیز بیشتر برایش شخصی بود برای همین خیلی به انتشار آثارش فکر نمیکرد. بیشتر کارهایش را در خانه میدیدند فقط به خاطر دارم یکی از مجسمه هایش به طول یک متر و هفتاد سانتی متر که چند سال پیش ساخته بود از طرف یک نفر خریداری شد.
مرحوم بغدادی همچنین مجموعه دار بود؛ پسرش با بیان اینکه ذوق هنری اش هیچ محدودیتی نداشت میگوید: تابلوهای بسیار زیادی از پروانهها دارد.
هم دوره ایهای دبیرستان نصرت الملک
حسین طالبی متولد سال ۱۳۲۸ از نقاشان خودآموختهای است که مدتی را همراه با مرحوم اسماعیل بغدادی در محضر شادروان قدیر صباغیان آموزش نقاشی دیده اند.
طالبی که به عنوان پیشکسوت هنرهای تجسمی خراسان مورد تقدیر قرار گرفته و آثارش در موزههای آستان قدس رضوی، توس و خیام نگهداری میشود درباره مرحوم بغدادی میگوید: دوست عزیزم را که از دبیرستان با او هم دوره بودم اولین بار در باشگاه هنری دبیرستان دیدم. دبیرستان «نصرت الملک ملکی» که بعدها به آقا مصطفی خمینی تغییر نام داد و مدتی بعد، بخشی از اداره آموزش وپرورش شد، جلسات این باشگاه عصرهای پنجشنبه تشکیل میشد. دانش آموزان علاقهمند به رشتههای هنری در آنجا ثبت نام میکردند و استاد صباغیان که معلم آموزش وپرورش بود برای ما تدریس میکرد. مثلا از من امتحان طراحی گرفت و اجازه کار با آبرنگ را داد. بغدادی و میرمصطفاییها (پسرعمو بودند)، تابلوهای رنگ روغن کار میکردند.
این هنرمند مشهدی تصریح میکند: استاد بغدادی از دوران دبیرستان، عاشق نقاشی رنگ روغن بود. او سه سال از من کوچکتر بود و خانوادهای متمول داشت. در سالهای ۴۶، ۴۵ که در باشگاه دبیرستان کار میکردیم، رفیق بودیم و با هم بحث هنری داشتیم و همیشه دوست داشتم در آینده مثل رضا کار کنم، اما بعد از پایان دوره دبیرستان، ندیدمش تا سال ۶۰. او خاطر نشان میکند: یک روز که در طبیعت (اطراف خلج) مشغول کار بودم صدایی شنیدم؛ «باریکلا طالبی». صورتم را برگرداندم دیدم رضاست که من را تشویق میکند. چهره اش تغییر زیادی نکرده بود. گفتم باریکلا به من یا به تو! کارهایت کجاست که بیایم ببینم؟ گفت من نقاشی را رها کرده ام.
با تعجب پرسیدم یعنی چه! تو بااستعداد بودی و فکر میکردم هنر را در دانشگاه ادامه میدهی. او پاسخ داد من مثل گذشته نقاشی نمیکشم و در کلات، رئیس بانک شده ام.
حسین طالبی میگوید: بعد از آن دیدار، رفت وآمدهایمان شروع شد. از سفرهایش به چین و ژاپن برای من و علی اکبر یوسفی که با هم همکار بودند تعریف میکرد. چند مجموعه مختلف از پروانهها را نشانمان داد که خریداری کرده بود و میگفت باقی پروانهها را خودم شکار و تاکسیدرمی کرده ام و در مجموعه هایم قرار داده ام.
شاگردان شادروان صباغیان
طالبی درباره آثار مرحوم بغدادی در نمایشگاههای گروهی میگوید: در نمایشگاههای که سالانه به یاد استاد صباغیان برگزار میکنم از هر هنرمندی یک تابلو را انتخاب میکنیم، اما از استاد بغدادی دو تابلو انتخاب میشد.
سپس توضیح میدهد: از سال ۱۳۷۲ جلساتی با عنوان «اجلاس قدیر» با حضور استاد قدیر صباغیان، بنیان گذاشته ام و پیشکسوتان را دور هم جمع میکنم و هنوز هم این جلسات برگزار میشود. سالهای گذشته که استاد بغدادی فرصت بیشتری داشت در جلسات ما هم شرکت میکرد.
او همچنین یک چهره از من کشید و در جلسات اجلاس قدیر گذاشت. اما موضوع نمایشگاه پس از درگذشت استاد مشترکمان در سال ۹۲ پیش آمد. سالانه نمایشگاهی به یاد استاد برگزار میکنم که در آن آثار هنرمندان پیشکسوت و شاگردان او را به نمایش میگذاریم. او همچنین در این نمایشگاهها و ورکشاپهایی که ماهی یک بار برگزار میکردم شرکت میکرد. هشتمین نمایشگاه را اگر مشکلی به وجود نیاید در مرداد ۱۴۰۰ برگزار میکنیم.
بنیان گذار اجلاس قدیر (پیشکسوتان هنرهای تجسمی خراسان) از علاقه بغدادی به طبیعت یادی میکند و میگوید: روزی به صورت اتفاقی اثری از شادروان منوچهر سعید دیدم که برایم آشنا آمد. وقتی درباره آن تابلوی نقاشی از او پرسیدم توضیح داد رضا بغدادی و همسرش در طبیعت هستند که از آنها عکس گرفتم و سپس نقاشی شان را کشیدم. آن روز با توضیحات مرحوم سعید متوجه شدم رضا برای همه آبشارهای قره سو در کلات که راههای سختی است نردبان فلزی کار گذاشته است تا رسیدن به ارتفاعات آنجا آسان شود.
آنجا بود که متوجه شدم او کوه میرود و به گل و گیاه علاقه دارد.
یادش سبز.