در حرم مطهر امام رضا (ع) عدهای جوان و نوجوان خادم فرش هستند. جوانهای باانگیزه و توانمندی که شوق خدمت به آقا امام رضا (ع) و زائرانش آنها را به حرم مطهر رسانده است. کار در حرم توفیقی میخواهد که نصیب عدهای خاص شده است.
عطایی | شهرآرانیوز؛ در حرم مطهر امام رضا (ع) عدهای جوان و نوجوان خادم فرش هستند. جوانهای باانگیزه و توانمندی که شوق خدمت به آقا امام رضا (ع) و زائرانش آنها را به حرم مطهر رسانده است. کار در حرم توفیقی میخواهد که نصیب عدهای خاص شده است. جوانهایی که با نظم و ترتیب و فوری فرشها را پهن میکنند تا زائر حرم امام مهربانیها روی آنها بنشیند و راز و نیاز کند، کتاب دعا یا قرآن دستشان بگیرند یا چند رکعتی نماز بگذارند. سید رسول علویمنش، جوان محله مهرآباد، چند سالی است که خادم فرش حرم است. او خاطرات خوبی از روزهای شیرین خدمتش در بارگاه امام رضا (ع) دارد.
سید رسول علوی منش، متولد سال ۱۳۸۰ است. جوان لاغراندام، ولی با بدنی ورزیده که در صحبت کردن آرامشی خاص دارد. قراری گذاشتیم برای گفتگو و با توجه به شرایط وخیم همهگیری بیماری کرونا ترجیح دادیم در بوستان خطی حاشیه کال امیرآباد روبهروی منزلشان بنشینیم و گپ بزنیم. خانواده پدریاش قبل از تولد او ساکن محله مهرآباد بودند، اما زمان تولد سید رسول مدت کوتاهی به سبزوار میروند و شناسنامه او در سبزوار صادر میشود. خانواده پرجمعیتی دارد که پنج برادر و سه خواهر هستند، او بین بچهها یکی مانده به آخر است. در هنرستان و در رشته فنی تحصیل کرده است. از او میپرسم از کی به کار در حرم مطهر علاقهمند شده است، میگوید: «ما خانوادهای مذهبی هستیم و برادرهایم طلبه هستند، از کودکی زیاد به حرم میرفتم و آنجا میدیدم که بچههای همسن و سالم فرش پهن و جمع میکنند.
خیلی خوشم میآمد، واقعا دوست داشتم مثل آنها باشم. سعادتی است که زیر پای زائرها فرش پهن کنی، جارو بزنی و نظافت کنی.»
او از سال ۱۳۹۵ خادم حرم است. اینکه چطور خادم حرم شده خودش حکایتی است. میگوید: «سال ۱۳۹۴ بود که خبر استخدامی حرم مطهر برای خدمات فرش در مدرسه پیچید، آن موقع کلاس نهم بودم.
هر مدرکی را که نیاز بود فراهم کردم و گواهی اشتغال به تحصیل هم گرفتم، ضامن هم میخواست که باید کارمند دولتی میبود. همه مدارک را جور کردم و به حرم رفتم، اما گفتند «ظرفیت تکمیل شده و سال بعد بیایید.» سال بعد دوباره رفتم، ولی دیگر ضامن کارمند دولتی نداشتم و نشد.
دلم شکسته بود و دستم خالی، در همین مهرآباد راه میرفتم و سری به یکی از دوستانم زدم که مغازه دارد، رفتم آنجا و بیمقدمه گفت: «سید رسول دوست داری در حرم کار کنی؟» گفتم «از خدا میخوام» همانجا زنگ زد به آقای بهلولی که مسئول فرش حرم بودند و گفت برو پیش این آقا».
سید رسول با این اوصاف بهطور رسمی دعوت میشود که در حرم خدمت کند، میرود حرم پیش آن آقا و میگویند از فردا مشغول به کار میشوی. آن روز را خوب به یادش مانده است، میگوید: «همه چیز یهویی پیش آمد، دقیقا نوزدهم آبان سال ۹۵ بود و از بیستم خدمتم را شروع کردم».
سید رسول احوال امروزش را مدیون امام رضا (ع) میداند، با اینکه به نسبت سن کمی دارد، اما دلش میخواسته ازدواج کند و حالا متأهل است. میگوید: «دعا کردم و آرزو داشتم که امام رضا (ع) آن را برآورده کرد». او ادامه میدهد: «کار در حرم زندگیام را متحول کرد.
شما نمیدانید، وقتی خواستگاری رفتم پرسیدند که شغل آقا پسرتان چیست و خانوادهام گفتند خادم حرم امام رضا (ع) است، خانواده همسرم همانجا صلوات فرستادند و دیگر هیچ صحبت و چک و چانهای در کار نبود.»
او دور بودن از خانواده را مهمترین مشکل شغلش میداند و میگوید: «بعضی مناسبتها خیلی دلم میخواست کنار خانواده باشم، ولی آماده به کار و اضافه کار بودم. مثلا عید امسال و سال گذشته. برای عید نوروز باید تمام حرم مطهر فرش میشد. ساعت یک ظهر عید بود، ساعت یک و نیم شروع به جمعآوری فرشها کردیم، چون ساعت ۴ عصر همان روز هم اعلام بارندگی شده بود. روز سخت و پرکاری بود و نشد کنار خانواده باشم. با این همه دوری از حرم هم برایم سخت است و مثلا در مدتی که بهدلیل کرونا حرم بسته بود خیلی دلتنگ شدم و از امام رضا (ع) خواستم کارهایم را درست کند تا بقیه عمرم نیز خادم باشم».
زائر عراقی خاک پای زائران را میخواست
کار خوبی که انجام میشود پرز کِشی فرشهاست. کار سختی است، ولی رضایت زائران را به دنبال کارد. سید رسول میگوید: «خیلی از زائران به پرز فرش حساسیت دارند برای همین ما فرشها را پرز کِشی میکنیم. به این صورت که صد عدد فرش روی هم باز میشود و با جارودستیهای خیس توسط بچهها جارو میشوند، گاهی اوقات هم با جارو برقی فرشها را میکشیم و فرشی که در صحن پهن میشود دیگر پرز ندارد». البته بعضی زائران به دنبال پرز و خاک فرش زیر پای زائران هستند، سید رسول میگوید: «بعضی زائران خاک فرشها را میخواهند و میآیند انبار جاروبرقی و غبار فرش حرم را میبرند.
یادم هست زائری عراقی غبار فرش حضرت را میخواست و داخل نایلونی کوچک به او دادم.»
صحن پیامبر اعظم (ص) ۵۶۵۰ عدد فرش میخواهد
کنجکاو شدم بدانم هر خادم چند فرش را پهن و جمع میکند، سید رسول میگوید: «اجازه بدهید با صحن پیامبر اعظم (ص) توضیح بدهم، ما در انبار علاوه بر فرشهای ۱۲ متری معمول، فرشهای ۲۴ متری هم داریم که برای کیپکردن صحن استفاده میشود. صحن پیامبر اعظم (ص) ۵۶۵۰ عدد فرش میخواهد تا کامل مفروش شود. گلیمهای ۱۲ متری زرد رنگ مخصوص مسیر عبوری زائران است و فرشهای لاکی و قرمز رنگ مخصوص نشستن زائران. در هر مراسمی به ما طرح کیپکردن میدهند که مسیر عبوری زائران مشخص است و ما باید همان طرح را اجرا کنیم. مثلا در روزهای خلوت یا همین روزهای بعد تعطیلات نوروز ما در صحن پیامبر اعظم (ص) روزانه ۱۰۰۰ عدد فرش میریزیم و کارمان سبک است، اما در مراسم خاص و مفروشی کامل ۵۶۵۰ فرش را با ۶۰ تا ۷۰ جوان خادم فرش، مفروش میکنیم.»