هر مقالهای را که میخواندیم، هر کتابی را که باز میکردیم و از هر ارگانی که کمک میخواستیم، یک مشت عدد و رقم درباره مساحت، جمعیت و وضعیت اقتصادی همین چند سال اخیر محدوده مورد نظر تحویلمان میدادند. خبری از پیشینه و تاریخچه روستاها و سکونتگاههای منطقه ۶ نبود. حتی دوبار مراجعه به مرکز اسناد آستان قدس رضوی جز یک نقشه کاغذی سال ۱۳۳۲ و دو نقشه الکترونیکی زمانهای دورتر که هیچ نام و نشانی از منطقه ما در آن دیده نمیشد، عایدمان نکرد. بعد که از تاریخ کتبی ناامید شدیم، رفتیم سراغ تاریخ شفاهی یعنی همان قدیمیهای محله. افرادی که خودشان شاهد عینی بودند یا از پدرانشان چیزهایی شنیده بودند. در نتیجه همین جستوجوها رسیدیم به «محمد ناظرانپور» و او کل تاریخ منطقه را برایمان ریخت روی دایره. البته تاریخ از نوع شفاهی و اگر بخواهیم سر راستتر بگوییم از نوع اطلاعاتی که سینه به سینه نقل شدهاند و از پدر و پدربزرگ به او به ارث رسیدهاند. محمد ناظرانپور متولد سال ۱۳۱۹ حالا دیگر در این محله زندگی نمیکند، اما روزگاری ساکن همین محله بوده و خانواده او برای سالها در این محدوده زندگی میکردند. او خودش به تاریخ علاقه دارد و خیلی از اطلاعاتی که دارد هم حاصل علاقه و جستوجو و پرسشهای خودش از قدیمیها پدربزرگ و مادربزرگهاست. حالا قرار است به مناسبت روز روستاها برایمان از سکونتگاهها و روستاهای قدیمی در محدوده منطقه ۶ بگوید.
شهرک شهید رجایی (قلعه ساختمان)
ناظرانپور معتقد است که مهمترین عنصر شکلگیری سکونتگاههای بشری در طول تاریخ آب و دسترسی به آن بوده است و خلاصه همه چیز در تاریخ بهنوعی به نهرها و رودخانهها ربط پیدا میکنند. او با همین پیشفرض تمام سؤالهای ما را به نهر خیابان ربط میدهد. نهر خیابان که دیر زمانی از بالاخیابان آمده و حرم را سیراب کرده و از پایین خیابان به سمت دشت سرخس میرفته در زمان نادرشاه به قلعه خیابان رسیده است. وجود همین نهر باعث میشود که سکونتگاههایی اطراف آن شکل بگیرد. آن اوایل که خبری از شهر و فضای شهری نبوده در منطقه قلعه ساختمان زمینهایی برای زراعت شکل میگیرد و کشاورزها هر روز مسافتی طولانی را برای کار در این زمینها طی میکردند. در زمان رضا شاه به دستور او برای سهولت در رفت و آمد کشاورزها ۱۰ واحد ساختمان توسط آلمانها در این محدوده ساخته میشود. ساختمانهای بتنی با واحدهای ۴۰۰ متری برای اسکان کشاورزها.
ناظرانپور درباره نامگذاری این منطقه میگوید: «پیشوند قلعه برای این منطقه نادرست است چراکه قبلا نه دژی در آن ساخته شده و نه قلعهای. تا همین ۲۰ سال پیش هم به آن میگفتند محدوده ساختمانها و عامیانهتر (ساختمونا)»او مدعی است که قلعه ساختمان بهتازگی و بر اثر هموزنی با قلعه خیابان بر سر زبانها افتاده و نادرست است.
محله محمدآباد
محمدآباد از دیگر روستاهای اطراف این نهر بوده است. از معدود روستاهایی که نام خود را در میان پیچ و تابهای تاریخ و تقسیمبندیهای متعدد حفظ میکند و ما حالا این روستا را با نام محله محمدآباد میشناسیم. روستایی که نیمی از آن از نهر خیابان تغذیه میکرده و آب نیمی دیگر توسط قناتی در ضلع دیگر روستا تأمین میشده است.
ناظرانپور میگوید: «محمدآباد یکی از آبادترین روستاهای آن دوره بوده با سرسبزترین طبیعت و بهترین آب و هوا و همچنین دارای یکی از مستحکمترین برج و باروها در آن زمان!»
دلیلش را هم این طور توضیح میدهد: «آن زمان هر روستا و سکونتگاهی برج داشت آن هم برای دفاع در برابر حمله و هجوم افراد بیگانه. مشهد هم یکی از آن شهرها بود که همیشه در معرض تاختوتازها از سوی همسایه و بیگانهها قرار میگرفت. ترکمنها، ازبکها، قرقیزها و... نرسیده به روستای محمدآباد کشتارگاهی وجود داشته که اکنون فرهنگسرای غدیر است. صدمتر پایینتر از آن کوچه باغی وجود داشت که حالا موازی با بولوار مصلی است و آن کوچه باغ این روستا را به شهر وصل میکرد. بیشتر اهالی این روستا در همان سالهای دیر و دور به تپهسلام مهاجرت کردند.»