در گزارش امروز از مشکلات و خاطرات تعدادی از پرستاران بخش ویژه یا آی سی یوی بیمارستان دکتر شریعتی و فارابی سخن میگوییم که نماینده پرستاران در بخش کووید ۱۹ بیمارستانهای دیگر هستند.
تکتم جاوید | شهرآرانیوز؛ پانزدهمین ماه است؛ پانزده ماه از روزی که بسیج شدند تا مراقب مبتلایان به یک بیماری ناشناخته و بدون پروتکل درمانی باشند؛ پرستاری برای زنده نگهداشتن بیماران بدحالی که روز به روز تنفسشان سختتر میشد و دیدن ملافه سفید روی صورت زنان و مردان جوانی که بیرون از بیمارستان زندگی عادی داشتند. آن همه بیمار را مراقبت کردند و آن همه مرگ دیدند، اما هنوز هم این شرایط برایشان غیرعادی و دردناک است.
بعد از ماهها حضور بیماران و دیدن اشکال مختلف درگیری هایشان و بهبود یا فوت عدهای حالا تجربههای فراوانی دارند. تجربه امروز، نتیجه ترسهای ماههای اول همه گیری است که قدرت پرستاری حرفه ایتر را به آنان میدهد. در گزارش امروز از مشکلات و خاطرات تعدادی از پرستاران بخش ویژه یا آی سی یوی بیمارستان دکتر شریعتی و فارابی سخن میگوییم که نماینده پرستاران در بخش کووید ۱۹ بیمارستانهای دیگر هستند.
ترس، تنها حس ابتدای شیوع
همه تختهای بیمارستان شریعتی که اولین بیمارستان مخصوص (سانتر) کووید بود، پر از بیمار است. هم آی سی یو، هم سی سی یو که آن را تبدیل به آی سی یو کرده اند و هم بخش دیگر که «پست کرونا» نام دارد و بیماران با شرایط بهتر را در آن نگهداری میکنند. با پرستارانی که در آی سی یو مشغول مراقبت اند نمیشود صحبت کرد. هم به این دلیل که هرکدام مسئولیت چندبیمار را دارند و نمیتوانند رهایشان کنند و هم به این دلیل که لباسهای مخصوصی پوشیده اند که بیرون آمدن از بخش با آن لباس ها، امکان انتقال بیماری به دیگران را افزایش میدهد. با چهار نفری که از ۱۲ ساعت گذشته شیفت بوده اند و حالا آماده رفتن به خانه اند، در حیاط بیمارستان گفتگو میکنم. همه آنها از ابتدای انتشار کووید در بخش ویژه بوده اند و به قول خودشان «کروناکار» شده اند.
دیگران از اخلاق خوب و پرستاری دلسوزانه اش تعریف میکنند. حمیدرضا لطفی هشت سالی پرستار بیمارستانهای دیگر بوده و اکنون چهارسال است که در بیمارستان شریعتی خدمت میکند. از همان اوایل شیوع کرونا پرستار بخش آی سی یو بوده است تا همین امروز. از ترسهای روزهای اول میگوید که به جان همه کادر درمان افتاده بود: اوایل هم ما ترسیده بودیم، هم بیماران. نه اطلاعاتی درباره بیماری داشتیم، نه روش درمان را میدانستیم. به تدریج براساس تجربه ترسمان کمتر شد، اما تغییر علائم یا افزایش نگران کننده بیماران، دوباره ما را ترسانده است. در هر دوره اوج بیماری، تختها جایی برای بیمار جدید نداشتند. در آغاز سال جدید هم پس از گذشت زمستانی نسبتا آرام، دوباره تعداد مبتلایان به طرز وحشتناکی افزایش پیدا کرده است.
لطفی ادامه میدهد: در دورههای قبل، بیمار در طول ۷ تا ۱۰ روز به شرایط بحرانی میرسید، اما در این موج باوجود جهش ویروس و تغییر آن، بیمار در مدت ۲۴ ساعت همان وضعیت را طی میکند. دوباره از این بیماری میترسیم، چون شدت بیماران بدحال خیلی بیشتر است.
از اسفند ۹۸ تا امروز مرخصی نرفته، چون تعداد بیماران تمامی نداشته است. گلایه اش از فرسودگی و استهلاک جسمی و روحی پرستاران است: روزهای اول اسم ما مدافع سلامت بود و قهرمان، اما کم کم فراموش شدیم. با همه شیفتهای شبانه، روزانه و تداوم کار، نه تنها مرخصی نگرفتیم، بلکه اضافه کار هم ماندیم. نیروی دیگری جایگزین ما نمیشود؛ چون کروناکار ندارند. در مقابلِ همه این سختیها در بحرانیترین شرایط، حق کار در بخش کرونا، ماهی ۱۵۰ هزارتومان بود که با خطر و فشار کاری آن همخوانی ندارد.
خبر مرگ عزیزی را دادن سخت است
بهروز کریمی از آن همکاران شلوغ و خنده روی است که هر اداره و سازمانی به حضورش نیاز دارد، به ویژه در محیط پراسترس بیمارستان و شرایط سخت کرونا. قبل از شیوع کرونا هم در آی سی یو شاغل بوده و با وضعیت بیماران ویژه ناآشنا نبوده، اما از زمان کووید، سختیهای بیشتری را دیده است: بعضیها دیسترس شدید تنفسی دارند، اما مرگ و میرها غم انگیزترین اتفاق بوده اند؛ سخت است دیدن اینکه از جوان نوزده ساله تا میان سال و سالمند مقابل چشمان ما جان میدهند.
میان شوخی با همکارانش چهره اش را غم میگیرد: کارکردن در بخش آی سی یو یعنی هرلحظه، خطر مرگ یک بیمار و ما این را میدانیم و سعی میکنیم بیماران را کنترل کنیم، اما بازگرداندن سلامتی فرد مبتلا به کرونای بدحال، از علم و توان ما خارج است. با اینکه مدتها پرستار اورژانس ۱۱۵ و بیمارستان بوده ام، هنوز هم سخت است خبر فوت یک مادر یا پدر را به خانواده اش بدهم.
به گفته او ترس از شیوع کرونا باعث شده است عدهای از پرستاران همان ابتدا درخواست انتقال به بیمارستان دیگری را داده یا برخی استعفا بدهند.
کرونا گرفت وقتی ابتلا زیاد بود
سی ساله است و پرستار بخش کووید ۳ که در آن، از بیمارانی که حال بهتری دارند، مراقبت میشود. مهران قربانی شخصیت آرام تری دارد که شاید برای یک پرستار بخش بیماران خاص، ویژگی و خصلتی ضروری باشد. فروردین پارسال وقتی دانش چندانی درباره بیماری نبود، به کرونا مبتلا شد، اما نجات پیداکرد. میگوید خودش و بقیه همکارانش دو دوز واکسن را تزریق کرده اند و حالا نگرانی کمتری دارند: از اینکه در بخش مبتلایان به کرونا بودم نمیترسیدم، اما این شغل اجازه نمیداد با خانواده و فامیل در ارتباط باشیم. در همه این مدت، خیلی کم فامیل را دیدم، اما امیدوارم با واکسن اوضاع بهترشود.
مرگ را جلو چشممان میبینیم
بخش کووید ۳ با ۵۰ تخت فعال، مسئولیت مراقبت از بیمارانی را دارد که در بدو ورود علائم شدید نشان نداده اند. بیمارانی با درگیری ریه را شناسایی و سعی میکنند از پیشرفت بیماری پیشگیری کنند. هر روز کارکردن در این بخش برای «صدیقه باغبانی» جوان یک تجربه جدید است. او وضعیت بستریهای بخش را این طور شرح میدهد: بیماران لحظات بحرانی سختی دارند؛ گاهی میگویند ما مرگ را جلو چشممان میبینیم و امیدی به دیدن صبح نداریم. افتخار ما این است که در چنین لحظاتی، مانند اعضای خانواده کنارشان باشیم و به آنها امید بدهیم.
علت افزایش مبتلایان یا حال وخیمشان را بعد از رعایت نکردن پروتکل ها، مراجعه دیرهنگام به بیمارستان میداند و اضافه میکند: برخی به خاطر ترس از محیط بیمارستان در خانه میمانند یا خوددرمانی میکنند؛ این کار باعث ازدست رفتن زمان میشود و هنگامی بستری میشوند که ریهها ۹۰ درصد درگیری دارد و عملا بیمار در حال احتضار است.
از پوشش بسیار سخت و گرم و شیفتهای طولانی بخشها میگوید. از عوارض پوشیدن مداوم ماسک و شیلد و استرس مداوم که حالا هم او را دچار سردردهای مداوم کرده است و هم کاهش وزن. بار مسئولیتها هم خیلی سنگین است: هر پرستار در بخش، مسئول هفت بیمار است و مسئول شیفت باید به هر ۵۰ بیمار سر بزند. به محض خالی شدن یک تخت، بیمار بعدی جایگزین میشود و این یعنی یک لحظه استراحت نداریم.
حضور در جبهه یک جنگ ناشناخته
علی باغستانی، سرپرست روابط عمومی بیمارستان شریعتی، از تعداد تختهایی میگوید که در دورههای مختلف اوج کرونا به بیماران اختصاص یافت: به دلیل افزایش تعداد بیماران علاوه بر استفاده از بخش آی سی یو، مجبور شدیم بیماران بخشهای آی سی یو را به بیمارستانهای دیگر منتقل کرده و آن را برای بیماران کووید تجهیز کنیم. در روزهای اوج شیوع ۱۰۰ تخت درگیر این بیماران داشتیم و اکنون ۸۴ تخت بستری داریم.
به گفته او، همه ۶۵۰ نفر کارکنان شاغل در بیمارستان به نوعی درگیر بیماران کووید هستند؛ از پرستاران بخشها تا پرسنل روابط عمومی که وظیفه سرزدن به بیماران بدون ملاقاتی یا رساندن خبر فوت بیماران به خانواده هایشان را برعهده دارند. تعبیر او از شیوع کرونا «جنگ» است: هیچ وقت روزهای سخت اسفند ۹۸ را فراموش نمیکنیم. ما وارد میدان جنگی شده بودیم که هیچ تجربهای از آن نداشتیم. حالا با گذشت بیش از یکسال میدانید خستگی ما از کجاست؛ اینکه با همه تلاشهای شبانه روزیمان، بسیاری از افراد بیرون از بیمارستان به رعایت پروتکلها بی توجه اند.
خسته نیستیم، فرسوده شده ایم
بیمارستان فارابی مشهد نیز که زیرمجموعه سازمان تأمین اجتماعی است، از اسفند ۹۸ در کنار بیماران خود، مشغول درمان بیماران کرونایی بود، اما از شهریور سال ۹۹ به عنوان بیمارستان ریفرال (معین) دراختیار بیماران مبتلا به کرونا قرار گرفت. دکتر کیومرث افسری، رئیس بیمارستان، را در حال سرکشی از بخش اورژانس ملاقات میکنم. او میگوید: هم اکنون تعداد ۱۰۰ تخت ویژه را به بیماران کرونایی اختصاص داده ایم. جراحیهای الکتیو یا غیرضروری حذف شده اند و در بخشهای باقی مانده تنها به بیماران اورژانسی و تصادفی رسیدگی میکنیم. حدود ۶۰ درصد بیمارستان در اختیار بیماران مبتلا به کروناست.
حدود ۲۵۸ نفر از پرسنل بیمارستان فارابی به کرونا مبتلا شده اند، ولی خوشبختانه فوتی نداشته اند. این روزها هم ۹۰ درصد پرسنل یک یا دو دوز واکسن را دریافت کرده اند. دکتر افسری از رعایت نشدن پروتکلهای بهداشتی ازسوی شهروندان گله دارد: با گذشت چندماه و درحالی که این همه مرگ و میر دیده ایم، هنوز برخی از مردم پروتکلها را رعایت نمیکنند. چندروز پیش ازدحام ۳۰ تا ۴۰ نفری را در مقابل یک آبمیوه فروشی دیدم و افسوس خوردم. درمان بیماران را وظیفه خودش و کادر درمان میداند و اصرار دارد که به جای «خستگی» بنویسم «فرسودگی» و تأکید میکند: اینکه وقت بگذاریم و تلاش کنیم، اما بیماران بهبودی پیدا نکنند یا تعداد بیماران همچنان در حال افزایش باشد، باعث فرسودگی است.
رئیس بیمارستان دوبار کرونای شدید گرفته است، آن هم با ۴۰ درصد درگیری ریه. آمار فوتیها را کمتر از گذشته، ولی میزان بدحالی بیماران را بسیار شدیدتر از قبل توصیف میکند؛ یعنی هنوز کنترل دقیقی بر وضعیت بیماران وجود ندارد.
پرستاران هیچ کاری نمیکنند!
دو هفته پیش از شدت خستگی ناگهان به زمین افتاده است و ابرویش را بخیه زده اند. هنوز جای کبودی و ورم روی صورتش نمایان است. فاطمه طالبی صورتش را از زیر ماسک نشانم میدهد و میگوید: باهمه این رنجی که میکشیم، سختیهای کارمان دیده نمیشود. بعضیها میگویند هیچ کاری نمیکنید، درحالی که ما بیماران این بخش را شبیه یک بچهتر و خشک میکنیم، تغییر وضعیت میدهیم تا زخم بستر نگیرند و مدام در حال کنترل حال عمومی شان هستیم.
سرپرستار بخش داخلی کووید است و گاهی دو شیفت پشت سر هم سر کار بوده. برای بیمارانی که نیاز به مراقبت دارند با پیگیری و مکاتبات فراوان از افراد شاغل در دفاتر مراقبتهای پرستاری نیرو فرستاده میشود که برای مدت کوتاهی به کمک پرستاران میآیند.
طالبی از سه بخش آی سی یو، سی سی یو (تجهیزشده به شکل آی سی یو) و بخش پست آی سی یو یاد میکند که درگیر مراقبت از بیماران کرونایی هستند و با افزایش تعداد بیماران، سختی کار دوچندان میشود؛ زیرا مدام تختها افزوده میشود: مردم هنوز کووید را جدی نگرفته اند، ماسک نمیزنند، مهمانی و گردش میروند و ما و خانواده هایمان را زیر فشار روحی و جسمی قرار میدهند.
دو دختر کلاس ششمی و کلاس اولی دارد که به گفته او در این یک سال در خانه درس خوانده و خودشان را اداره کرده اند، زیرا همسرش هم بیمارستانی است و در خانه حضور ندارد. از طرفی همیشه نگرانی انتقال بیماری به فرزندان و خانواده اش را دارد.
یک سال است به مهمانی نرفته ام
امیر نماینده، کارشناس ارشد مراقبتهای ویژه و سرپرستار بخش آی سی یو بیمارستان فارابی، دقایقی از داخل بخش خارج میشود تا درباره مسائل و مشکلات کارش بگوید. با ۱۵ سال سابقه کاری در آی سی یو، حرفهای است و بیمارانی که مرخص میشوند یا اطرافیان، از او راهنمایی میگیرند. از مرگ و میرهای این بیماری میگوید: داشتن ریزفاکتورهایی مانند فشارخون، دیابت، چاقی یا مبتلایان به سرطان در این بیماری مؤثر است، اما بیمارانی هم داشته ایم که بدون هیچ ریزفاکتوری با درگیری ۷۰ تا ۸۰ درصدی ریه در اینجا بستری شده یا فوت کرده اند.
او درباره مراقبتهای خودش میگوید: تعداد زیادی از همکارانم در بخش آی سی یو کرونا گرفتند، اما من هنوز مبتلا نشده یا شاید علامتی نداشته ام. با این همه در این مدت به هیچ عنوان به مهمانی نرفتم و چندباری با فاصله و ماسک به خانه پدرم سر زدم. همسر و فرزندانم را هم به خانه پدرم نبردم، مبادا آنها ناقل باشند.
توصیه مهم او به شهروندان این است که با مشاهده کوچکترین علامتی شبیه آنفلوآنزا یا سرماخوردگی به پزشک مراجعه کنند و مراقب تغییر علائم باشند. با این شیوه حدود ۸۰ درصد بیماران با درمانهای اولیه بهبود پیدا میکنند و ۲۰ درصد دیگر حتما نیاز به بستری و مراجعات مکرر دارند.