صفحه نخست

سیاست

اقتصاد

جامعه

فرهنگ‌وهنر

ورزش

شهرآرامحله

علم و فناوری

دین و فرهنگ رضوی

مشهد

چندرسانه‌ای

شهربانو

افغانستان

عکس

کودک

صفحات داخلی

درباره جنبش جهانی حمایت آزاردیدگان جنسی «MeToo#» | از آقای نقاش تا آقای خواننده!

  • کد خبر: ۶۴۸۷۰
  • ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ - ۱۴:۳۳
  • ۱
میان جنبش جهانی «MeToo#» تا جنبش ایرانیزه‌شده «#من_هم» چیزی حدود ۴ سال فاصله بود. از روزی که زنان در گوشه‌وکنار دنیا از تجربه آزار و تجاوز جنسی خود نوشتند تا روزی که زنان ایرانی در کنار توئیت‌هایشان از MeToo# استفاده کردند، ۴ سال زمان برد.
مریم شیعه‌زاده  | شهرآرانیوز؛ میان جنبش جهانی «MeToo#» تا جنبش ایرانیزه‌شده «#من_هم» چیزی حدود ۴ سال فاصله بود. از روزی که زنان در گوشه‌وکنار دنیا از تجربه آزار و تجاوز جنسی خود نوشتند تا روزی که زنان ایرانی در کنار توئیت‌هایشان از MeToo# استفاده کردند، ۴ سال زمان برد. انگار که جامعه بخواهد در این ۴ سال فرصتی داشته باشد تا هم آزاردیدگان را مجاب به حرف‌زدن کند و هم افکار عمومی را مهیای صف‌آرایی در برابر آزارگران. در ایران به‌واسطه ضعف قوانین حمایتگر، اثبات چنین موضوع‌هایی پس از سال‌ها تقریبا ناممکن است، اما تجربه رسوایی کیوان امام وردی نشان داد که هنوز هم چنین اعتراض‌هایی راهگشاست. کیوان امام وردی دانشجوی باستان‌شناسی دانشگاه تهران بود که هم‌زمان با اوج‌گرفتن این جنبش در ایران، به بیش از ۳۰۰ مورد تجاوز اعتراف کرد و پلیس توانست در خانه او ۴۶ فیلم از تجاوز به قربانیان پیدا کند.

 

شروع جنبش MeToo#

تارانا برک کسی بود که برای نخستین‌بار از هشتگ MeToo# در توئیت خود استفاده کرد. آن هم زمانی که می‌خواست روی صفحه شخصی‌اش درباره اتهامات جنسی هاروی واینستین، تهیه‌کننده مشهور آمریکایی، بنویسد. برک یک فعال اجتماعی بود و دغدغه شکل‌گیری یک جریان را داشت، اما بعید می‌دانم که جایگاه امروز این هشتگ، در ابتدای راه، لحظه‌ای به ذهنش خطور کرده باشد. هشتگ همان کلیدواژه‌ای است که اجازه می‌دهد افراد دسترسی ساده‌تری به محتوای دل‌خواهشان داشته باشند.
 
آدم‌ها با هشتگ می‌توانند سریع و بی‌مقدمه به آدم‌های دیگری برسند که یک یا چندروز پیش، به همان چیزی فکر کرده‌اند که امروز از ذهن آن‌ها گذشته است. در سال ۲۰۱۷ چیزی از توئیت برک و به‌کارگیری هشتگ MeToo# نگذشته بود که زنان بیشتری دست‌به‌کار شدند و از تجربه آزار و تجاوز جنسی نوشتند. قربانیانی که به هر دلیلی نخواسته بودند یا نتوانسته بودند صدایشان را به جایی برسانند، حالا تریبون‌های مجازی در اختیارشان بود تا در میان قربانیان دیگر حرف‌هایی را که مدت‌ها گوشه ذهنشان نگه داشته بودند، بیرون بریزند و مسیر را برای حرف‌های بیشتر هموار کنند. این‌طور بود که خیلی زود ۵۰ هزار زن از سراسر دنیا شروع به حرف‌زدن کردند.
 
زنانی که در بین آن‌ها چهره‌های مشهور زیادی حضور داشتند. در همان سال گاردین مقاله‌ای منتشر کرد و از این نوشت که چرا همراهی چهره‌های مشهور با این جنبش اهمیت دارد. جورج مونبیو در این مقاله نوشته بود که مشکلات واقعی جامعه انگار زمانی رسمیت پیدا می‌کنند که از زبان یک سلبریتی شنیده شوند. زیرا بیشتر رسانه‌ها خود را وقف اخبار سلبریتی‌ها می‌کنند. مونبیو واضح و روان درباره این پدیده نوشت، اما یک چیز را فراموش کرد؛ اینکه جامعه هم می‌تواند به مشکلات یک سلبریتی رسمیت ببخشد.

 

از آقای نقاش...

سارا امت‌علی نخستین کسی بود که در بین ایرانیان یک سلبریتی را به آزار جنسی متهم کرد. امت‌علی با انتشار رشته توئیتی درباره روزی نوشت که توسط آیدین آغداشلو آزار جنسی شده بود و پس از او ۱۳ زن دیگر که پیش از آن یکدیگر را نمی‌شناختند، با نشریه نیویورک‌تایمز به گفتگو پرداختند و خود را قربانی آزار او معرفی کردند. در بین افرادی که انگشت اتهامشان را به سمت آغداشلو نشانه رفتند، نام یک تهیه‌کننده و یک بازیگر مشهور نیز به چشم می‌خورد. لاله صبوری که ۲ سال شاگرد آیدین آغداشلو بود، در توئیتی نوشت «تجاوز! وصله‌ای که به استاد می‌چسبد.» لاله صبوری بیش از آنکه توسط کاربران توئیتر بازخواست شود، تشویق شد، اگرچه بلافاصله آغداشلو از او شکایت کرد. چندماه بعد و در دی ۱۳۹۹ هم آیدین آغداشلو در سیزدهمین حراج تهران رکوردشکنی کرد، هرچند که این رکوردشکنی هم خالی از حاشیه‌های جنجالی نبود. یکی از تابلو‌های آغداشلو در این حراج ۱۲ میلیارد تومان چکش خورد تا بار دیگر حرف‌وحدیث‌ها درباره او قوت بگیرد....
 
 

تا آقای خواننده

در این مدت و زیر سایه جنبش MeToo# در فضای مجازی فارسی‌زبان از آزارگران زیادی نام برده شد، اما در بین آن‌ها تعداد آدم‌هایی که روایت آزارگری‌شان سر از رسانه‌های رسمی درآورد، انگشت‌شمار بود. آدم‌هایی که بعد از آغداشلو پرسروصداترینشان محسن نامجو بود. خواننده آن‌ور آبی که گاهی کلیپ حرف‌های فلسفی‌اش درباره ابعاد مختلف زندگی، حسابی دست‌به‌دست می‌شد. آهنگ‌های نامجو بی‌تکلف و ساده بود. از کلمه‌های دم‌دستی استفاده می‌کرد و خیلی در بند تشریفات ساخت و پرداخت یک موسیقی همه‌پسند نبود. وقتی سروکله اکانتی به نام «ماهی» در توئیتر پیدا شد که به نامجو اتهام آزار جنسی بست، طرف‌داران نامجو که لابد انتظارش را نداشتند، در فضای مجازی راه افتادند و هر جایی را که از نامجو انتقاد می‌شد، به خاک و خون می‌کشیدند! نامجو هم ویدئویی منتشر کرد و همه‌چیز را از پایه و اساس شایعه خواند. فروردین امسال، اما ماجرا جدی‌تر شد.
 
آدم‌های حقیقی لب باز کردند و نامجو که دیگر راهی برایش باقی نمانده بود، باز هم جلو دوربین نشست. این‌بار کمی سنجیده‌تر، اتهام آزار کلامی را پذیرفت، اما سوءاستفاده از قدرت برای بهره‌وری جنسی را خیر. بعد هم بیان کرد که حرف‌ها و شوخی‌هایش برآمده از فرهنگ چندهزارساله مردسالاری است و علت این سوءتفاهم‌ها این بوده است که هنوز نمی‌داند چطور باید با یک خانم ارتباط برقرار کند. نامجو تا انتهای این ویدئو کلی‌گویی کرد و دیگر حرفی از نام و نشان قربانیان آزار، نحوه و چگونگی آزار و راه‌حلش برای جبران به میان نیامد. نامجو فقط ابراز تأسف کرد و گفت در کنار این جنبش باقی می‌ماند. بعد عده‌ای با آغوش باز پذیرای این عذرخواهی شدند و عده‌ای هم از نبود شفافیت و صداقت در این کلیپ چنددقیقه‌ای گفتند. نتیجه چه شد؟ هیچ! بلافاصله پس از ویدئو عذرخواهی و ابراز پشیمانی نامجو، صوتی از او منتشر شد که نشان می‌داد نامجو خودش را مقصر نمی‌داند. او حتی فرهنگ مردسالارانه را هم در واقعیت مقصر نمی‌داند.
 
از نظر نامجو مقصر خود زنان بودند و حتی در جایی از صحبت‌هایش بیان می‌کند که یک‌ساعت نفس‌کشیدن او معادل ۶ ماه زندگی آدم‌هایی است که انگشت اتهامشان را به سوی او نشانه رفته‌اند. بعد از انتشار این صوت، زمزمه‌هایی به گوش می‌رسید که آن را مربوط به گذشته می‌دانست، اما در عین ناباوری، نامجو در مصاحبه با خبرنگار بی‌بی‌سی گفت که صوت مربوط به ۲ هفته پیش است و چه کسی باورش می‌شود که از زمان ضبط این صوت تا زمان ضبط ویدئو عذرخواهی، نامجو دچار تحولی بزرگ شده باشد.

 

آزار جنسی در محیط‌های رسمی

از همان ابتدا MeToo# دربرگیرنده نوع خاصی از آزار و تجاوز جنسی نبود. فرقی نداشت که آزار توسط یکی از اعضای خانواده رخ دهد یا توسط چهره‌ای مشهور. آنچه اهمیت داشت، شکستن سکوت و اعتراض بود. با این حال، در کشور ما و با توجه به اتهاماتی که قربانیان مطرح کرده‌اند، «سوءاستفاده از قدرت» بیشترین فراوانی را دارد. در سال‌های اخیر فیلم‌ها و سریال‌های زیادی درباره «فرهنگ تجاوز» ساخته شده است که از «Bombshell» و «the morning show» می‌توان به‌عنوان نمونه‌هایی یاد کرد که فرهنگ تجاوز را در یک سازمان بررسی می‌کنند.
 
جایی که قدرت دست‌مایه‌ای برای سوءاستفاده جنسی از زنان می‌شود و اگر زنی به خواسته‌های افراد ارشد سازمان تن ندهد، بلافاصله از بازی خارج می‌شود. بشرا، یکی از نزدیکان نامجو، در روایتی بیان می‌کند که پس از نه گفتن به محسن نامجو، شاهد تلاش‌های او برای حذفش از فعالیت‌های هنری بود.
 
عده‌ای نیز در فضای توئیتر به آغداشلو لقب «هاروی واینستین ایران» را دادند و گفتند که پیشرفت شغلی‌شان به رد یا قبول پیشنهاد‌های آغداشلو بستگی داشت. یکی از شرکت‌های معتبر فروش اینترنتی نیز پس از افشاگری کارمندان زن با هشتگ «#من_هم» اقدام به عذرخواهی کرد و اعلام کرد که پیگیر اتهامات وارده به یکی از مدیران سابق این شرکت خواهد بود. در کشور ما موضوع سوءاستفاده جنسی در محیط کار و پیشرفت زنان تابو محسوب می‌شود، اما به‌نظر می‌رسد که برخورد با آزارگران و متجاوزان در محیط‌های کاری، نیازمند قوانین حمایتگر جدی‌تری است.
 
پس از گذشت سال‌ها از ورود زنان به عرصه‌های خارج از محیط خانه، هنوز هم قانون رسمی درباره آزار جنسی در محیط کار وجود ندارد. از طرفی این امکان وجود دارد تا شرکت‌ها و سازمان‌ها در آیین‌نامه‌های خصوصی خود، قوانینی به‌منظور پیشگیری از آزار جنسی در محیط کار تنظیم و تصویب کنند. علاوه بر همه این‌ها، به‌نظر می‌رسد امروزه لزوم آگاهی‌بخشی به جامعه و آموزش زنان در رویارویی با موقعیت‌هایی از این قبیل، بیش از پیش اهمیت دارد.
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
کوهیار
۱۶:۰۲ - ۱۴۰۰/۰۳/۰۱
از این هم بگین که جریانی مثل فمنیسم چقدر از این دست هشتگ ها سو استفاده کرده و میکنه و چقدر از زندگی ها به خاطر همین تفکرات به هم ریخته و نابود شده