فصل چهارم «زخم کاری» چگونه به پایان می‌رسد؟ + فیلم جعفر یاحقی: استاد باقرزاده نماد پیوند فرهنگ و ادب خراسان بود رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کشور: حمایت از مظلومان غزه و لبنان گامی در مسیر تحقق عدالت الهی است پژوهشگر و نویسنده مطرح کشور: اسناد تاریخی مایملک شخصی هیچ مسئولی نیستند حضور «دنیل کریگ» در فیلم ابرقهرمانی «گروهبان راک» پخش «من محمد حسن را دوست دارم» از شبکه مستند سیما (یکم آذر ۱۴۰۳) + فیلم گفتگو با دکتر رسول جعفریان درباره غفلت از قانون انتشار و دسترسی آزاد به اطلاعات در ایران گزارشی از نمایشگاه خوش نویسی «انعکاس» در نگارخانه رضوان مشهد گفتگو با «علی عامل‌هاشمی»، نویسنده، کارگردان و بازیگر مشهدی، به بهانه اجرای تئاتر «دوجان» مروری بر تازه‌ترین اخبار و اتفاقات چهل‌وسومین جشنواره فیلم فجر، فیلم‌ها و چهره‌های برتر یک تن از پنج تن قائمه ادبیات خراسان | از چاپ تازه دیوان غلامرضا قدسی‌ رونمایی شد حضور «رابرت پتینسون» در فیلم جدید کریستوفر نولان فصل جدید «عصر خانواده» با اجرای «محیا اسناوندی» در شبکه دو + زمان پخش صفحه نخست روزنامه‌های کشور - پنجشنبه ۱ آذر ۱۴۰۳ فیلم‌های سینمایی آخر هفته تلویزیون (یکم و دوم آذر ۱۴۰۳) + زمان پخش حسام خلیل‌نژاد: دلیل حضورم در «بی‌پایان» اسم «شهید طهرانی‌مقدم» بود نوید محمدزاده «هیوشیما» را روی صحنه می‌برد
سرخط خبرها

چرا مجسمه‌های شخصیت‌های معاصر به واقعیت شبیه نیستند؟

  • کد خبر: ۷۰۸۴۶
  • ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ - ۱۱:۲۶
چرا مجسمه‌های شخصیت‌های معاصر به واقعیت شبیه نیستند؟
وقتی به مجسمه‌ها، تندیس‌ها و فیگورهایی که در دوسه دهه گذشته در شهرها نصب شده‌اند، نگاه می‌اندازیم، آن احساس مشترک نارضایتی همه مردم به سراغمان می‌آید و سؤالی در پی آن که آن‌هم مشترک است: چرا این مجسمه‌ها به عکس‌هایشان شبیه نیستند؟

امیری | شهرآرانیوز، وقتی به مجسمه‌ها، تندیس‌ها و فیگور‌هایی که در دوسه دهه گذشته در شهر‌ها نصب شده‌اند، نگاه می‌اندازیم، آن احساس مشترک نارضایتی همه مردم به سراغمان می‌آید و سؤالی در پی آن که آن‌هم مشترک است: چرا این مجسمه‌ها به عکس‌هایشان شبیه نیستند؟

 

 

چرا مجسمه‌های شخصیت‌های معاصر به واقعیت شبیه نیستند؟

محمدحسن مأموریان ازجمله هنرمندانی است که از ابتدای تأسیس خانه هنرمندان در اجرای برخی پروژه‌های هنری شهری در قالب ساخت تندیس و مجسمه حضور داشته است. او ازجمله مجسمه‌سازانی است که با ساخت تندیس‌ها و مجسمه‌هایی از چهره‌های معاصر ازجمله شهدا و در ادامه ساخت چهره برخی شخصیت‌های تاریخی توانست مجسمه‌سازی فیگوراتیو و کلاسیک را بعد از وقفه‌ای طولانی به شهر بازگرداند. او در چندماه گذشته نیز با ساخت مجسمه رستم و سهراب که اکنون در جلوخان فردوسی نصب شده است، هنرش را بیشتر به مردم نشان داد.

 

 برای تولید آثار ملی به نهادی قدرتمند نیاز داریم

مأموریان درباره فاصله میان مجسمه‌های شهری به‌سبک کلاسیک در دوره ابوالحسن‌خان و مجسمه‌های امروزی که در شهر‌هایی ازجمله مشهد نصب می‌شود، به خلائی بزرگ اشاره می‌کند.

به‌عقیده او برای کم‌شدن این فاصله نیاز است نهادی قدرتمند‌تر از شهرداری و ویژه تولید آثار فاخر ملی تأسیس شود، مانند آن نهادی که در دهه ۳۰ در ایران فعال بود و سبب شد آثار فاخری ازجمله مجسمه فردوسی، مجسمه نادرشاد و... به‌دست استاد ابوالحسن‌خان صدیقی ساخته شود.

از اواخر دهه ۷۰ و پس از وقفه‌ای طولانی، شهرداری مشهد با تأسیس خانه هنرمندان کار‌های خوبی در زمینه مجسمه‌سازی انجام داد. ساخت مجسمه‌ای در میدان جانباز به‌دست آقای جاجویی و مجسمه‌های در باغ‌ملی به‌دست رضا صفاری، شروعی بود برای این دوره جدید در مشهد؛ روندی که تا همین امروز هم ادامه داشته و توانسته است مردم شهر را خوش‌حال کند.

به‌نظر مأموریان، شهرداری تا الان بیشتر از آنچه در حد وظایفش بوده دراین‌زمینه عمل کرده است. اما به‌گفته او سیاست شهرداری برای امور هنری مانند امور ورزشی و ورزش همگانی است، مانند پیاده‌روی و دوچرخه‌سواری در شهر: چه کسی از ورزش همگانی انتظار مدال‌آوری دارد؟ ما صدبار هم بگوییم نباید کار‌های موقت در شهر تولید شود، باز سیاست این است که آثاری تولید شود تا مثلا دم عید شهر بانشاط شود. شهرداری بودجه محدودی دارد، «یک مویز و چهل قلندر» است؛ بنابراین تولید آثار فاخر به نهادی فراتر از شهرداری و با دغدغه‌های ملی نیاز دارد. در گذشته چنین نهادی وجود داشت و سبب ساخت مقبره خیام و فردوسی شد. در کنار این‌ها مجسمه فردوسی را به استاد صدیقی سفارش دادند که در ایتالیا ریخته‌گری شد و آن را با کشتی آوردند. ما الان هم به چنین نهادی و چنین حمایتی برای تولید آثار ملی نیاز داریم.

 

«شباهت‌سازی» تکنیک است، باید آن را بیاموزیم

به‌گفته مأموریان، رسانه‌ها هم می‌توانند دراین‌میان نقش داشته باشند و قدرت تأثیرگذاری فرهنگی یک اثر ملی را در شهر و برای مردمان شهر نمایان کنند.

او در بخشی دیگر از صحبت‌هایش به سؤالی پاسخ می‌دهد که هنگام تماشای تندیس یا مجسمه شخصیتی معاصر که پیش از این عکس واقعی او را دیده‌اند، سؤال خیلی از مردم بوده است: این ماجرا چندین‌بار اتفاق افتاده است و واقعا یک دغدغه است. مثلا درباره مجسمه شهید سلیمانی یا دیگر شخصیت‌ها اعتراض شده است که چرا شبیه به واقعیتشان نیستند. این برای من مجسمه‌ساز یک دغدغه است. با وجود اینکه بعد از دوره آقای صدیقی جریان مجسمه‌سازی در مشهد به کف آمد و اهمیتش را از دست داد، هنوز سطح مطالبات مردم این است که وقتی مجسمه کمال‌الملک را می‌بینند، توقع دارند شبیه عکسی باشد که از کمال‌الملک برجا مانده است. ما بیشترین توقع را از مجسمه‌سازی داریم، اما کمترین آموزش و انرژی را در این بخش درنظر می‌گیریم.

 

تعدادی مجسمه‌ساز را برای یادگیری به خارج بفرستید

به‌گفته مأموریان، در ایران استادانی هستند که تکنیک‌های شباهت‌سازی را بدانند، اما هم تعدادشان به انگشتان یک دست نمی‌رسد و هم این تکنیک‌ها را منتقل نمی‌کنند: این شباهت‌سازی ممکن است در یک نفر استعداد خدادادی باشد، اما درحقیقت تکنیک‌هایی دارد که با تحصیل و آموزش به‌دست می‌آید؛ مثل اینکه یک نفر ممکن است گوش موسیقایی داشته باشد، اما درواقع یادگیری موسیقی به تکنیک نیاز دارد و آموزش می‌خواهد. به‌نظر من همان‌طور که یک مهندس را به آلمان می‌فرستند تا دوره ببیند و وقتی برمی‌گردد ۱۰ نفر از همکارانش را آموزش می‌دهد، باید برای تولید آثار ملی ازجمله مجسمه‌های فاخر نیز چنین سیاستی در پیش گرفته شود. این تکنیک‌ها را در دنیا آموزش می‌دهند، بنابراین می‌شود تعدادی مجسمه‌ساز را فرستاد تا در یک دوره کارشناسی یا کارشناسی‌ارشد آموزش ببینند یا اینکه کارگاهی -ورک‌شاپی- در ایران برگزار کنند. ماهم در کمال تواضع در چنین آموزشی شرکت خواهیم کرد.

 

هنوز تجربه می‌کنیم

مأموریان تأکید می‌کند این کمبود‌ها درنهایت به‌معنای این نیست که مجسمه‌سازان کار‌های بسیار بدی تولید می‌کنند؛ آن‌ها ناچارند راه‌هایی را برونند و چیز‌هایی را کشف کنند که قبلا در دنیا کشف و تجربه شده است و از طریق آموزش به‌دست می‌آید: مثل این است که یک جا بروی و برای روشنایی لازم باشد فقط کلید برق را بزنی، اما در جای دیگر و در مثال ما که درحال تجربه‌کردن هستیم، باید ابتدا ژنراتور را راه بیندازی، سیم‌کشی کنی و... تا فضا روشن شود.

او ادامه می‌دهد: از طرفی مجسمه‌سازی کار بسیار پرهزینه‌ای است. نتایج برخی کار‌های خود من افتضاح بوده است، نمی‌گویم همه کارهایم خوب بوده است؛ اما درحال تجربه‌کردن بودم. خیلی از کار‌ها همین‌طور است. خودروسازی‌مان هم همین‌طور است؛ در خودروسازی هم چیزی را تجربه و به بازار هم ارائه می‌کنند. حالا این تجربه‌کردن در مجسمه‌سازی ضرر جانی برای مردم ندارد.

 

مردم دنیا از هنر کلاسیک شهری بیشتر استقبال می‌کنند

مأموریان در بخشی دیگر از صحبت‌هایش به تحصیل‌کرده‌های مجسمه‌سازی در خارج از کشور اشاره می‌کند: البته ما خارج‌رفته کم نداریم، اما آنجا هم می‌روند دنبال هنر مدرن و در دانشگاه‌هایی درس می‌خوانند که روی هنر مدرن و انتزاعی تأکید دارند که این هنر باتوجه‌به سلیقه امروز مردم، خیلی در هنر شهری جایی ندارد. به هر دلیل امروز سلیقه مردم این است که اگر مجسمه‌ای از فلان شخصیت می‌بینند، دوست دارند شبیه به خودش باشد و این محدود به مردم ایران نیست. من برای مطالعه آثار شهری به کشور‌های دیگر سفر کرده و به چشم دیده‌ام که مردم از هنر کلاسیک شهری بیشتر استقبال می‌کنند.

 

چرا مجسمه‌های شخصیت‌های معاصر به واقعیت شبیه نیستند؟

نمونه‌ای تاسف‌برانگیز از ساخت مجسمه شخصیت‌های معاصر که شبیه به فرد اصلی نیست

این مجسمه که در یکی از شهرهای ایران نصب شده بود با انتقادات زیادی همراه شد

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->